دیوان عرض




دیوان عَرَض در عهد غزنویان


«ستاد ارتش و لجستیکی نظامی» در عهد غزنویان
«583-351ق/ 1187-962 م»
از جمله پستهای حساس و کلیدی، صاحبان دیوان عَرَض یا نایب سلطان و پادشاه در ارتش بود که به امور لشکری رسیدگی می‏کرد و به نام عارض لشکر خوانده می‏شد.

عارض می‏بایست دارای صفاتی ممتاز و شایستگیهای نظامی باشد. به طوری که مسئولیت عارض سپاه به هنگام صلح و سازش، رسیدگی به وضع سربازان و نیروهای مسلح و تهیه تمامی وسایل آسایش آنان بود.

رسم بر این بود که همه ساله سپاه را در یکی از دشتهای نزدیک پایتخت گرد می‏آوردند و سپاه در برابر عارض لشکر رژه می‏رفت. به طوری که گه گاه سلطان نیز در این مراسم حضور می‏یافت.

به هنگام جنگ، عارض، می‏بایست وسایل بسیج سربازان را فراهم سازد و در تمامی مدتی که لشکر و سپاه درگیر نبرد و جنگ است، تمامی نیازهای لجستیکی را تدارک بیند.

سرانجام پس از پایان نبرد و در صورت پیروزی، غنایم جنگی را در حضور پادشاه، بین امیران و سربازان به فراخور شایستگی و لیاقتی که در جنگ نشان داده بودند، تقسیم می‏کردند. اگر چه همواره سنگهای گرانبها، زر و سیم و پیلان جنگی به دست آمده، از آنِ پادشاه بود.

بخشهای مختلف لشکر

سپاه عبارت بود از:
سواره نظام،
پیاده نظام،
غلامان ویژه پادشاهی «گارد ویژه سلطانی».
پیلان جنگی و فیل بانان

نیز که دسته دیگری از سپاه آن روزگاران را تشکیل می‏دادند. پادشاه بر غلامان ویژه خود سرکردگی و فرماندهی داشت، زیرا در جنگهای غزنویان در مرزهای خاور و هند، فیل خدمات زیادی انجام می‏داد، به همین دلیل دسته پیلان جنگی زیر نظر شخص پادشاه قرار داشت. فیل بانان از میان هندیان انتخاب می‏شدند که سرکرده ایشان را مقدم فیل بانان می‏گفتند.

سران لشکر محمود غزنوی

به هنگام زمامداری سلطان محمود غزنوی، شمار سپاهیانش در زمان جنگ افزون بر یک صد هزار تن سواره و پیاده نظام پیلان جنگی بالغ بر 1700 زنجیر می‏شد.

در زمان صلح، پادشاه علاوه بر چهار هزار گارد ویژه، حدود بیست تا چهل هزار تن نظامی و سرباز آماده در اختیار داشت. فرماندهی کل سپاه با شخص سلطان بود و فرماندهی دسته‏های سپاه و سرلشکران سایر بلاد عموماً به امیران شایسته و کاردان سپرده می‏شد.

در هر بخش، یک تن عارض لشکر بود که مانند دیواندار عَرَض، از سوی وی کارهای مالی و اداری لشکر محلی انجام می‏گرفت به طوری که پرداخت حقوق و مواجب سپاه بر عهده وی بود. از آن گذشته این شخص یک تن دستیار به نام نایب گرفی، و یک کدخدا در اختیار داشت که در اداره امور او را یاری کنند.

رتبه های نظامی

از طرفی فرماندهی سپاهِ ولایات بزرگ همچون خراسان و ری با سپهسالار بود که بیشتر شاهزادگان غزنوی، پیش از آن که به جایگاه شاهی تکیه زنند، سپهسالاری یا حکومت خراسان را داشتند.

در عهد محمود غزنوی نخستین رتبه نظامی،
خیلتاش بود که گویا بر ده اسب ریاست داشت، پس از وی،
قائد که فرمانده یک صد سوار بود و برتر از قائد،
سرهنگ که فرماندهی پانصد سوار را عهده دار بود. سپس
حاجب لشکر و بالاترین درجه نظامی،
سپهسالار بود که زمام امور لشکری یک شهر یا ایالت در دستان وی قرار داشت.

در زمان جنگ، نخست سربازان به خدمت فراخوانده می‏شدند و مواجبشان را دریافت می‏کردند. سپس سرباز می‏بایست در روز مقرر شده به پادگان مراجعه و اسلحه خود را از عارض لشکر یا زیر دستان او تحویل گرفته و سپس به دسته خود بپیوندد.


تعداد بازدید ها: 34836