منو
 کاربر Online
746 کاربر online
 : اقتصاد
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline صابر همتی 3 ستاره ها ارسال ها: 71   در :  جمعه 22 اردیبهشت 1385 [08:01 ]
  متن کامل نامه احمدی نژاد
 

شب گذشته خبرگزاری‌های جهان متن کامل نامه محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران به جورج بوش، رئیس‌جمهور آمریکا را منتشر کرده‌اند. ظاهراً پیش بینی مطلب `نامه پرماجرا...` در مورد زمان معلوم شدن بعضی مجهولات، پیش بینی بدی نبوده است!
خبر ارسال این نامه، بیش از محتوای آن در رسانه‌های جهان بازتاب داشته است. شاید به این دلیل که این اولین ارسال نامه از بالاترین مقام اجرایی ایران به رئیس‌جمهور آمریکا پس از 27 سال است. ظاهراً کاخ سفید اعلام کرده که قصد ندارد پاسخی به نامه رئیس‌جمهور ایران بدهد که تحلیلگران، در این مورد نظرات مختلفی دارند که شاید در آینده به آن پرداختیم. فعلاً اینجا را بخوانید:
متن کامل نامه احمدى‌نژاد به بوش
«آقاى جورج بوش
رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا
براى مدتى است که من فکر مى‌کنم چگونه کسى مى‌تواند تناقضات غیرقابل انکارى را توجیه کند که در فضاى بین‌المللى وجود دارد که همچنان به طور مداوم درباره آنها به ویژه در گردهمایى‌هاى سیاسى و در میان دانشجویان دانشگاه‌ها بحث و تبادل نظر مى‌شود. بسیارى از سؤالات بى پاسخ مانده اند. اینها مرا وادار کرده است تا به بحث درباره برخى از تناقضات و سؤالات با این امید که بتواند فرصتى را براى اصلاح و جبران آنها فراهم کند بپردازم.
دانشجویان مى‌گویند که 60 سال پیش چنین کشورى وجود نداشت. آنها نقشه‌ها و کره‌هاى قدیمى را نشان مى‌دهند و مى‌گویند شما هم مانند ما تلاش کنید. ما قادر نبوده ایم کشورى به نام اسرائیل را بیابیم.
آیا کسى مى‌تواند پیرو عیسى مسیح علیه‌السلام پیامبر بزرگ خدا باشد،
احساس التزام به احترام به حقوق بشر کند،
لیبرالیسم را به عنوان مدلى از تمدن ارائه کند،
مخالفت کسى را با اشاعه سلاح‌هاى هسته‌اى و سلاح‌هاى کشتارجمعى اعلام کند،
«جنگ با ترور» را شعار خود بسازد،
و در آخر،
به سوى استقرار جامعه بین‌المللى واحدى رود- جامعه‌اى که مسیح و پارسایان زمین روزى بر آن فرمانروایى کنند- اما در عین حال، کشورهایى را مورد حمله قرار دهد؛ جان‌ها، شهرت و مایملک مردم را نابود کند و فرصت اندکى را ایجاد کند و اجازه دهد جنایتکاران، شهرى کوچک یا براى مثال کل یک روستا یا شهر را به آتش بکشند،
یا به دلیل احتمال وجود سلاح‌هاى کشتارجمعى در کشورى آن کشور اشغال شود، حدود یکصد هزار تن در آن کشته شوند، منابع آبى، کشاورزى و صنعتى اش نابود شوند، نزدیک به 180 هزار نیروى خارجى در آن مستقر گردند، حرمت حریم‌هاى خانه شهروندان را بشکند و کشور را شاید 50 سال به عقب بازگرداند. به چه قیمتى؟ صدها میلیارد دلار از خزانه یک کشور و چندین کشور مشخص دیگر خرج مى‌شود و ده‌ها هزار تن از مردان و زنان جوان به عنوان نیروهاى اشغالگر در وضعیتى آسیب پذیر دور از خانواده و عزیزانشان قرار مى‌گیرند، دستانشان به خون دیگران آلوده مى‌شود، مجبور هستند که فشار روانى بسیارى را تحمل کنند که هر روزه برخى از آنها را به خودکشى وادار مى‌کند و برخى آنها را با افسردگى به خانه بازمى گرداند و آنها با انواع بیمارى‌ها و ناراحتى‌ها دست و پنجه نرم مى‌کنند. در حالى که برخى از آنها نیز کشته شده و اجسادشان به خانواده‌هایشان بازگردانده مى‌شود.
