منو
 کاربر Online
951 کاربر online
 : تاریخ
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبير گروه تاريخ 3 ستاره ها ارسال ها: 204   در :  چهارشنبه 06 آبان 1388 [04:34 ]
  نقش کیقباد در تاریخ اسطوره‌ای
 

نام او دراوستا، « کوی – کاواتا »‌(Kavi Kavata) آمده است و این نام در زبان پهلوی ( فارسی میانه ) به «‌کوی – کوات »‌مبدل شده است و سپس همین اسم در پارسی به « کیقباد» تبدیل شده‌است .به موجب روایت کتاب « دینکرد» (دینکرت ) که مربوط به آداب دینی زرتشتیان وتاریخ آن است، چون «‌گرشاسب » مُرد، فرکیانی ازاودورشد وبا کیقباد که درآ» زمان درالبزرکوه بودهمراه شد و«کیقباد» تبدیل به «‌کیان نیاک »‌گردید وجدکیانیان شد .به موجب همان روایات ، کیقباد ازاعقاب منوچهربازمانده ایرج پسرفریدون بوده است .آن چه که فردوسی توسی درباره اونوشته ، وی درالبرز کوه می زیست وچون تخت پادشاهی از گرشاسب خالی ماند ، رستم درراه البرز کوه بود تا کیقبادرابه ایران زمین ببردوبه پادشاهی برساند.زیرازال پدررستم دستان نام ونشان کیقبادرا از مؤبدان پرسیده و دانسته بود که وی از نسل فریدون است . پس رستم به نزد کیقباد رفت واوراباخود به ایران آورد ( منظورازایران سرزمین پارس بود ) وبه سلطنت رسید .
فردوسی گوید :‌

قباد گزین رازالبزرکوه
من آورده ام درمیان گروه

وبازفردوسی ازقول کیقباد می گوید :‌
ز
تخم فریدون منم کیقباد
پدربرپدرنام دارم به یاد

وقتی کیقباد دراستخرفارس برتخت سلطنت تکیه زد ، براثر آن که «‌پشنگ»‌پادشاه توران به خاک ایران تجاوزکرد ، کیقباداوراشکست داد وقرارشد که رودجیحون که درزمان منوچهرمرزایران وتوران بود ، همان مرز به قوت خویش باقی باشد . کیقباد به عمران وآبادی سرزمین پارس بسیار کوشش کرد. فرزندان او عبارت بودند از کیکاوس ،‌کیارش ، وکی آرمین بعدازمرگ اوکیکاوس پادشاه ایران شد .

کیکاوس که بود و چه اشتباهاتی مرتکب شد؟‌

نام اودراوستا«‌کوی اوسن »‌(Kavi-u san)‌به معنی آرزومند وتواناست ، « یوستی »‌مورخ ومحقق آْلمانی نیز ، معنی کیکاوس را « آرزومند »‌دانسته است درزبان پهلوی به او «‌کیوس»‌گفته اند . کیکاوس قصد فتح مازندران را داشت که سرداران وبزرگان ایران مانند طوس ، کشواد، گودرز، گیو، گرگین وبهرام به کیکاوس نصحیت کردند که ازاین کارمنصرف شود .احسان یارشاطردرکتاب برگزیده داستان های شاهنامه ، فصلی رابه پند ناپذیری کیکاوس اختصاص داده ومی نویسد :‌
« حتی نصیحت زال نیزدراو مؤثر واقع نشد همه به اوگفتند که :‌

سپه را بدان سو نباید کشید
زشاهان کس این رأی فرخ ندید

فردوسی دراین باره تأکید می کند :‌

به رستم چنین گف گودرزپیر
که ناکردمادرمراسیرشیر

چوکاوس خودکامه اندرجهان
ندیدم کسی از کهان ومهان

خردنیست اورانه دین ونه رأی
نه هوشش به جای است ونه دل به جای

تو گوئی به سرش اندرون مغزنیست
یک اندیشه اوهمی نغزنیست

کیکاوس نتیجه خودکامگی خودرادید وبه مازندران لشکرکشید واسیرشد . رستم برای آزادی کیکاوس به مازندران شتافت . دراین سفررستم با «‌هفت خوان »‌یا «‌هفت واقعه »‌هولناک دست وپنجه نرم کرد وسرانجام توانست با شکست دیوان مازندران کیکاوس رابه ایران زمین بازگرداند وسپس به جنگ افراسیاب رفت واو را شکست داد.

چگونگی برخورد رستم با فرزندش سهراب

رستم در ضمن یکی از سفرهایش که به مرزتوران می‌رفت با پسر ناشناخته خود « سهراب »‌روبه روشد ودرنبردی تن به تن اوراکشت وچون آگاه شد که سهراب فرزند اوست ، زاری ها کرد ولی درعین حال هردلی رابرضدرستم به خشم می آورد . چنانکه فردوسی گوید :‌
یکی داستانی پر از آب چشم
دل نازک آید ز رستم به خشم

رابطه کیکاووس با فرزندش سیاوش

بنا به روایت شاهنامه کاوس (کیکاوس) به هاماوران (‌یمن) لشکر کشید و دخترپادشاه آن سرزمین به نام « سودابه »‌رابه نکاح خویش درآورد .مدتی بعد سودابه به ناپسری خویش یعنی « سیاوش » دل باخت وچون به کام دل نرسید اورابه اتهام تجاوزبه کام آتش فرستاد .سیاوش پس از پیروز برآمدن از آزمون آتش روانه دیار توران شد و درآن جا به قتل رسید ورستم با دلی پردرد سرسودابه را از تن جداکرد .بعدازکیکاوس فرزند سیاوش به نام کیخسروبه پادشاهی رسید.

  امتیاز: 0.00