راه خدایابی



-=طبق نظر دانشمندان راههای مختلفی برا شناخت خداوند متعال وجود دارد تا حدی که به تعداد هر انسانی، این راهها قابل تصور می‌باشد منتها با نظر به اشتراکاتی که بین همه آدمیان از اول خلقت تا روز قیامت دارند اگر بخواهیم انواع راههای خداشناسی را پیدا کنیم در سه دسته عمده قرار دارند که عبارت از راه دل، راه تجربه و راه عقل که به بیان هر سه می‌پردازیم.=-

راه دل

انسانها بر اساس فطرت خداشناسی خود، پیوسته آشنای خدا می‌باشند که تاریخ بیانگر این مطلب می‌باشد یعنی زمانی نبوده که خدا پرستش نگردد و مهمترین نمود شناختن خدا با چنین روشی، آن زمانی است که انسان در بن‌بست قرار می‌گیرد و همه اسباب و علل را فاقد کارایی می‌نگرد، در این حال ناخود آگاه متوجه نیرویی می‌شود که می‌تواند او را از این موقعیت نجات دهد که آن نیرو همان خداوند متعال می‌باشد در آیه 65 سوره عنکبوت نیز به همین مطلب اشاره شده که: « هنگامی که بر کشتی سوار می‌شوند، خدا را پاکدلانه می‌خوانند «ولی» چون به سویی رساند و نجاتشان دهد، بناگاه شرک می‌ورزند» که خداشناسی بر این روش نیازمند هیچ گونه استدلالی نیز نمی‌باشد.

مراحل پیشرفته این نوع خداشناسی را می‌توان در پیش عارفان پیدا کرد که در سایه اطاعت و عبادتهای خالصانه خود به چنین مقامی دست یافته‌اند که با چشم دل خدا را می‌بینند از امام علی علیه‌السلام می‌پرسند که تو خدا را می‌بینی؟ حضرت جواب می‌دهند من خدائی را که نبینم، عبادت نمی‌کنم. منتها ممکن است خدایابی از ‌این روش، در طول زمان مورد غفلت قرار بگیرد، چون لازمه خداشناسی فطری، خدایابی فطری نیست به تعبیر دیگر همه انسانها با وجود اینکه به وجود خدای یگانه هیچ شکی ندارد، اما ممکن است در طول گذشت زمان به دلیل آداب و رسوم غلط یا نادانی و یا عوامل انحراف در تشخیص خدای یگانه از توتم یا بت دچار انحراف شده، دیگری که به جای عبادت خداوند یکتا به عبادت توتم یا بت روی بیاورند که پیامبران برای بیداری انسان از این غفلت به سوی بشر می‌آیند تا فطرت خداشناسی و خدایابی فطری را در مسیر درست، هدایت کنند.

راه تجربه

یکی از جمله راههایی که می‌توان بوسیله آن به وجود خداوند متعال پی‌برد توجه نمودن به عالم طبیعت و قوانین حاکم بر این عالم است، مثل توجه به شب و روز، نظم طلوع و غروب خورشید، نظم فصلهای سال و توجه کردن به سیستم بدنیمان و اینکه چه کسی چنین دستگاهی را بوجود آورده است. چون وقتی انسان توجه نموده که مثلا خورشید همیشه از طرف مشرق طلوع می‌کند و در مغرب غروب می‌کند، و تا به حال نشده که حتی برای یکبار مثلا در مغرب طلوع و در مشرق غروب کند، و یا اینکه همیشه تابستان بعد از فصل بهار است و هیچ وقت بعد از بهار، پاییز نمی‌شود. به وجود یک نظمی در این دنیا، متوجه می‌شود که از زمانی که انسان به خاطر دارد این نظم وجود داشته است در این حالت است که حس کنجکاوی بشر به سراغش آمده و می‌پرسد که چه کسی چنین نظمی را توانسته ایجاد کند که احتمال کوچکترین خطایی در آن به نظر نمی‌آید. در قرآن نیز آیِاتی وجود دارد که انسان را به تفکر و اندیشیدن و توجه کردن به اطراف خودش دعوت می‌کند، از جمله در آیه 190 سوره آل عمران می‌خوانیم که « مسلما در آفرینش آسمان و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه‌هایی (قانع کننده) هست» و همچنین در سوره ذاریات آیات 20و21 چنین می‌خوانیم که: « و روی زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی (متقاعد کننده) است در خود شما، پس مگر نمی‌بینید؟»

چون وقتی انسان به چیزی متوجه شد و چیزی نظر او را به خود جلب کرد حس حقیقت جوئی انسان را بر می‌انگیزد و از این راه به وجود خداوند پی برده و در نتیجه آدمی را به سعادت و کمال می‌رساند.

راه عقل

راه سوم، خدایابی، یافتن خداوند بر اساس یک سری مقدمات و روشهای عقلی است که استدلالهای فیلسوفان برای اثبات خداوند متعال نمونه‌ای از این روش است، از جمله مزایایی این نوع خداشناسی، این است که فرد مومن به خداوند، راحتی می‌تواند با کسانی که خدا را قبول ندارد با روش منطقی، سوالات و شبهات او را پاسخ دهد ویژه آنهایی که برای اثبات نفی هر چیزی فقط به عقل اکتفا می‌کنند، و اینکه کسی که بتواند با این روش به حقیقیت برسد ایمانش بسیار قویتر از ایمان به روش تجربی یا راه دل، خواهد بود و در واقع ، خداشناسی و خدایابی عقلی توام با خدایابی فطری و خدایابی تجربی، واکسیناسیون ایمان انسان خواهد بود تا حدی که حتی در مقابل شبهات خیلی سخت نیز، ایمانش کوچکترین آسیبی نخواهد دید.

جمع بندی

با توجه به مطالب گفته شده، روشن شد که خداشناسی، یک امر فطری می‌باشد و انسانها از عمق جان به وجود خداوند اعتقاد دارند، ولی بعضی واقع انسان این دانسته خود را فراموش می‌کند یا نمی‌داند که یک مطلبی را می‌داند چون دو نوع دانسته داریم، که یکی دانستن است یعنی به یک چیزی آشنا هستیم و مثلا اگر بپرسند خانه شما کجاست می‌توانیم آدرسش را بدهیم و دیگری دانستن دانسته داریم یعنی ممکن است ما چیزی را می‌دانیم ولی خودمان نمی‌دانیم که چنین علمی را داریم و توجهی به این دانستن مان نداریم که خداشناسی نیز از این نوع هست یعنی انسان به وجود خدا آگاه است ولی همچنانکه بنا به دلایلی مانند غفلت یا انحراف فکری از وجود خدای تعالی منحرف می‌شود اما همینکه به یک بن بست فکری یا عملی رسید باز ناخودآگاه متوجه یک نیروی بزرگی می‌شود که او را می‌تواند از بن بست نجات دهد و همچنانکه گفتیم. خروج او از این بن بست ممکن است به سه روش دل، یا تجربه یا عقل صورت بگیرد. و شاید آیه 172 سوره اعراف اشاره به این نوع دانستن باشد که می‌فرماید: « و هنگامی که پروردگارات از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند چرا گواهی دادیم، تا مباد روز قیامت بگوئید ما از این (امر) غافل بودیم.»

برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به

منابع

  1. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی 2-1، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، چاپ دهم 1378
  2. جزوه خداشناسی، برگرفته کتاب از آموزش فلسفه، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.


تعداد بازدید ها: 34990