در چارچوب وجود سلاح‌هاى کشتارجمعى، این تراژدى به غرق شدن ملت کشور اشغال شده و کشور اشغالگر مى‌انجامد. سپس مشخص مى‌شود که هیچ سلاح کشتارجمعى وجود نداشته است که بر اساس آن اقدام را آغاز کرد.
البته صدام یک دیکتاتور جنایتکار بود. اما جنگ براى سرنگون کردن او به راه انداخته نشد. هدف اعلام شده جنگ، یافتن و نابود کردن سلاح‌هاى کشتارجمعى بود. او در راستاى هدفى دیگر سرنگون شد. با این حال مردم منطقه از این بابت خوشحالند. این را خاطرنشان مى‌کنم که در خلال سال‌هاى بسیار جنگ علیه ایران، صدام از سوى غرب مورد حمایت قرار گرفت.
آقاى رئیس جمهور،
احتمالاً مى‌دانید که من یک آموزگارم. دانشجویان من از من مى‌پرسند که این دست اقدامات چگونه با ارزش‌هاى اعلام شده در ابتداى این نامه و اداى وظیفه در قبال سنن عیسى مسیحعلیه‌السلام پیامبر صلح و بخشش، تطبیق دارد.
آقاى جورج بوش!رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا!احتمالاً مى‌دانید که من یک آموزگارم. دانشجویان من از من مى‌پرسند که این دست اقدامات چگونه با ارزش‌هاى اعلام شده در ابتداى این نامه و اداى وظیفه در قبال سنن عیسى مسیحعلیه‌السلام پیامبر صلح و بخشش، تطبیق دارد...
زندانیانى در خلیج گوانتانامو وجود دارند که محاکمه نشده اند، حقوق قانونى شان سلب شده، خانواده‌هایشان نمى توانند آنها را ببینند و آشکارا در سرزمینى غریب خارج از کشور خودشان نگهدارى مى‌شوند. هیچ نظارت بین‌المللى بر وضعیت و سرنوشت آنها وجود ندارد. کسى نمى داند که آیا آنها زندانى، زندانى جنگى، متهم یا جانى هستند.
بازرسان اروپایى وجود زندان‌هاى مخفى را در اروپا تایید کرده اند. من نمى توانم آدم ربایى شخصى و بردن آن مرد یا زن به زندان‌هاى مخفى را با اصول هیچ سیستم حقوقى ارتباط دهم. براى آن موضوع من نمى توانم درک کنم که چگونه چنین اقداماتى مطابق با ارزش‌هاى مطرح شده در ابتداى این نامه به طور مثال، آموزه‌هاى عیسى مسیحعلیه‌السلام، حقوق بشر و ارزش‌هاى لیبرال مرتبط است؟
افراد جوان، دانشجویان دانشگاه‌ها و مردم عادى سؤالات بسیارى را درخصوص پدیده اسرائیل دارند. من مطمئنم که با برخى از آنها آشنا هستید.
در طول تاریخ بسیارى از کشورها اشغال شده اند اما من فکر مى‌کنم استقرار کشورى جدید با مردمى جدید، پدیده‌اى جدید است که منحصر به زمانه ما است.
دانشجویان مى‌گویند که 60 سال پیش چنین کشورى وجود نداشت. آنها نقشه‌ها و کره‌هاى قدیمى را نشان مى‌دهند و مى‌گویند شما هم مانند ما تلاش کنید. ما قادر نبوده ایم کشورى به نام اسرائیل را بیابیم.
من به آنها مى‌گویم تاریخ جنگ جهانى اول و دوم را مطالعه کنید. یکى از دانشجویانم به من گفت که در جریان جنگ جهانى دوم که بیش از ده‌ها میلیون نفر جان خود را از دست دادند، اخبار مربوط به جنگ به سرعت از سوى طرف‌هاى در حال جنگ منتشر مى‌شد. پس از جنگ آنها ادعا کردند که شش میلیون یهودى کشته شده اند. شش میلیون انسانى که قطعاً با دو میلیون خانواده وابستگى داشته اند.
