خدا کیست؟



با نگاهی در تاریخ زندگانی بشر، یکی از وجوه مشترکاتی که در بین انسانها از زمان خلقت اولین انسان تا زمان ما در روی زمین بوده، صرف نظر از شدت و ضعفش اعتقاد به موجودی بسیار قویتر می‌باشد که می‌تواند از او در برابر همه مشکلات و سختیها مواظبت کند، بر این اساس است که وقتی بشر به سختی بر می‌خورد فورا سراغ آن وجود را می‌گیرد و وقتی می‌پرسیدی که آن موجود کیست؟ در جواب می‌گفتند و می‌گویند که خداست.


حال جای سوال اینجاست که این خدا کیست؟ و چه ویژگیهایی دارد که بر اساس آن ویژگیهایش می‌تواند نیاز انسانها رفع نموده و به وی آرامش خاطر ببخشد؛ برای این منظور یک نگاهی گذرا را به ادیان ابتدایی، ادیان باستان و ادیان پیشرفته خواهیم داشت تا به شناختی صحیح از خدا دست یافته جایگاه خداوند متعال در نظام آفرینش را بشناسیم.

خدا در ادیان ابتدائی

همه می‌دانیم که خداجوئی و خداشنائی، در فطرت انسان می‌باشد یعنی انسانها ذاتا به وجود خدا اعتقاد داشته و پیوسته در صدد شناخت وی برآمده اند منتها زمانیکه توانسته است به توسط قرینه‌هایی خدای خود را صحیح بشناسد به توحید و یکتاپرستی روی آورده است اما زمانیکه، درست نتوانسته خدای خویش را بشناسد و حقیقت برایش غیر قابل تشخیص بوده در جهت جوابگویی به ندای خدا جویش یا راه افراط پیموده و یا را تفریط را و در نتیجه به شرک روی آورده است. با نگاهی در ادیان ابتدائی ما متوجه می‌شویم که توجه و تمایل به یک نیروی برتر و احساس وابستگی شدید به او تحت تاثیر عوامل خیال پردازی و نادانی و کم اطلاعی آنها، و همچنین عواملی مانند ترس و احساس ناامنی، به صورت پرستش اشیاء، گیاهان و حیوانات خاصی متجلی شده است به عنوان مثال یکی از باروهای رایج در میان انسانهای ابتدائی، ستایش برخی از حیوانات یا گیاهان بوده که به اصطلاح توتم معروف است بدین ترتیب که هر قبیله‌ای حیوان خاصی می‌پرستیده و معتقد بودند که توتم دارای نیروی مرموزی است که او سزاوار پرستش می‌کند. از این رو آزار رساندن و یا خوردن گوشت آن حیوان را به کلی حرام می‌نمودند. و زمانی نیز این توتم را از ترس انتخاب می‌کردند مانند شیر و مار و زمانی نیز زیبایی یا جمال حیوانی منشا توتم و پرستش آنها می‌شد مانند طاووس، غزال و علاوه بر پرستش حیوانات و گیاهان زمانی نیز به پرستاش اشیا بی‌جان روی می‌آوردند که به اینها نیز فتیش گفته می‌شد. و علاوه بر توتم و فتیش به نوعی جانمندانگاری نیز معتقد بودند یعنی می‌گفتند که مظاهر طبیعت دارای ارواح مستقلی هستند که می‌توانند در سرنوشت انسان موثر باشند.
اما با وجود تعدد در خدایان ادیان ابتدایی، یک وجه مشترک وجود دارد که باعث شده آنها قوم به فتیش و جانمندانگاری روی بیاورند و آن اینکه معتقد بودند در تک تک اینها، نیروی بسیار قوی و بالاتری وجود دارد که نه تنها به اینها زیانی نمی‌رساند بلکه به نفع آنها است که الله نیز تعریفی غیر از این ندارد.
2) هدا در ادیان باستان
با پشت سر گذاشتن دوران ابتدائی ، بشر در سایه پیشرفت عقلی و فکری خود و بوجود آمدن تمدنهخای جدید نه تنها شاهد از بین نرفتن توتم و فتیش و جانمندانگاری نشدیم بلکه شاهد ظهور این خدایان در چهره های دیگر نیز شدیم که در بین تمدن های گوگان بخه ترتیب زیرذ است.
با نظر بر اینکه در این دوره به شرک روی آورده در منصر باستان ، پادشاهان و فرعونها ( فرزندان خدا می دانستند و نوع الوهیت بر آنها قائل بودند سرمریان به خورشید پرستی روی آوردذه بودند که مظهر آن خدای شمش بود. اینانا ، خدای بزرگ همه شهر ها ، خدای گیاهان و خدای حاصلخیزی به حساب می آورد که هر یک از این خدایان در معبد خاصی زندگی می کرد و در آنجا مورد ستایش و پرستش قرار می گرفت.
در هند نیز خدایان با نام مرداها مشهور بوده اند که در شکل انسانی قابل تصور بوده اند. که ویژگیهای اصلی خدایان هندی عبارت بود از داشتن شکل انسانی ، ابدی بودن ، مهربانیت بود. در قدیمترین کتابهای دینی هندی ، نام 33 خدا شمارش شده8 است.
