فرزند خواندگی


مقدمه

افرادی که نمی‌توانند بچه‌دار شوند، کسانی که احتمالا اختلال ژنتیکی‌ای را انتقال می‌دهند، با آنهایی که مسن و مجرد هستند، ولی دوست دارند خانواده‌ای داشته باشند، بطور فزاینده‌ا‌ی به فرزند خواندگی روی می‌آورند. آژانسهای فرزند خواندگی معمولا سعی می‌کنند والدینی را بیابند که از نظر پیشینه قومی و مذهبی مشابه پیشینه کودک باشند. در صورت امکان ، آنها سعی می‌کنند والدینی را برگزینند که همسن اغلب والدین تنی باشند. چون دستیابی به نوزادان سالم کاهش یافته است.

اغلب افراد از کشورهای خارجی فرزند خوانده می‌پذیرند. یا کودکانی را می‌پذیرند که بزرگتر هستند یا مشکلات رشدی دارند. گزینش والدین اختیاری هم است، زیرا گاهی بین والدین اختیاری و فرزند خوانده آنها روابط مناسبی برقرار نمی‌شود. خطر شکست فرزند خواندگی برای کودکانی که در سنین بالاتر به فرزندی پذیرفته شده‌اند و کودکان معلول بیشتر است، اما خیلی زیاد نیست، بیش از 85 درصد این کودکان در خانه‌های اختیاری خوب عمل می‌کنند. 9 نفر از 10 نفری که خوب عمل نمی‌کنند، به والدین تازه‌ای سپرده می‌شوند و اغلب آنها از تجربه فرزند خواندگی احساس رضایت می‌کنند.

مشکلات روانی فرزند خوانده‌ها

با وجود این ، فرزند خوانده‌های کودک و نوجوان خواه در یک کشور خارجی متولد شده باشند یا در کشور والدین اختیاری خود از جمعیت کلی کودک ، مشکلات یادگیری و عاطفی بیشتری دارند. برای این روند چندین علت وجود دارد. مادر تنی به خاطر مشکلات هیجانی که تصور می‌شود تا اندازه‌ای ژنتیکی باشند، مثل الکلیسم یا افسردگی شدید ، ممکن است نتوانسته باشد از فرزند خود مراقبت کند. شاید او این گزینش را به فرزند خود منتقل کرده باشد یا اینکه شاید او در مدت حاملگی دچار استرس ، سوء تغذیه ، یا مراقبت پزشکی ناکافی بوده باشد.

علاوه بر این ، کودکانی که بعد از نوباوگی به فرزندی پذیرفته می‌شوند. اغلب سابقه روابط خانوادگی پر از تعارض و کمبود محبت دارند. بالاخره اینکه ، والدین یا کودکان اختیاری ، که ارتباط ژنتیکی ندارند، از نظر هوش و شخصیت کمتر از خویشاوندان تنی بهم شباهت دارند، تفاوتهایی که می‌توانند سازگاری خانواده را تهدید کنند. به رغم این مخاطرات ، اغلب فرزند خانواده‌ها به نحو شگفت انگیزی خوب رفتار می‌کنند.

در یک بررسی طولی سوئدی ، پژوهشگران بیش از 600 نوباوه را که موارد مناسبی برای فرزند خواندگی بودند تا نوجوانی دنبال کردند. برخی از آنها مدت کوتاهی بعد از تولد به فرزندی پذیرفته شده بودند، و برخی دیگر توسط مادران تنی خود پرورش یافته بودند که عقیده خودشان را در مورد ترک کردن فرزندشان تغییر داده بودند. معمولا در نوجوانی ، کنجکاوی حل نشده درباره اصل و نسب ، زندگی فرزند خوانده‌ها را آشفته می‌کند. برخی از آنها به سختی می‌توانند قبول کنند که شاید هرگز والدین تنی خود را نبینند.

برخی دیگر نگران هستند که اگر والدین آنها ناگهان پیدا شوند چه کاری خواهند کرد. با این حال ، تصمیم به یافتن والدین تنی معمولا تا اوایل بزرگسالی ، زمانی که ازدواج و بچه‌دار شدن ممکن است آن را برانگیزد، به تعویق می‌افتد. اغلب فرزند خوانده‌ها به رغم نگرانی درباره اصل و نسب ، در بزرگسالی خوب سازگار می‌شوند. و اگر والدین اختیار شده این فرزند خوانده‌ها به آنها کمک کنند تا از میراث خود در کودکی باخبر شوند، عمدتا هویتی را پرورش می‌دهند که آمیزه‌ای از پیشینه تولد و تربیت آنهاست.

مباحث مرتبط با عنوان


تعداد بازدید ها: 26511