ماکان کاکی


ماکان کاکی

« 329- 311 ق / 940 - 923 م»

ماکان کاکی نیز همچون عموی خود لیلی بن نعمان، سرکرده‏ای شجاع و جسور بود و با دلاوری و جوانمردی تحسین برانگیزی که داشت، تند خویی و شتابکاری دیوانه وارش را تا حدی جبران می‏کرد. در اختلافهایی که بعد از اطروش بین داعی حسن بن قاسم و پسران اطروش پیدا شد، ماکان برای مدتی به مخالفان حسن پیوست و مدتی بعد نیز با حسن، علیه مخالفان او همدست شد. سرانجام به دنبال کشمکشهایی که طبرستان و جرجان را عرصه تاخت و تاز اسفار و مرداویج کرده بود انقراض علویان به دست اسفار و غلبه مجدد سامانیان بر جرجان و طبرستان انجامید، در این اثنا ماکان نیز به دنبال جنگها و تواریهای طولانی در نیشابور به آل سامان پیوست «316 ق / 928 م». مدتی بعد نیز از جانب آل سامان در کرمان صاحب امارت شد که مقارن قتل مرداویج، به حکم امیر نصر برای سعی در استرداد ری و قومس با سپاهش به امیر ابوبکر چغانی، سپهسالار خراسان پیوست، لیکن در این لشکرکشی کاری از پیش نبرد و ناچار به نیشابور عقب نشینی کرد. اما ماکان در اولین فرصتی که برای کسب قدرت به دست آورد با سپاه خویش از نیشابور خارج شد و بر جرجان و قسمتی از خراسان غلبه پیدا کرد و در عین حال نسبت به سامانیان نیز اظهار عصیان نمود «رمضان 324 ق / آگوست 936 م» و حتی بر ضد آنها با وشمگیر زیاری نیز متحد شد. اما در جنگی که بین او و سپهسالار جدید آل سامان روی داد به قتل رسید «329 ق / 940 م». قتل او، در عین این که مایه خرسندی متحدش وشمگیر شد، خیال آل سامان را هم از حریف نستوه آشتی ناپذیری آسوده ساخت.

آزادگی و نجابت بزرگ منشانه ماکان

ماکان نیز همچون لیلی بن نعمان، سیمای یک شوالیه شرقی را با تمام آن چه لازمه جلادت، جوانمردی و سبکروحی یک جنگجو و یک حادثه آفرین آن ادوار به نظر می‏رسد، در احوال و اعمال خود ظاهر ساخت. رفتارش با رسولی که امیر ابو جعفر بانویه نزد او گسیل کرد، و از امیر سیستان واکنشی که شایسته آن می‏نمود بدو رسید، نمونه‏ای از تند خویی و در عین حال سبکروحی او بود. آن چه در حق طاهر بو علی سردار خراسان که سرای طاهر را از غارت نجات داد، گر چه بیشتر به قصه و افسانه شبیه است اما در صورت صحت، آزادگی و نجابت بزرگ منشانه‏ای را نشان می‏دهد که در بین جنگاوران آن عصر کم نظیر بود.


تعداد بازدید ها: 17486