حواس پوستی





همه آنچه از راه پوست حس می کنیم به چند حس ساده ابتدائی بر می گردد و آنها عبارتند از:سرما و گرما و درد و فشار.

به آسانی می توان دید که پوست ما این چهار حس جدا از هم را داراست. کافی است که نقاط مختلف پوست بدن را با نوک گرم یا سرد سوزنی لمس کنیم. وقتی سوزن سردی را به نقطه ای از پوست بزنیم ممکنست سردی آن را حس کنیم یا فقط فشار را حس کنیم. نقاطی که سردی را حس می کنند نقاط سرما خوانده می شوند. بعضی نقاط وقتی با سوزن گرمی لمس شوند خبر گرمی را به ما می دهند و بعضی نقاط فقط فشار را حس می کنند نقاطی که گرمی را حس می کنند نقاط گرما خوانده اند. اگر با موی ضخیمی نقاط مختلف پوست را لمس کنیم می بینیم بعضی نقاط فشار مو را حس می کنند و بعضی نقاط دیگر حس نمی کنند نقاطی که فشار را حس می کنند نقاط فشار خوانده شده اند اگر با سوزنی به نقاط مختلف فشار بیاوریم بعضی نقاط درد را حس می کنند اینها نقاط درد هستند.

برای تحقیق علمی در این امر البته وسائل دقیق تر و روش منظم تری بکار می برند چنانکه در شکل اول دیده می شود، نخست قسمتی از پوست را که مورد آزمایش است خط کشی می کنند آنگاه هر نقطه را چند بار با همان محرک یا با محرکهای دیگر تحریک می کنند. آلتی که در شکل اول دیده می شود بدین منظور ساخته شده است که تحریک آن از لحاظ فشار و حرارت و غیره قابل اندازه گیری باشد. یکی از روش های سنجش حساسیت پوست نسبت به درد استفاده از اشعه حرارتی است.نقاط درد تقریباً در همه قسمتهای پوست بدن به صورت انبوه موجوداند نقاط فشار نیز در همه قسمتهای پوست بدن پراکنده اند، اما عده نقاط گرما و سرما در پوست بدن کمتر است و عده نقاط سرما در پوست بیش از نقاط گرما ست.

ساختمان گیرندگان حس پوست


در پوست آدمی ساختمانهایی هست که به صورت گیرندگان حسی به کار می روند. شکل دوم بعضی از این ساختمانها را نشان می دهد. عصبهای آزاد در همه نقاط پوست پراکنده اند و همچنین عصبهائی که گیرندگان حس درد هستند تنها استثنای بر این امر مخاط درون گونه هاست که در آنجا عصب آزاد نیست و درد نیز حس نمی شود. بنظر می رسد که عصبهای آزاد، درد را نیز منتقل می کنند. پیاز های موها و عصبهائی که در پای آنها قرار دارند گیرندگان حس فشار هستند. گویچه های مایسنر نیز فشار کم را منتقل می کنند. بعضی از دنباله های عصبهای آزاد نیز فشار را منتقل می کنند. تار ضخیم تر دارند و سرعت انتقالشان نیز بیشتر است. اینکه چه ساختمانهایی در پوست ناقل گرما و سرما هستند بدرست معلوم نیست ممکنست عصب هائی که در عمق بیشتری از پوست قرار دارند این کنش را بر عهده داشته باشند و نیز ممکنست رگهای موئی که در سراسر پوست پراکنده اند ناقل حس سرما باشند.اما هنوز مسلم نیست.


سازگار های حس های پوستی


حس های پوستی ، از سرما و گرما و درد و فشار به زودی با محیط خود سازگار می شوند پس از اینکه لباس پوشیدیم ممکنست چند لحظه ای فشار آن را بر پوست حس کنیم اما بزودی از آن غافل می شویم وقتی از اطاق گرمی خارج می شویم نخست سرمای بیرون را حس می کنیم ولی بتدریج اثر سرما کمتر می شود اگر یک دست را در آب سرد و دیگری را در آب گرم فرو بریم و پس از مدتی هر دو را در آب ولرم بگذاریم دستی که در آب سرد بوده است حس می کند آب گرم است و دستی که در آب گرم بوده است آب را سرد حس می کند.


