تفاوت جنگ پیامبر باجنگهای امروزین


یکی مقایسه ی حجم و شکل جبهه ا و وسایل و مقدورات جنگ ها و دیگر قدرت فکری قائدان جنگ. در حالت اول، موردی برای قیاس نیست چه این قطعی است که وسایل جنگ و ابزار کار، هر روز کاملتر و شگفت انگیز تر می شود و از نظر توسعه ی ارتباطات و مواصلات و سایر خصوصیات جنگ، طول و حجم جبه های مخاصم، با ادوار گذشته که عده ای با شمشیر و کمند و تیر و زوبین می جنگیدند طرف نسبت نیست. جنگی که به وسیله ی تلفن و میکروفن اداره می شود شگفت انگیز تر از جنگی است که با اشارات دست و لب و دهان اداره می گردد، همچنین نبردی که جنگجویانش با هواپیما و تانک ها انتقال می یابند فایقتر از جنگی است که نفراتش به وسیله ی اسبان و شتران حرکت می کنند. اما چیزی که قابل سنجش و قیاس است فکر و ابتکار قائدان جنگ است. تفق قائدی را که هزاران نفر به میدان جنگ اعزام می دارد، نسبت به پیشوایی که میلیون ها سواره و پیاده با وسایل حیرت انگیز جدید بسیج می نماید می توان شناخت. این مقایسه می رساند که محمدصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلمدر رزانت رأی و در استفاده ی از مشورت اصحاب و در شناختن فرصت و در حسن اداره ارتش و در کسب خنجر از دشمن و اداره ی روحیه ی افراد و آرایش جبهه ها در بین اهل زمانش بی نظیر بوده و بین قائدان اعصار مختلف، قدرت منحصری داشته است. نکته ی قابل دقت این است که مردی چنان توانا که در اداره ی میدان های جنگ نظیر نداشت، هیچ گاه به حمله مبادرت نمی جست و فقط به دفاع قناعت می کرد و به جنگ های ضروری ه گریزی از آن نبود اکتفا می نمود. چنین مردی، آن فرستاده ای است که قوه ی رسالتش بر قیادت جنگی اش غلبه و فزونی داشته. بعضی از خاور شناسان چنین پنداشته اند که محمدصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فقط در معرکه های جنگی که وسایل در آن تیر و کمان بوده شرکت می جسته است یعنی می خواهند بگویند رسول مکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در غزوه هایی که طرفین متخاصم ، با شمشیر و نظیر آن می جنگیده اند و تماس جنگجویان از نزدیک بوده مشارکت نمی فرموده،زیرا در آن نبردها قدرت بدنی و نیروی روحی و عصبی بیش از میدان هایی لازم است که رزم جویان از دور و به وسیله ی تیر و کمان جنگ می کنند. این توهم از آن جاست که به مزایا و برتری های این مرد عظیم و بزرگ نفس احاطه و آشنایی نداردند. هنگامیکه لهیب شعله می کشید او پیشرو مردان خود می شد. وقتی خدای جنگ با همه ی خشم و نیرو می غرید و لهیب نبرد افق را غرقه آتش می کرد، وقتی مرگ با روی عبوس و رده ای سیاه، داس برنده را با دست استخوانی و زشت به حرکت در می آورد و نهیب می زد و آن گاه که دل شیر مردان می لرزید و پشت دلاوران مرتعش می گشت، در آن هنگامه محمدصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم کوهی از بی باکی و ثبات و دریایی از آرامش و شهادت بود ه رب النوع جنگ ها نیز شرکت او شرکت قائدی بود که خود را از جنگ بر کنار نگیرد در صورتی که مشارکت افراد و سران جنگ،او را از این شرکت معاف می داشت اما او حتی در مواردی که پوزش مقبول، بلکه عذر محمود داشت، و ضرورتی پیشرو بودنش را لزوم نمی کرد، محور جنگ و سپر جنگجویان و پیشرو رزمجویان بود. اما محمد کان مهر و آسمان شفقت بود. مال نمی افروخت، تن پرور و متنعم نبود. دنیای پردلی و فلک مروت بود.

تعداد بازدید ها: 8242