حضور در خانه به هنگام آتش کشیدن


بعد از ارتحال رسول خدا و تشکیل سقیفه بنی ساعده ، خلافت و جانشینی پیامبر را که مختص علی (علیه السلام) بود و بارها پیامبر خدا به آنها تصریح فرموده بودند، به نام ابوبکر بن ابی قحافه رقم زدند و برای بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین (علیه السلام) اقدام نمودند.
هنگامی که دیدند علی (علیه السلام) تن به بیعت نامشروع آنان نمی دهد، عمر غضبناک شد و دستور داد هیزم جمع کنند و اطراف خانه علی (علیه السلام) قرار دهند در حالی که در خانه، علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) بودند.

عمر با صدای بلند به طوری که علی و فاطمه بشنوند گفت: ای علی، از خانه خارج می شوی و با ابوبکر خلیفه رسول خدا بیعت می کنی و گرنه به خدا سوگند تو را به آتش می کشم.

فاطمه بلند شد و گفت: ای عمر تو را با ما چه کار؟

عمر گفت: در را باز کنید وگرنه خانه را با شما به آتش می کشیم

فاطمه فرمود: ای عمر آیا از خدا نمی ترسی که اینچنین بر خانه من وارد می شوی؟

ولی عمر از مقصود خویش منصرف نشد و آتش طلبید و در خانه را به آتش کشید و داخل خانه شد.

فاطمه به طرف او آمد و فریاد زد یا رسول الله!

عمر شمشیر خود را بلند کرد و به پهلوی فاطمه زد. صدای ناله فاطمه بلند شد؛ ای پدر، عمر تازیانه خود را بلند کرد و به بازوی فاطمه زد.

فاطمه ندا سر داد که ای رسول خدا، ابوبکر و عمر چه بد جانشینانی برای تو بودند!

علی (علیه السلام) از جای پرید، عمر را گرفت به زمین زد و نزدیک بود او را به قتل برساند که متذکر فرمایش رسول خدا و سفارشهای آن حضرت شد که امر به صبر کرده بودند بعد فرمود:

سوگند به خدایی که محمد را به نبوت گرامی داشت ای ابن ضحاک عمر . . . اگر نبود عهدی که رسول خدا از من پیمان گرفته است هر آینه می دانستی که نمی توانی داخل خانه من شوی.

در روایتی دیگر آمده است که عمر در روز بیعت گرفتن علی (علیه السلام) ضربه ای به شکم فاطمه (سلام الله علیها) وارد ساخت که جنین وی محسن از شکم آن حضرت بیرون افتاد و عمر با صدای بلند صیحه می زد که خانه فاطمه را با هر کس که در آن است به آتش بکشید و در خانه جز علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) نبودند.

ملل و نحل شهرستانی، ص 83 ـ به نقل از بحارالانوار، ج 28، ص 271

منابع: بحار الانوار، ج 28، ص 269.

مراجعه شود به:

اتمام حجت امام علی علیه السلام با مردم مدینه


تعداد بازدید ها: 6918