دوباره اجازه دهید، فرض کنیم که این رخدادها حقیقت دارد. آیا این به صورت منطقى مى‌تواند تاسیس کشور اسرائیل در خاورمیانه یا حمایت از چنین کشورى را توجیه کند؟
آقاى رئیس جمهور،
من مطمئن هستم که شما مى‌دانید چگونه- و به چه هزینه اى- اسرائیل ایجاد شد:
- چندین هزار نفر در این فرآیند کشته شدند؛
- میلیون‌ها تن از افراد بومى آواره گشتند؛
- صدها هزار هکتار از اراضى کشاورزى، باغات زیتون، شهرها و روستاها تخریب شدند.
این تراژدى مختص به زمان استقرار اسرائیل نیست و متاسفانه ?? سال است که تاکنون جریان دارد.
رژیمى مستقر شده است که هیچ رحمى را حتى براى کودکان قائل نیست، خانه‌ها را در حالى که ساکنانش هنوز در آن هستند، نابود مى‌کند، فهرست پیش دستانه اش و طرح‌هاى خود را براى ترور شخصیت‌هاى فلسطینى اعلام مى‌کند و هزاران تن از فلسطینیان را در زندان نگه مى‌دارد. چنین پدیده‌اى حتى در بعیدترین حالت ممکن در حافظه تاریخى کنونى نیز منحصر به فرد است.
مردم شجاع و مومن ایران نیز سؤالات و گلایه‌هاى بسیارى دارند که از آن جمله حمایت از کودتاى 1332 و به تبع آن سرنگونى دولت مشروع وقت، مخالفت با انقلاب اسلامى، تبدیل سفارت به مقر حمایت از فعالیت‌هاى مخالفان جمهورى اسلامى (هزاران صفحه از اسناد بر این ادعا صحه مى‌گذارند)، حمایت از صدام در جنگى که علیه ایران به راه انداخت، مورد اصابت قرار دادن هواپیماى مسافربرى ایرانى، مسدود کردن دارایى‌هاى ملت ایران، افزایش تهدیدات، خشم و نارضایتى و همچنین مخالفت با پیشرفت علمى و هسته‌اى ملت ایران (درست زمانى که تمام ایرانى‌ها خوشحال از پیشرفت کشورشان هستند) و بسیارى از گلایه‌هایى دیگر که من در این نامه به آن اشاره نمى کنم.
سؤال مهم دیگرى که مردم مى‌پرسند این است که چرا این رژیم مورد حمایت قرار مى‌گیرد؟
آیا حمایت از این رژیم با آموزه‌هاى عیسى مسیحعلیه‌السلام یا موسىعلیه‌السلام یا ارزش‌هاى لیبرال همخوانى دارد؟
آیا ما این گونه درک مى‌کنیم که اجازه دادن به ساکنان اصلى این سرزمین‌ها- داخل و خارج از فلسطین- چه مسیحى، مسلمان یا یهودى باشند، براى تعیین سرنوشتشان در تضاد با اصول دموکراسى، حقوق بشر و آموزه‌هاى پیامبران است؟ اگر نه، چرا چنین مخالفت گسترده‌اى با برگزارى همه پرسى انجام مى‌شود؟
دولت تازه انتخاب شده فلسطین اخیراً قدرت را در دست گرفته است. تمام ناظران مستقل تایید کرده اند که این دولت برآمده از انتخابات است. به طور غیرقابل باورى آنها دولت منتخب را زیر فشار گذاشته اند و به آن توصیه کرده اند که رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسد، از مقاومت دست بردارد و برنامه‌هاى دولت پیشین را دنبال کند.
اگر دولت فعلى فلسطین همان وضعیت سابق را در پیش مى‌گرفت، ملت فلسطین آن را انتخاب مى‌کرد؟ دوباره مى‌گویم آیا چنین موضعى در مخالفت با دولت فلسطین ربطى با ارزش‌هایى که پیشتر مطرح شده است، دارد؟ مردم همچنین مى‌گویند: «چرا تمام قطعنامه‌هاى شوراى امنیت سازمان ملل در محکومیت اسرائیل وتو مى‌شود؟»
آقاى رئیس جمهور،
همان گونه که شما به خوبى آگاه هستید، من در میان مردم زندگى مى‌کنم و در ارتباط مداوم با آنها هستم - بسیارى از مردم خاورمیانه نیز مى‌توانند با من تماس داشته باشند- آنها به سیاست‌هاى دوگانه اعتمادى ندارند. این مشخص است که مردم منطقه به صورت فزاینده‌اى از چنین سیاست‌هایى خشمگین هستند.
