سنجش زمان از طریق ماه


مقدمه

اگر چه ما ثبتهای تقویمی نوشته شده بریتانیای پیش از تاریخ را در اختیار نداریم، اما می‌دانیم کشاورزان و دامداران از طریق سازماندهی گذر زمان در دوره‌های تقویمی با زمان سر و کار داشتند. آنها با ساخت آثار کلان سنگی و خطوط دیدی که در بر دارند، حوادث مهم دوره‌ای سماوی را به شکل نمادین در آوردند. بسیاری از این آثر تاریخی به منظور اجرای مناسک به وجود آمده‌اند و گذر زمان که در آسمان آشکار می‌شد، قسمتی از آن مناسک بوده است. تشخیص خطوط تقویمی تأییدی است بر احساس نیاکان ما از جنبه مقدس چرخه زمان ، سالنماهایی که آنان برای زمان بندی جشنها بکار می‌بردند، از بین رفته‌اند. اما هر چند که هیچ نشانه‌ای از چگونگی عملکرد آنان برای اندازه گیری زمان وجود ندارد و در مکان اجرای این سنجش نیز تردید داریم، اما بی شک عملکردها ، مکانها و گاهشمارها وجود داشته‌اند. آثار تاریخی خرسنگی خودشان نشان می‌دهند که سیستم گاهشماری در خدمت مذهب بوده است.



تصویر



یک محل کلان سنگی کاملا متفاوت که بی ارتباط با آثار پیش از تاریخ اروپاست، یکی از روشهای گاهشماری را به ما ارائه می‌دهد. این اثر تاریخی در شمال غربی کنیا در آفریقا قرار دارد و ناموراتونگا 2 (Namoratung) نام دارد. در 210 کیسلومتری جنوب این اثر تاریخی ، یک اثر هنری سنگی مربوط به مراسم تدفین قرار دارد که آنرا ناموراتونگا 1 (Namoratung1) می‌نامند و تجزیه کربن رادیواکتیو این محل نشان می‌دهد که متعلق به 300 سال پیش از میلاد است. مراسم خاکسپاری مردمان جنوب صحرای آفریقا در آن زمان شبیه به مراسمی است که امروزه کونزوها (Konso) که در همین حوالی در جنوب اتیوپی زندگی می‌کنند، انجام می‌شود. متناوبا طرح کلی گاهشماری مردمانی که با کونزوها ارتباط داشتند به ما کمک می‌کند که هدف سازندگان ناموراتونگا 2 اثبات کنیم.

در ناموراتونگای شمالی ، مجموعه‌ای از سنگهای ایستاده به دور گوری قرار دارند. اما 19 خرسنگ دیگر آن ، به گونه‌ای چیده شده‌اند که الگوی غیر معمول آنها نمی‌تواند با خاکسپاری دیگری مرتبط باشد. دو انسان شناس دانشگاه ایالتی میشیگان (Michign State University) به نامهای ب ، ن ، لینچ (B. N. Lynch) و ل ، اچ ، رابیننر (L. H. Robbins) موقعیتهای این سنگها را اندازه گیری کردند و بین آنها مجموعه‌ای قابل قبول از خطوط نجومی تعیین کردند. این مجموعه پراکنده از خرسنگهای ایستاده در آفریقا و در شمال غرب کنیا قرار دارد. این سنگها حدودا 300 سال پیش از میلاد مسیح به این شکل در آمده‌اند و این محل ناموراتونگا 2 نام دارد. خطوط تقویمی آن مطابق با سالنمای سنتی مردم این منطقه است. (از کتاب علم 200 (Science 200) اثر ب ، م ، لینچ ول ، اچ ، رابیننر 1978 (American Association for the Advancement of Science) انجمن پیشرفت علمی آمریکا.



تصویر

سنگهای ناموراتونگا

سنگهای ناموراتونگا 2 نسبتا نزدیک به هم هستند و بیشتر آنها به فاصله 10 متری یا کمتر قرار دارند. ردیف تقویمی این سنگها موقعیت ستارگان درخشان را مشخص می‌کند. ستارگانی که با گاهشماری سنت گرایان و تمدنهای باستانی انطباق یافته‌اند. برای مثال رصد کننده‌ای که کنار سنگ #1 به جانب شرق می‌ایستاد، خطوط دید ستاره منکب الجبار (Bellatrix) در صورت فلکی جبار/شکارچی (Orion) ؛ دبران (Aldebaran) در صورت فلکی ثور (Taurus) ، خوشه ستارگان پروین (Pleiades) و مجموعه‌ای کوچکتر یعنی صورت فلکی مثلث (Triangulum) را بر روی سنگها به صورت دو به دو یا تک به تک منطبق می‌دید. سنگ #5 نیز نظیر سنگهای دیگر به عنوان نقطه دید ستاره دبران ، مرکز یا کمربند شکارچی ، ستاره سیف الجبار (Saiph) و ستاره شباهنگ / شعرای یمانی ، عمل می‌کند. این ستارگان همان ستارگانی هستند که در سیستم گاهشماری قمری - ستاره‌ای کوشیتهای شرقی (Easterm Cushites) که هنوز در این ناحیه زندگی می‌کنند، دیده می‌شوند.

سنگهای ناموراتونگا 2 در حقیقت ابزار اندازه گیری موقعیت ستارگان نیستند. آنها برای این منظور خیلی بزرگ و نزدیک به هم هستند و گاهشماری بوسیله ستارگان نیاز به نقشه جز به جز نجومی ندارد. تاریخ طلوع و غروب ستارگان مشخص است و احتمالا خرسنگهای ناموراتونگا یادآور نشانه ستارگانی بوده که اهمیت گاهشماری داشته‌اند.



