طلب آب و رفع تشنگی


ابوسعید خدرٌی چنین روایت می‌کند:

روزی پیامبر خدا وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شد. فاطمه داشت زیر دیگ غذا را روشن می‌کرد.
علی علیه السلام و حسن و حسین در کنار اتاق خوابیده بودند
پیامبر با دخترش سخن می گفت. حسن از خواب بیدار شد و به سوی پیامبر خدا آمد و گفت: «ای پدر به من آب بده.»

پیامبر او را بغل گرفت. آن گاه بلند شد و آب آورد تا به حسن بدهد. در همان حال حسین از خواب بیدار شد و گفت:« ای پدر به من آب بده.»
پیامبر فرمود:« ای پسرم برادرت زودتر از تو از من آب خواست.»
پیامبر با ملاطفت و نرمی از حسین می خواست تا بگذارد اول برادرش آب بخورد ولی حسین قبول نمی‌کرد.
در این هنگام فاطمه گفت:« ای پدر، گویا حسن نزد تو عزیزتر است؟»
پیامبر فرمود:« هر دو نزد من مساوی هستند، اما اول حسن از من آب خواست. من و تو نزد این دو و این کسی که خوابیده است (علی علیه السلام) در بهشت در یک منزل و و در یک درجه هستیم.»

از زید بن ثابت روایت شده است که روزی حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر خدا به عیادت آنان آمد، آنان را در آغوش گرفت و بوسید. آن گاه دست به سوی آسمان بلند کرد و برای آنان دعا کرد. آنان به دعای پیامبر بهبود یافتند.

در روایتی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده است که پیامبر خدا نیمه‌های شب برای فاطمه خرما و شیر می‌آورد تا در تغذیه حسن و حسین او را یاری کند.

منابع:
بحار الانوار، ج 37، ص 43، حدیث 20- امالی شیخ، ص 259.
بحار الانوار، ج 36، ص 317، حدیث 167- کفایة الاثر، ص 13.
بحار الانوار، ج 37، ص 86، حدیث 54.

مراجعه شود به:
سرور جوانان اهل بهشت


تعداد بازدید ها: 9880