من قصد ندارم که سؤال‌هاى زیادى را مطرح کنم، اما نیاز است که چند نکته دیگرى را نیز یادآور شوم.
چرا هرگونه دستاورد تکنولوژیک و علمى در منطقه خاورمیانه به معناى تهدید علیه رژیم صهیونیستى تصویر و تعریف مى‌شود؟ آیا تحقیق و توسعه علمى یکى از حقوق بنیادین ملت‌ها نیست؟
شما با تاریخ آشنایى دارید. جداى از قرون وسطى در چه زمان دیگرى از تاریخ پیشرفت علمى و فنى جرم محسوب مى‌شده است؟ آیا احتمال این که دستاوردهاى علمى براى مقاصد نظامى مورد استفاده قرار گیرد، مى‌تواند دلیلى کافى براى مخالفت با علم و فناورى به صورت توأمان باشد؟ اگر چنین پیش فرضى درست باشد بنابراین باید با تمام قوانین علمى از جمله فیزیک، شیمى، ریاضى، پزشکى، مهندسى و ... نیز مخالفت شود!
دروغ‌هایى درخصوص موضوع عراق مطرح شده است. نتیجه چه بود؟ شکى ندارم که دروغ گفتن در تمام فرهنگ‌ها نکوهیده است و شما هم دوست ندارید که دروغ بشنوید.
دروغ‌هایى درخصوص موضوع عراق مطرح شده است. نتیجه چه بود؟ شکى ندارم که دروغ گفتن در تمام فرهنگ‌ها نکوهیده است و شما هم دوست ندارید که دروغ بشنوید.
آقاى رئیس جمهور،
آیا ساکنان آمریکاى لاتین حق ندارند که بپرسند چرا دولت‌هاى منتخب شان مورد مخالفت قرار مى‌گیرند و رهبرانى که از طریق کودتا بر سر کار آمده اند، حمایت مى‌شوند؟ یا چرا آنها باید به صورت مداوم مورد تهدید قرار بگیرند و در هراس به سر برند؟
مردم آفریقا، سختکوش، خلاق و مستعد هستند. آنها مى‌توانند نقشى مهم و ارزشمند را براى تامین نیازهاى بشریت ایفا کنند و پیشرفت مادى و معنوى آن را ارتقا بخشند. فقر و مشقت در بخش‌هاى عظیمى از آفریقا مانع از تحقق چنین امرى مى‌شود. آیا آنها حق ندارند بپرسند چرا ثروت عظیم شان - از جمله منابع معدنى- با وجود این حقیقت که آنها بیش از دیگران به آن نیاز دارند چپاول مى‌شود؟
مجدداً مى‌گویم آیا چنین اقداماتى برآورنده آموزه‌هاى مسیحعلیه‌السلام و معتقدات حقوق بشر است؟
مردم شجاع و مومن ایران نیز سؤالات و گلایه‌هاى بسیارى دارند که از آن جمله حمایت از کودتاى 1332 و به تبع آن سرنگونى دولت مشروع وقت، مخالفت با انقلاب اسلامى، تبدیل سفارت به مقر حمایت از فعالیت‌هاى مخالفان جمهورى اسلامى (هزاران صفحه از اسناد بر این ادعا صحه مى‌گذارند)، حمایت از صدام در جنگى که علیه ایران به راه انداخت، مورد اصابت قرار دادن هواپیماى مسافربرى ایرانى، مسدود کردن دارایى‌هاى ملت ایران، افزایش تهدیدات، خشم و نارضایتى و همچنین مخالفت با پیشرفت علمى و هسته‌اى ملت ایران (درست زمانى که تمام ایرانى‌ها خوشحال از پیشرفت کشورشان هستند) و بسیارى از گلایه‌هایى دیگر که من در این نامه به آن اشاره نمى کنم.
