ویژگی های اخلاقی معاویه




ترس

معاویه سال ها درگیر جنگ بود. او در زمان پیامبر، در صف مشرکان به جنگ مسلمانان آمد و پس از رحلت آن حضرت، از فرماندهان لشگر مسلمانان در شام بود، ولی روحیه جنگاوری و شجاعت نداشت و در جنگ صفین، از نبرد تن به تن با امیرمومنان علی علیه السلام خودداری کرد. افزون بر این، هنگامی که لشگر کوفه تا نزدیک خیمه گاهش آمد، بر اسب نشست تا بگریزد، ولی به گفته خودش، به یاد شعر یکی از زنان عصر جاهلیت افتاد و از ننگ بی آبرویی بازگشت تا در آینده به آن افتخار کند.

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام در نامه ای وی را ترسوی رذل و کم عقل خوانده است. آن حضرت در جنگ صفین با گروهی از یاورانش، به لشگر شام یورش برد و این شعر را خواند: شامیان را در نبرد می کشم، ولی معاویه را نمی بینم... معاویه، چرا مردم را به کشتن می دهی؟! بیا با یکدیگر بجنگیم. هر کس پیروز شد، خلافت از آن او شود و جنگ پایان یابد.

عمرو عاص که کنار معاویه ایستاده بود، گفت: سخن منصفانه ای است. معاویه پاسخ داد: بی انصافی می کنی. مگر نمی بینی هر کس در برابرش قرار می گیرد، کشته می شود. عمرو گفت: دوری از جنگ تن به تن با او برای تو خوب نیست. معاویه پاسخ داد: تو در اندیشه پس از من هستی تا خودت به ریاست برسی.

احساس شرمساری

معاویه در زندگی خویش، ویژگی هایی داشت که وی را نزد مومنان سرافکنده می ساخت. بخشی از این ویژگی ها عبارتند از:

الف) مادر معاویه زنی فاسد بود. امام حسن علیه السلام به معاویه گفت: خود بستری را که از آن زاده شدی، می شناسی. افزون بر این، رفتار هند با حمزه و به دندان کشیدن جگر وی سبب شرمندگی معاویه و یزید بود و آن ها پیوسته با عنوان فرزندان هند جگر خوار سرزنش می شدند.

ب) پدر معاویه سالیان دراز با پیامبر اسلام دشمنی کرد. کفر و اسلام ظاهری وی، به ویژه در صفین از مواردی است که مایه شرمساری معاویه شد. بارها به او گوشزد می شد که تو و پدرت از طلقاء* هستید.

ج) برادر، دایی و پدر بزرگ معاویه در جنگ بدر با مسلمانان نبرد کردند و کشته شدند. امیر مومنان علی علیه‌السلام این واقعیت را به وی گوشزد می کند و می فرماید: آن شمشیر هنوز با من است و اکنون در برابر تو.

هنگامی که انصار در سفر مدینه پیاده به دیدارش رفتند، از آن ها پرسید: بر سر شترهای آبکشتان چه آمد؟ گفتند: در جنگ های صدر اسلام، در راه مبارزه با تو و پدرت تلف شدند.
از دیگر ویژگی های شرم آور معاویه، نام وی بود که بررسی آن گذشت. شهادت صحابی بزرگوار حجر بن عدی نیز مایه سرزنش معاویه به شمار می آید. حکومت شاهانه در شام، مخالفت با احکامی مانند: حرمت شراب، ربا و جامه ابریشمین، ترویج دشنام به امیر مومنان و سرانجام سپردن ولایت عهدی به یزید از دیگر مواردی است که مایه سرافکندگی معاویه شده است.

درشت خویی و صبور نمایی

معاویه فردی بد اخلاق بود. امیر مومنان علی علیه‌السلام در نامه ای، بدخلقی را از ویژگی های وی شمرده است. معاویه برای دستیابی به حکومت و نگه داری آن به ویژه در برابر امام حسن علیه السلام که در جهان اسلام به صبر مشهور بود، خود را فردی بردبار نشان می داد.
وی در عصر امام حسن علیه‌السلام، هنگامی که یاران امیرمومنان به شام می آمدند و از جنگ صفین می گفتند، سکوت می کرد. او به بنی امیه چنین سفارش می کرد: خود را برابر مردم بردبار نشان دهید تا بتوانید بر آنان حکومت کنید. گاه با کسی دیدار می کنم که می دانم با من دشمن است، ولی با بردباری، او را به سخن گفتن وادار می کنم و او هر چه در دل دارد، بیرون می ریزد. با این کار او برادرم می شود و من از وی استفاده می کنم.

البته هنگامی که از حکومت او و فرزندش یزید سخن به میان می آمد، این شکیبایی به درشتی تبدیل می شد. او به ویژه پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام از بردباری دست کشید و با پایان بخشیدن به رفت و آمد با یاران پیشین امیر مومنان علی علیه‌السلام، سیاست کشتار شیعیان و خشونت بیش تر را به اجرا گذاشت.

طلقاء: افرادی را که پیامبر در روز فتح مکه آزاد کرد.

منابع:

  • الکامل، ج 3، ص 154 و 158
  • الغدیر، ج 10، ص 184 و 189
  • همان، ج 10، صص 188، 191، 194 و 195.
  • انساب الاشراف، ج 5، ص 122 و 57




تعداد بازدید ها: 22466