ادراک فضائی از راه پوست


در اینجا دو مسئله در پیش داریم.اول توانائی تحدید محلی که تحریک شده است و دوم توانائی تشخیص اینکه محل تحریک شده یک یا دو نقطه است.


تحدید محل


وقتی چشمانتان بسته باشد اگر کسی به نقطه ای از بدن شما دست بزند می توانید بگویید به کدام نقطه دست زده است. دقت شخص را در تشخیص محلی که لمس شده است از دو راه می توان سنجید:
تحدید حرکتی و لمسی
در این نوع آزمایش از آزمودنی می خواهیم که نقطه ای را که تحریک شده است با مداد نشان دهد. در این کار دو عامل دخیل است (1) آزمودنی باید بداند کدام نقطه تحریک شده است و (2) باید بتواند حرکات عضلانی دقیق برای نشان دادن آن نقطه از خود نشان دهد.
توانائی پیدا کردن محل با تمرین دقیقتر می شود اما بهتر شدن کار آزمودنی ممکنست صرفاً بهتر شدن کار عضلانی او در پیدا کردن آن نقطه باشد.اغلب آزمودنیها می گویند دقیقاً می دانند آن نقطه کجاست اما در رهبری مداد به آن نقطه معین اشکال دارند.بر اثر تمرین ممکن است خطاهای آزمودنی به چند میلی متر کاهش یابد.

تحدید محل لمسی بدون بکار بردن عضلات در این آزمایش آزمودنی در عکس بازوی خود نشان می دهد کجا تحریک شده است. روش بهتری آنست که بر روی موضع مورد آزمایش چند مربع رسم کنند و یکی از آنها را تحریک کنند و آنگاه از آزمودنی بخواهند نشان دهد کدام مربع تحریک شده است چنانکه در شکل هشتم نشان داده شده است حد متوسط خطا در این نوع آزمایش برای بزرگسالان 15 میلیمتر است این خطا ممکنست با تمرین کاهش یابد.توانائی شخص برای تحدید محل تحریک شده در نقاط نسبتاً بی حرکت با کم حرکت مثل پشت و ران کمتر از نقاط متحرک تر از قبیل انگشتان است.

چگونه درک می کنیم که کدام قسمت بدن تحریک شده است؟
پاسخی که داده شده است این است که هر ناحیه از بدن یک نوع حس به مغز می رساند و علائم محلی موجب می شود که بتوانیم آن نقطه بخوصوص را تشخیص دهیم. مشکلی که در این مورد پیش می آید این است که آیا این توانائی فطری است یا مکتسب است چون تمرین موجب دقیقتر شدن این توانائی می گردد نشان می دهد که عامل اکتسابی نیز در کار است اما حقیقت این است که این مشکل هنوز حل نشده است.

آستانه دو نقطه ای


دو نقطه پوست که با هم تحریک می شوند باید حداقل چه فاصله ای از هم داشته باشند تا بصورت دو نقطه مشخص درک شوند؟ جواب این سوال بسته بدان است که ناحیه تحریک در چه قسمت بدن باشد. اگر پشت با حس سنج تحریک شود دو نقطه باید حداقل 70 میلیمتر با هم فاصله داشته باشند. (چهارم) اما آستانه تشخیص در نوک انگشتان خیلی پایین است و دو میلیمتر فاصله کافیست که دو نقطه را از هم جدا تشخیص دهند اما اگر این فاصله در نوک انگشتان از یک میلیمتر کمتر شود دیگر دو نقطه را تشخیص نمی توان داد.
در آزمایشی که برای یافتن این آستانه صورت می گیرد نخست باید از دو نقطه جدا از هم که به آسانی تشخیص داده می شوند شروع کرد و بتدریج فاصله بین آنها را کم کرد یا از دو نقطه نزدیک به هم که یک نقطه حس می شوند شروع کرد و پیدا کرد در چه فاصله ای آزمودنی آنها را جدا از هم درک می کند گاه هر دو روش را با هم به کار می بردند و از دو نتیجه ای که بدست آمده است معدل می گیرند.آستانه دو نقطه ای در قسمتهائی از بدن که بیشتر متحرک است کم است و با تمرین کمتر می شود اما اختلاف بین دو نقطه بدن همچنان بجا می ماند و به اغلب احتمال این آستانه از حد معینی پایین تر نمی آید.




تعداد بازدید ها: 37988