ریشه‏هاى تکثرگرایی درغرب


برخی ریشه‏های نظریه پلورالیسم دینی عبارتند از:

تاکید بر تجربه دینی به جای اعتقادات دینی


آن‏گاه که دین از گزاره‏ها و اعتقادات حقه و اصیل به یک تجربه تعبیر و تفسیر شده نزول داده شد و شخصی چون جان هیک نیز این تفسیر از دین را پذیرفت، امکان طرح نظریه تکثرگرایی دینی توسط وی امکان پذیر شد. وی می‏گوید: رویارویی‏های انسان با واقعیت الهی و نظریه‏ها و آرای کلامی انسان‏ها برای مفهوم‏ساختن این رویارویی‏ها، دو عنصر اصلی دینی است که به طور مداوم در یک فرایند مشترک بر یکدیگر تاثیر می‏گذارند. بنابراین، ادیان بزرگ از لحاظ ریشه‏های تجربی خود با یک واقعیت الهی غایی در تماس هستند; اما تجربه‏های متفاوت آن‏ها از آن واقعیت، در طی قرون با صورت‏های متفاوت فکری و فرهنگ‏های گوناگون در تاثیر و تاثر بوده و به تنوع فزاینده و پیچیدگی متقابل راه برده است.

طرح تمایز میان واقعیت فی نفسه و واقعیت پدیداری در معرفت‏شناسی توسط کانت


ریشه دیگر نظریه پلورالیسم را می‏توان در تمایز قائل شدن کانت‏بین واقعیت فی نفسه و واقعیت پدیداری جست. جان هیک که متاثر از این تمایز بود، می‏گوید:اگر ما فرض کنیم که واقعیت مطلق واحد است، اما ادراکات ما از این واقعیت، متعدد و گوناگون است، زمینه‏ای برای این فرضیه فراهم خواهد شد تا گفته شود جریان‏های مختلف تجربه دینی، بیانگر آگاهی‏های مختلف ما از یک واقعیت نامحدود متعالی هستند که از تواریخ مختلف فرهنگی تاثیر پذیرفته و بر آن‏ها تاثیر گذارده‏اند. وی می‏گوید:امانوئل کانت چهارچوبی فلسفی فراهم نموده که چنین فرضیه‏ای، یعنی نظریه تکثرگرایی دینی می‏تواند در آن بسط و تکامل یابد. او میان عالم، آن‏گونه که فی‏نفسه هست و آن را «عالم معقول‏» می‏نامد و عالم، آن‏گونه که بر آگاهی و شعور انسان ظاهر می‏گردد، و او آن را «عالم پدیدار» می‏نامد، فرق گذارده است.

توسعه ارتباطات جهانی و آگاهی بیش از پیش از سایر ادیان


مؤلفان کتاب «عقل و اعتقاد دینی‏» می‏نویسند: «در جهان پیچیده ما نمی‏توان یک دین خاص را تصدیق کرد و سایر ادیان را کاملا نادیده گرفت. امروزه ارتباطات مدرن، جهانگردی، مبادله دانشجو، مهاجرت و داد و ستد بین‏المللی، پیروان ادیان گوناگون را واداشته است که به یکدیگر توجه کنند... . این اختلاط فرهنگی جدید، وجه تمایز نیمه دوم قرن بیستم خوانده شده است . بنابراین، پیشرفت صنعت و تکنولوژی و ساخت ابزارها و وسایل گوناگون ارتباط جمعی، زمینه و بستری را فراهم آورده تا انسان‏های سرزمین‏های مختلف و دور از هم، یکدیگر را در کنار هم ببینند و بدین ترتیب، از عقاید و افکار همدیگر آگاه گردند. رشد و توسعه دانش و فرهنگ جهانی تحقیقات گسترده دین‏پژوهی نیز بر وسعت این آگاهی افزوده است.

تاکید مسیحیت‏ بر انحصار نجات و کمال در یک دین، علی‏رغم مشاهده خلوص و صدق پیروان سایر ادیان


دکتر لگنهاوزن در این زمینه می‏گوید:پلورالیسم یک طرز تلقی در تئولوژی مسیحی است که توسط جان هیک مطرح شد. جان هیک می‏دید غیر مسیحیان بسیاری وجود دارند که تحت تاثیر ادیان دیگر، انسان‏هایی پاکند در حالی‏که در قرون وسطی کاتولیک‏ها معتقد بودند تنها، کسی که غسل تعمید کلیسا داشته باشد به بهشت می‏رود. وی که توجیهی برای این اعتقاد نمی‏یافت و شمول‏گرایی را نیز ناکافی می‏شمرد، پلورالیزم دینی را طرح کرد.

گسرتش مکتب‏های هرمنوتیک ، فلسفه تحلیلی زبانی، پوزیتیویسم و امثال آن


تاثیر ساختارهای وجود و ذهن در شناخت و پیدایش نظریاتی در باب زبان، مانند نظریه بازی زبانی ویتگنشتاین یا نظریه سمبلیک بودن زبان و نیز عدم کارایی عقل در شناخت و تکیه بر اصل تجربه‏پذیری، که در کتب‏های فوق‏الذکر مطرح گشت، فضایی را در بستر فرهنگ غرب فراهم ساخت تا مطلق‏گرایی و انحصارانگاری مورد سؤال قرار گرفته، طرد گردد و به جای آن، زمینه‏های طرح نظریه تکثرگرایی دینی فراهم گردد.

منابع

  • میرچاالیاده ،دین ‏پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ج 1
  • مجله حوزه و دانشگاه، ش 1
  • پترسون و دیگران ،عقل و اعتقاد دینی
  • فصلنامه معرفت شماره 32




تعداد بازدید ها: 13630