آقاى رئیس جمهور،
یازده سپتامبر واقعه فجیعى بود. کشتار بى گناهان در تمامى نقاط جهان اسفبار و وحشتناک است. دولت ما به سرعت انزجار خود را از ترتیب دهندگان این واقعه ابراز کرد و ضمن ابراز تسلیت به بازماندگان، با آنها ابراز همدردى کرد.
تمام دولت‌ها وظیفه دارند که از جان، مال و شأن شهروندانشان محافظت کنند. گفته مى‌شود که دولت شما سیستم‌هاى امنیتى، حفاظتى و اطلاعاتى گسترده‌اى را به خدمت گرفته است و حتى مخالفانش در خارج را نیز دستگیر مى‌کند. یازده سپتامبر عملیات ساده‌اى نبود. آیا مى‌توانست بدون هماهنگى با سرویس‌هاى اطلاعاتى و امنیتى طرح ریزى و اجرا شود؟
البته این یک حدس و گمان دانشگاهى است؛ چرا جنبه‌هاى این حمله مخفیانه باقى مانده است؟ چرا چیزى در رابطه با آن که چه کسى مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است، به ما گفته نمى شود؟ و چرا آنها که مسئول و مقصر شناخته شدند، مورد محاکمه قرار نگرفتند؟
آنها که در مسند قدرت قرار دارند براى زمان مشخصى بر سر کارند و نمى توانند به صورت نامحدود حکومت کنند اما نام آنها در تاریخ ثبت مى‌شود و به طور مداوم در آینده نزدیک و دور مورد قضاوت قرار مى‌گیرند.
تمام دولت‌ها وظیفه دارند که امنیت و آرامش ذهنى را براى شهروندانشان فراهم کنند. چندین سال است مردم کشورتان و همسایگان نقاط دردسرخیز جهان آرامش ندارند. پس از یازده سپتامبر به جاى ترمیم احساسات جریحه دار شده بازماندگان و مردم آمریکا- که به طور گسترده‌اى متاثر از حملات بودند- برخى از رسانه‌هاى غربى صرفاً به تشدید فضاى ترس و ناامنى پرداختند؛ برخى به طور مداوم درباره احتمال حملات تروریستى جدیدتر صحبت کردند و مردم را در وحشت نگه داشتند. آیا این خدمتى به مردم آمریکا است؟ آیا امکان محاسبه خسارات ناشى از ترس و دلهره وجود دارد؟
شهروندان آمریکا در ترس مداوم از حملات تازه‌اى زندگى کردند که مى‌توانست هر لحظه و در هر مکانى رخ دهد. آنها در خیابان‌ها، محل کارشان و خانه احساس ناامنى داشتند. چه کسى از چنین وضعیتى خوشحال است؟ چرا رسانه‌ها به جاى انتقال احساس امنیت و فراهم کردن آرامش ذهنى به افزایش احساس ناامنى دامن زدند؟
برخى معتقدند این جنجال سازى‌ها راه را براى حمله‌اى به افغانستان - و حتى توجیه آن - باز کرد.
دوباره باید به نقش رسانه اشاره کنم. در منشور رسانه اى، انتشار اطلاعات صحیح و گزارش دهى صادقانه ماجرا از اصول اعتقادى است. من تاسف عمیقم را از بى توجهى‌اى که برخى رسانه‌هاى مشخص غربى نسبت به این اصول نشان دادند ابراز مى‌کنم. بهانه اصلى براى حمله به عراق وجود سلاح‌هاى کشتارجمعى بود. این به طور مداوم تکرار شد - و به افکار عمومى القا شد تا در نهایت باور کنند- و زمینه براى حمله به عراق مهیا گشت.
آیا حقیقت در یک فضاى ساختگى و گمراه کننده گم نمى‌شود؟
مجدداً اگر اجازه داده شود که حقیقت گم شود، چگونه مى‌توان آن را با ارزش‌هاى فوق الذکر وفق داد؟ آیا حقیقت نزد قادر مطلق نیز قابل پنهان کردن است؟
آقاى رئیس جمهور،
در کشورهاى اقصى نقاط جهان شهروندان تامین کننده هزینه‌هاى دولت هستند تا دولتشان در مقابل قادر باشد به آنها خدمت کند.