در یونان باستان نیز هر خانوئاده ای خدایی مخصوص به خود داشته است که تقدیم غذا به خدایان یکی از رایج ترین کارهای مردم یونان بوذده اند و علاوه بر خداتی خانوئادگی هر قبیله ای خدای مخصوص خود را ستایش می کرد.
در روم نیز مردم به ارواح زیادی معتقد بودند ارواحی که صورت مشخصی نداشتند که بخشی از این ارواح برای کامیابی در کمشاورزی و جمع آوری محصول ، کمک و توسل می جستند و برخی نیز در خانه و خانواده مورد احترام قرار داشت.
در ایران نیز پیش ار زدشت همراه خدای اهورامزدا ، خدای میترا قرذار داشت که عهمان خدای خورشید است که خدای ناهید یا آناهیتا این دور را همراهی می کرد که زردشت شرک ایرانیان را به سوی یکتاپرستی هدایت کردهخ.
اما با نگاهی در ادیان و خدایان دوران باستان با وجود اختلافاتی در مورد خدایانشان دادند یک سری باورهای مشترکی وجود دارد که به ترتیب زیر است:
1) اوئلا به جای یک خدا ، سخنت از خدایان مختلف است.
2) خدایان نه تنها موجودات متعالی نیستند جزیی از اجزای طبیعت می باشند مانند برخی حیو.انمات و یا برخی انسانها ، اجرام آسمانی مانند خورشید.
3) امور جاری در طبیعت در بین خدایان تقسیم می شد مانند اینکه بد خدای مخصوص به خود داشت و باران خدای مخصوص به خود.
و ویژگیهای مشترک دیگری نیز داشتند که با نظر به خدایان این دوره ، متوجه می شویم که هیچ یک از این خدایان نمی توانستند پاسخگوی نیاز فطری انسان درباره خداجوئی باشند چون اگر غیر این بود دیگر نیازی به خدایان متعدد نداشتند و یک خئدا برایشان کافی بوده است. و چون پرستش و بندگی یک گ
رایش فطری است که اگر صحیح هدایت نشود امکان انحراف هست ما شاهد چنین انحرافات می باشیم.
3) خدا در ادیان پیشرفته
ادیان پیشرفته که شامل دین یهود ع مسیحیت و اسلام می باشد اعتقاد به خدایان متعدد قابل قول نبوده و همه آنها به خدای یکتا و یگانه معتقد می باشند خدایی که از اول خلقت تا ابد خواهد بود و لحظه ای از آفریدگانش غافل نمی شود ، و. چون این ادیان بر اساس فطرت انسان می باشد پاسخگوی کامل و صحیحی بر نیاز فطرت خداجو و خداشناس انسان می باشد که شنالخت خدا را بر اساس آخرین دین ع که اسلام می باشد به نظام می نشینیم.
در اسلام به فطرتی بودن خداشناسی تکیه شده است به این معنی که خداشناسی درجاتی را دارد که پائین ترین درجه آن در بین افراد عادی و همه مردم وجود دارد هر ژچند آگاهی کاملی نسبت به آن نداشته باشند بر این اساس است که انسانها پیوسته در طول زندگی بشریت به دنبال خدای خود بوده اند ، حخدایی که آخرین که آخرین درجه کمال را دارد و کوچکترین احتمال ضعف و نقص در وجودش ، امکان ندارد و با اعتقاد به یگانگی وی ، خدا را چنین معرفی می کند.
خداوند یگانه است و از یگانگی ویب به توحید تعبیر نموده و هم به توحید ذاتی معتقد است به این معنی که خداوند به هیچ چیزی نیازمند نیست در حالیکه همه چیز نیازمند وی می باشد و دوم اینکه منشا و خالق هر چیز خداوند است در حالیکه کسی خالق وی می باشد و شریکی اصلا نداشته و نخواهد داشت. و هم به توحید صفات معتقد می باشد و آن معنی است که صفات خداوند عین ذات خداوند است و این دو مصداق جئدا از هم ندارند و به طور کلی تنها منشا اثر بخشی در عالم را الله می داند که تمام مخلوقات دیگر تحت اراده خداوند در قانون علت و معلول به انجام ماموریت خود مشغولند و خود خداوند علت العلل این علتها می باشد. این مفهموم که اگر باران می بارد به دستور خداوند متعالی است و اگر خورشید نورافشانی می کند باز به اراده خداوندی است وئ جهان یک مالک حقیقی دارد و بقیه مالکیتها ، اعتباری می باشند.و چون چنین خدایی با فطرت پاک انسانی هم جهت می باشد به گوش هر انسانی که می رسد بدوت تعمل به پذیرش چنین خدایی روی می آورد.

برای مطالعه بیشتر وراجعه کنید به

منبع

  1. معارف اسلامی 1و2، جمعی از نویسندگان، چاپ دهم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها.
  2. معارف اسلامی 1و2، جمعی از نویسندگان، چاپ چهاردهم، انتشارات سمت __ 1376.
  3. جزوه خداشناسی، برگرفته از آموزش فلسفه، موسسه موسسه آموزشی امام خمینی.


تعداد بازدید ها: 72871