علتهای چهارگانه ارسطویی


تغییر مسیر از: علتهای چهارگانه ارسطویی




هنگامی که به دنیا نگاه کنیم، موجودات ، وقایع و دگرگونی های بیشماری را می بینیم و دچار شگفتی می شویم که چرا هر چیز این طور است؟ و چرا این گونه اتفاق می افتد؟

به همین دلیل است که سوال چرا؟ را مطرح می کنیم. ما با پرسیدن چرا، می خواهیم سبب هر چیزی را بدانیم. به عبارت دیگر سوالمان این است که چرا امور به این نحو موجود شده و اتفاق می افتند؟

در نظرارسطو این چراها را به گونه های مختلفی می توان طرح کرد و پاسخ گفت. برای پاسخ به سوال چرا، تنها یک سبب وجود ندارد، بلکه علت ها بسیار زیادند. یعنی برای هر چیزی، علت های زیادی وجود دارد که البته ما فقط بعضی را می شناسیم و بعضی را هم نمی شناسیم.

اما دست کم ، چهار نوع سبب و تبیین مهم وجود دارد که علتهای چهار گانه نام دارند؛ یعنی چهار نوع به علت اینکه: که در پاسخ به "چرا؟" می تواند مطرح شود. این علت ها درباره ماده شیئ، صورت شیئ، فاعل شیئ و هدف شیئ هستند و به ترتیب علت مادی ، صوری ، فاعلی و غایی نام دارند.

در واقع، این علت ها وجود هر چیز را بر اساس ماده آن شیئ، صورت آن شیئ، فاعل آن شیئ و هدف آن شیئ توضیح داده و تبیین می کنند؛ یعنی هر کدام، یک سبب از سبب هایی که موجب پیدایش موجود شده یا آن را به حرکت وا می دارد را برای ما آشکار می سازند.
. همان طور که گفته شد، این سبب ها، یعنی علت هایی که موجب بروز یک امر (اعم از یک اتفاق یا یک موجود) می شوند، بسیار زیادند،‌ اما دست کم چهار نوع علت وجود دارد که در مورد همه امور صدق می کند.ارسطو نخستین کسی بود که به این علت ها و اهمیت آن ها آگاه شد و به همین سبب، آن ها را علت های چهارگانه ارسطویی می نامند.

1) علت مادی


( تبیین مادی ): آنچه ماده ی شیئ را تشکیل می دهد ، علت مادی آن است. مثلا ً می پرسیم : " چرا درخت به این صورت می روید؟ "
علت و تبیین مادی، یک سبب رویش درخت را برای ما معلوم می سازد. یعنی می گوید: درخت این طور می روید، به علت اینکه درخت از فلان مواد تشکیل شده است . این مواد، علت مادی درخت می باشند . و یا در مثال دیگر می توان گفت : خاک و گل، علت مادی مجسمه است .

2) علت صوری


( تبیین صوری): ماده ی شیئ به هیچ عنوان برای تبیین آن و این که چرا این گونه وجود دارد، کافی نیست؛ زیراماده شیئ می تواند هر شکلی را بپذیرد و هرچیزی بشود؛ در حالی که سوال ما در حقیقت، این است که چرا این شیئ با این مشخصات خاص، این گونه است . بنا براین، به تبیینی دیگر می رسیم که مربوط به ساخت و صورت شیئ است. علت صوری به ما می گوید که درخت اینگونه می روید ، به علت اینکه فلان طور ساخت پیدا کرده است. به این ساخت، صورت می گویند. در مثال مجسمه ، علت صوری مجسمه همان صورت ، شکل و قالب مجسمه است . در واقع مقصود از صورت ، قالب و ساختار زیر بنایی شیئ است که آن شیئ به واسطه ی آن ، وظایف یا کارکردی را که خاصیت آن نوع شیئ است ، انجام می دهد .

3)علت فاعلی


( تبیین فاعلی ): علت فاعلی تقریبا همان علت متداول نزد همگان است. علت فاعلی ، منشأ دگرگونی شیئ و علت سازنده ی شیئ است . این نوع علت برای ما تبیین می کند که: درخت این گونه می روید ، به دلیل اینکه چیزهای مختلفی که مربوط به محیط است – مثل هوا یا خاک و غیرآن – از خارج درخت را به این صورت هدایت کرده و می رویانند . در مثال مجسمه ، مجسمه ساز ، علت فاعلی مجسمه است. و یا این که می گوییم:کارگر و بنا، علت فاعلی ساختمان هستند؛ یعنی آن ها هستند که ساختکان را می سازند.
پس بنابر آن چه تا این جا گفته شد، می فهمیم که علت فاعلی، علتی است که ماده شیئ را شکل و صورت می دهد؛ چنان که مجسمه ساز به ماده ی مجسمه که خاک و گل است، صورت و شکل مجسمه می بخشد.

4) علت غایی


( تبیین غایی ): این علت و تبیین به ما می گوید که درخت اینطور می روید ، به علت اینکه در آینده درختِ کامل شود. یعنی علت غایی درخت ، درختِ کامل شدن است.
بر اساس این نوع علت ، هر چیز در طبیعت همواره به سمت شکوفایی و کمال و کارکرد اصلی خود حرکت می کند. تبیین بر حسب غایت، یعنی تبیین بر حسب آنچه که شیئ برای آن هست یا روی می دهد. علت غایی هر موجود، هدف و کارکرد اصلی آن موجود است؛ یعنی شکوفا شدن تمام استعداد های نهفته در آن.
باید توجه داشت که علت غایی ، چیزی بیرون از شیئ نیست ، بلکه خود موجود ، همواره طوری حرکت می کند که به " صورت " تکامل یافته اش ،به هدف و کارکرد اصلی خود و به عبارت دیگر به فعلیت خود برسد. به این ترتیب، تبیینی که به ما بگوید کارکرد مخصوص فلان جاندار چیست و حرکت های مختلف آن جاندار در شرایط مختلف چگونه با هدف آن جاندار سازگار می شود ، علت غایی آن جاندار و حرکات آن می باشد.

منابع

  • ارسطو نوشته مارتا نوس باوم صفحه 70
  • آشنایی با فلاسفه بزرگ صفحه 75


تعداد بازدید ها: 8036