تصویر



لینچ و رابینز نظریه خود را قوت بخشیدند و نشان دادند که همین ستارگان هنوز در میان مردم کوئشیت شرقی در تنظیم پیچیده سالنمای قمری 354 روزه با طول 12 ماه قمری ، کاربرد دارند. موقعیت حالات کلیدی ماه به شکلی ماهرانه با مناطقی از آسمان که ماورای ستاره‌ای است به ترتیب کاربردشان (صورت فلکی مثلث ، خوشه ستارگان پروین ، ستاره دبران ، ستاره منکب الجبار ، کمربند جبار ، سیف الجبار) ترکیب شده‌اند. ماههای دیگر در دوره پیچیده قمری مطابق با موقعیت صورت فلکی مثلث با توجه به حالات متناوب ماه کاهنده می‌باشد. کونزوها به زبان کوشیتی صحبت می‌کنند که می‌تواند دلیل بر این باور باشد که دو ناموراتونگا ابتدا توسط نیاکان کوشیتهای شرقی امروزی که هنوز از سالنمایی استفاده می‌کنند که احتمالا قدمت 7000 ساله دارد ، بوجود آمده‌اند. ناموراتونگی 2 مکانی معمولی و ساده است، در حالی که این احتمال وجود دارد که برای اجرای مناسک کاربرد داشته است، طرح کلی و کثرت خطوط تقویمی آن برای مشاهده نظام مند ، مناسبتر به نظر می‌رسد.



تصویر

سازمان دهی زمان و پی گیری منظم آن

تقریبا هر کسی که سالنمای را تنظیم می‌کند، برای دنبال کردن رد پای زمان وابسته به ماه است. اما هر تقویمی که بر اساس حالات ماه پیش می‌رود، سرانجام باید کمی جهش داشته باشد و همراه با گذر فصلها کمی از مسیر زمان خارج شود. یک سال خورشیدی عدد کاملی از ماههای قمری را شامل نمی‌شود. این دو چرخه ، معادل هم نیستند. بنابراین تقویمهای قمری نمی‌توانند تضمین کنند سال در آخر ماه پایان می‌یابد و با شروع آن آغاز می‌گردد. هر شخصی که از تقویم قمری استفاده می‌کند و می‌خواهد که چرخه فصلی سالیانه را با آن هماهنگ کند، باید طرحی را ابداع کند که اضافه ماهها را زمانهای قابل قبول را به آنها بیفزاید. این یکی از دلایل پیچیدگی تقویمها است.

در مصر ، ماه از روزی آغاز می‌شد که هلال ماه پیش از سپیده دم در آسمان ناپدید می‌گشت. چرخه قمری 5/29 روزه باعث می‌شد برخی از ماهها 29 روزه باشند و برخی 30 روزه شوند. طی دوره‌های طولانی ، مصریان متوسط آنرا استخراج کردند و روزهای مهم و جشنهای هر ماه را با توجه به حالت ماه در جای مناسب قرار دادند؛ اما مصریان همانند دیگران باید این حقیقت را در نظر می‌گرفتند که سال قمری 12 چرخه حالات ماه حدود 11روز کوتاهتر از سال شمسی است که فصلها همگام با آن پیش می‌روند.

بدون تصحیح این نقیصه هر رویداد حقیقی سالانه مانند انقلاب تابستانی ، در هر سال دیرتر رخ می‌داد. مصریان این مشکل را با افزودن یک ماه کبیسه – همان طور که لازم بود- حل کردند. ستاره شباهنگ / تیر / شعرای یمانی (Dog star / Sirius) علامتی برای زمان مناسب انجام این کار بود و همه چیز بستگی به آخرین ماه سال داشت. این رویداد وپ – رنیپت (Wep-renpet) نامیده می‌شد، به معنای "گشایشگر سال" و منشأ آن تشریق ستاره شباهنگ و نخستین طلوع پیش از سپیده دم آن است. انتظار می رفت این حادثه طی آخرین ماه قمری روی دهد، اما هر سال دیرتر اتفاق می‌افتاد. برای مثال اگر مراسمی که برای طلوع شباهنگ در نزدیک به آغاز وپ - رنیپت در یک سال برگزار می‌شد، با تشریق پی در پی این ستاره این مراسم در ماه تیخی (Tekhy) که اولین ماه سال جدید بود اتفاق می‌افتاد؛ به منظور پبشگیری از آن ، ماه جدیدی باید به سال افزوده می‌شد. البته افزودن آخرین ماه به گونه‌ای دیگر همیشه صورت نمی‌گرفت، زیرا بدین ترتیب طلوع دوباره ستاره نیز خیلی زود اتفاق می‌افتاد. بنابراین زمانی که تشریق ستاره شباهنگ طی 11 روز از وپ – رنیپت روی می‌داد، توت ایزد ماه ، آخرین ماه را کبیسه می‌کرد. متوسط این ماه کبیسه هر سه سال یکبار در نظر گرفته می‌شد.

قدمت تقویم قمری

پارکر دلایل خوبی در ارتباط با قدمت زیاد تقویم قمری بدست می‌دهد. او معانی نمادهای اولیه حک شده بر لوحی از عاج را استخراج کرد که مربوط به نخستین سلسله‌ای بود که شباهنگ را "گشایشگر سال و علامت سیل" می‌دانستند. این به آن معنی است که عناصر اساسی نظام تقویمی در دورانی به قدمت 3100 سال پیش از میلاد جایگاه خود را داشتند. همین نگاره تقویمی با درجه بندیهای سماوی مشابه ، در تمام این مدت تا دوران بطلیموسی یعنی 3000 سال بعد پایدار ماندند.

مباحث مرتبط با عنوان


تعداد بازدید ها: 9634