پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به قدری به اصحاب خود علاقه داشتند که اگر سه روز یکی از آنها را نمی دیدند، از حال وی جویا می شدند، اگر در مسافرت بود، در حقش دعا می کردند و اگر در خانه اش بود، به دیدارش می رفتند و اگر اطلاع می دادند که مریض است، به عیادتش تشریف می بردند.
رفتار پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم با مردم به قدری محبت آمیز بود که مردم ایشان را برای خود پدری مهربان و دلسوز می دانستند و در دشواریها و مشکلات به او پناه می بردند. اشتباهات اشخاص را روشن ساخته، روی زخمهای درونی آنها مرهم می گذاشتند، ولی عیوب و نقصهای مردم را تجسس نمی کردند و همواره با دلی پاک و زلال با مردم معاشرت می نمودند، به اصحاب خویش می فرمودند: بدیهای یکدیگر را پیش من بازگو نکنید، زیرا دوست دارم با دلی پاک و خالی از کدورت با شما معاشرت داشته باشم.
هر کس به خانه آن حضرت می رفت، به او احترام می کردند تا آنجا که گاهی ردای خود را زیر او پهن می نمودند و یا او را بر تشک خود می نشانیدند و هرگز پای خود را بین اصحاب دراز نمی کردند و از حضور ایشان بلند نمی شدند تا وقتی که خود آنان بلند شوند. وقتی با مردم می نشستند، سعی می کردند تا آنجا که از حد تجاوز نشود، با آنها هماهنگ شوند.
اگر درباره آخرت حرف می زدند با آنان همراهی می نمودند و اگر درباره خوردنی و آشامیدنی، و امور دنیا سخن می گفتند، برای اظهار مهربانی با آنان هم سخن می شدند. گاهی در حضور پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم شعر می خواندند، یا از گذشته یکدیگر سخن می گفتند و می خندیدند. در همه اینها حضرت آنان را منع نمی فرمود، مگر از حرام. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم اگر به چیزی رغبت و میل نداشتند، تغافل می فرمودند و بی میلی خود را در قیافه نشان نمی دادند. از این رو اگر اشخاصی بدان مایل بودند، از پیشنهاد آن مأیوس نبودند.
رسول اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم نهایت دقت را در معاشرت به کار می بردند تا حق احترام و بزرگداشت احدی ضایع نشود و مسلمین را مکلف کرده بودند که وظیفه اخلاقی تکریم و احترام را قولا و عملا نسبت به همه مردم رعایت کنند، ولو غیر مسلمان باشد. به طوری که در یکی از غزوات پیغمبر گرامی در لشگرگاه خود مشغول نماز بود. چند نفر مسلمان از جلو جایگاه پیغمبر عبور می کردند. لحظه ای توقف نمودند و از اصحاب آن حضرت که در حضور ایشان بودند، احوال پیغمبر را پرسیدند و درباره ایشان دعا و ثنا گفتند، و عذر خواستند از این که عجله داریم وگرنه توقف می کردیم تا رسول خدا از نماز فارغ شود. به آن حضرت ابلاغ سلام نمودند و راه خود را پیش گرفتند و رفتند.
پس از نماز، پیغمبر اکرم غضب آلوده، روی از قبله گرداندند و فرمودند: عجب است، جمعی در مقابل شما توقف می کنند و از من پرسش می نمایند و سلام می رسانند، شما به احترام آنان قیام نمی کنید و از ایشان پذیرائی نمی نمائید. سپس از جعفر طیار سخن گفته و مراتب کرامت نفس و ادب و احترام او را در مقابل دیگران خاطرنشان کردند.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!