سؤال اینجاست که «صدها میلیارد دلار پولى که سالانه براى جنگ عراق هزینه شد چه حاصلى براى شهروندان داشت؟»
همان طور که جنابعالى آگاهید، در برخى از ایالت‌هاى کشور شما مردم در فقر به سر مى‌برند. چندین هزار بى خانمان و بیکار مشکلى عمده در کشورتان به شمار مى‌رود. البته این مشکلات کمابیش در سایر کشورها نیز وجود دارد. با در نظر گرفتن این شرایط آیا هزینه‌هاى سرسام آور جنگ که از جیب ملت پرداخت مى‌شود مى‌تواند توجیه کننده و در راستاى اصول پیشتر مطرح شده باشد؟
آنچه ذکر آن رفت، برخى از گلایه‌هاى مردم سراسر جهان، منطقه ما و کشور شما است. اما قصد اصلى من- که امیدوارم تا حدى با آن موافق باشید- بدین شرح است:
آنها که در مسند قدرت قرار دارند براى زمان مشخصى بر سر کارند و نمى توانند به صورت نامحدود حکومت کنند اما نام آنها در تاریخ ثبت مى‌شود و به طور مداوم در آینده نزدیک و دور مورد قضاوت قرار مى‌گیرند.
مردم دوران ریاست جمهورى ما را مورد ارزیابى قرار مى‌دهند.
آیا ما توانستیم صلح، امنیت و سعادت را براى ملتمان به ارمغان بیاوریم یا این که مسبب ناامنى و بیکارى بوده ایم؟
آیا ما قصد استقرار عدالت را داشتیم یا این که صرفاً در راستاى حمایت از منافع گروه‌هایى خاص گام برمى داشتیم، یا با اعمال زور بر بسیارى از مردمى که در فقر و مشقت زندگى مى‌کنند قصد داشتیم عده قلیلى را ثروتمند و قدرتمند کنیم و در نتیجه تائید مردم و قادر متعال را با منافع آنها معاوضه کنیم؟
آیا ما از حقوق مستضعفان دفاع مى‌کردیم یا آنها را نادیده مى‌گرفتیم؟
ما به طور فزاینده‌اى مردم جهان را مى‌بینیم که به یک نقطه کانونى اصلى - که قادر مطلق است در حال گرد آمدن هستند. بدون شک، مردم از طریق ایمان به خدا و آموزه‌هاى پیامبران مى‌توانند بر مشکلاتشان فائق آیند. سؤال من از شما این است: آیا شما مى‌خواهید به آنها ملحق شوید؟
آیا ما از حقوق تمام انسان‌ها در سراسر جهان دفاع مى‌کردیم یا برایشان جنگ برمى افروختیم، به صورت غیر قانونى در امور آنها مداخله ، زندان‌هاى جهنمى برایشان ایجاد و آنها را محبوس مى‌کردیم.
آیا ما صلح و امنیت را براى جهان به ارمغان آوردیم یا طیفى از تهدید و ارعاب را برمى انگیختیم؟
آیا ما حقایق را به مردم مان و سایر مردم جهان مى‌گفتیم یا نسخه تحریف شده آن را در اختیارشان قرار مى‌دادیم؟
آیا ما طرف ملت بودیم و یا اشغالگران و متجاوزان؟
آیا دولت ما رفتارى منطقى، عقلانى، اخلاق مدار، صلح جویانه، وظیفه مدار، عدالت محور، خدمت رسان به مردم را در پیش گرفت و عامل سعادت، پیشرفت و احترام گذار به عزت مردم بود و یا به نیروى اسلحه، ارعاب، ناامنى، بى اعتنایى به انسان‌ها، تاخیر در روند پیشرفت و تعالى سایر ملل و نقض حقوق ملت‌ها گرایش داشت و دست آخر آنها درباره ما این گونه قضاوت خواهند کرد که آیا ما صادق به سوگند خود در حین قرار گرفتن بر مسند کار مبنى بر خدمت رسانى به مردم که وظیفه اصلى ما و سنت پیامبران است پایبند ماندیم یا خیر؟
آقاى رئیس جمهور، چه مدت دیگر جهان مى‌تواند چنین وضعیتى را تحمل کند؟
این موج، جهان را به کدام سو هدایت خواهد کرد؟
