یک تعریف کلی هست که میگه:
حزبهایی که متمایل به تغییر اوضاع هستند، حزب چپ نام میگیرند و حزبهایی که میخواهند وضع موجود را حفظ کنند، حزب راستاند.
اما از این تعریف چیز زیادی نمیشود فهمید.
در بیشتر کشورهای دنیا احزاب چپ و راست معنی دارند. البته بعضی وقتها تقسیمبندیهای دیگهای هم هست. مثل احزاب مدرن و سنتی. اما چپ و راست از همه بیشتر طرفدار دارند.
معمولا خوبهای چپ تمایلات کمونیستی یا سوسیالیستی دارند. بعضی این کهدولت خودش پولدار باشد و مردم را در راحتی نگه دارد.
حزبهای راست سرمایهداری را تشویق میکنند؛ تا مردم خودشان پولدار شوند. افراطیترین بخشهای چپ، کمونیستها هستند که خودشان افراطیترین بخششان نئوکمونیست ها با کمونیستهای چینی (مائولیست) تا تروتسکیستها بشمار میآیند.
بعد، احزاب سوسیالیست، که در حقیقت چپهای میانه هستند. سوسیالیستها و کمونیستها در مرام به هم نزدیکاند؛ طوری که خیلی وقتها با هم ائتلاف راه میاندازند.
از آنطرف. تندترین بخشهای جناح راست، فاشیستها هستند که در واقع ناسیونالیستهای افراطیاند.
اونها مخالف حضور خارجیها در کشور خودشان هستند ولی درباره مسائل اقتصادی زیاد حرف نمیزنند.
اما معمولا جناح های معتدل راست، احزاب بزرگ ملیگرا یا مذهبی یا سلطنت طلب هستند.
ملیگراها معمولا مهمترند و جناحهای راست را با آنها میشناسند حالا میماند وسط این دو که معمولا جناحهای مخافظه کاراند.
احزاب محافظه کار زیاد به عقاید و ایدئولوژی کار ندارند و بیشتر در فکر مسائل اقتصادیاند. همانها هستند که تئوریهای مدرن اقتصادی ر ا بررسی میکنند و اجرا میکنند که اکثر این تئوریهای مدرن سرمایهداری را تشویق میکند.
البته این تقسیمبندیها در اصل مال کشورهای اروپایی است؛ ولی به اکثر دنیا سرایت کرده است
در پارلمان فرانسه زمان ناپلئون ـ که اولین مجلس ای بود که مردم نمایندگان خودشان را تعیین میکردند ـ معمولا کمونیست ها سمت چپ مجلس مینشستند و ناسیونالیستها و یا سلطنت طلبان، سمت راست. این عبارتهای احزاب چپ و راست از آنجا آمدهاند.
در بعضی کشورها، دو حزب اصلی با هم رقابت دارند و سایر احزاب آنقدر کوچکاند که اصلا به حساب نمیآیند البته معمولا این دو حزب اصلی قدرت را مثل یک کیک بین خودشان تقسیم میکنند و به بقیه اجازه نمیدهند رو بیایند.
امریکا از نمونههای کشورهای این جوری است. البته
تفاوتهایی بین دو حزب هم وجود دارد. اما خیلی ها عقیده دارند بیشتر این تفاوتها ظاهری است. شاید برای همین است که ما، مردمی که در خارج امریکا به آنها نگاه میکنیم تفاوت چندانی نمیبینیم.
اما در واقع دو حزب ادامه همان شمال و جنوب و یا طرفداران و مخالفان برده داریاند. یعنی برای مردم امریکا، دو حزب یک معنای قومی هم دارند.
بعضی کشورها، تک حزبیاند. مثل عراق سابق یا کشورهای فول کمونیست. در آنها بقیه احزاب را ممنوع اعلام میکنند. در چنین حالتی دیگر دموکراسی وجود ندارد که درباره احزاب صحبت شوند.
بعضی کشورها، اصلا در واقع حزب ندارند. مثل امارات. البته نهضتها و گروههای سیاسی هستند. ولی وقتی حتی یک مجلس وجود ندارد که مردم به کسی رای بدهند دیگر معلوم نیست که هرگروه چقدر میان مردم طرفدار دارند.
این ها در واقع از سلطنتهای مطلقه قدیمی باقی ماندهاند.
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!