چه مدت مردم جهان باید هزینه تصمیمات اشتباه برخى رهبران را پرداخت کنند؟
چه مدت دیگر طیف ناامنى که از جانب انبارهاى سلاح‌هاى کشتار جمعى ایجاد شده است مردم جهان را به خود مشغول خواهد کرد؟
چه مدت دیگر خون زنان، مردان و کودکان بى گناه در خیابان‌ها ریخته مى‌شود و منازل مردمان بر سرشان خراب مى‌شود؟ آیا شما از وضعیت موجود جهان رضایت دارید؟
آیا فکر مى‌کنید سیاست‌هاى فعلى موجود مى‌تواند ادامه یابد؟
اگر میلیاردها دلارى که خرج امنیت، نبردهاى نظامى و انتقالات نیرو‌ها شده است خرج سرمایه گذارى و یارى کشور‌هاى فقیر، ارتقاى سلامت، مبارزه با امراض گوناگون، تحصیل و بهبود وضعیت ذهنى و جسمى، یارى رسانى به قربانیان بلایاى طبیعى، ایجاد فرصت‌هاى شغلى و تولیدى، پروژه‌هاى توسعه‌اى و فقرزدایى، استقرار صلح، میانجیگرى در بین کشور‌هاى در حال مناقشه و خاموش کردن شعله‌هاى مناقشات نژادى، قومى و سایر مناقشات مى‌شد جهان مى‌توانست همان گونه که امروز هست، باشد؟ آیا دولت شما و مردم شما به صورت توجیه پذیرى از این بابت به خود نمى بالیدند؟ آیا وضعیت سیاسى و اقتصادى دولت شما از وضعیت کنونى مستحکم تر نبود؟ و من بسیار متاسفم که باید بگویم آیا در این صورت، نفرت فزاینده جهانى از دولت‌هاى آمریکایى باز هم وجود داشت؟
آقاى رئیس جمهور، قصد ندارم که کسى را ناراحت کنم.
اگر ابراهیم، اسحاق، یعقوب، اسماعیل، یوسف یا عیسى مسیح علیه‌السلام امروز با ما بودند چگونه درباره چنین رفتارى قضاوت مى‌کردند؟ آیا به ما نقشى براى ایفاى آن در جهان موعود که عدالت در آن جهانى خواهد شد و عیسى مسیح علیه‌السلام در آن حاضر خواهد شد داده مى‌شد؟ آیا اصولاً آنها ما را قبول مى‌کردند؟
سؤال بنیادین من این است: آیا راه بهترى براى تعامل با سایر کشورهاى جهان وجود ندارد؟ امروز هزاران میلیون مسیحى، هزاران میلیون مسلمان و میلیون‌ها نفر از پیروان آموزه‌هاى موسى علیه‌السلام در جهان زندگى مى‌کنند. تمام ادیان الهى به توحید یا اعتقاد به خداى واحد و نه هیچ کس دیگر در جهان احترام مى‌گذارند.
قرآن کریم در این لغت مشترک تاکید مى‌کند و از پیروان ادیان الهى مى‌خواهد و مى‌گوید (سوره 3 آیه 64):‌اى اهل کتاب! بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است و بر حق مى‌دانیم پیروى کنیم و آن کلمه این است که به جز خداى یکتا هیچ کس را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و برخى را به جاى ربوبیت تعظیم نکنیم. اگر روى گرداندند بگویید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.
آقاى رئیس جمهور، براساس آیات الهى، همه ما به عبادت یک خدا و پیروى از آموزه‌هاى پیامبران الهى خوانده شده ایم.
«که خداى واحدى را که فراتر از همه قدرت‌هاى جهان است، عبادت کنیم و بتوانیم کارهایى را انجام دهیم که وى خشنود شود.»
«خدایى که پیدا و پنهان، گذشته و آینده را مى‌داند و مى‌داند که در قلب بندگانش چه مى‌گذرد و کردار آنان را ثبت مى‌کند.»
«خدایى که مالک بهشت و زمین است و همه جهان محضر او است.»
«طرح جان به دستان او صورت گرفته و به بندگانش مژده رحمت و آمرزش گناهان را داده است.»
«ا

  امتیاز: 0.00