تصوف





تاریخچه تصوف :

در اسلام درپایان قرن اول هجری از تصوف سخن گفته شده است حسن بصری ( 110-53 هجری )از صوفیان اولیه تصوف اسلامی است . در قرن دوم هجری – قمری درجهان اسلام گسترش یافت و د رقرن سوم ، مرحله جدیدی از سیر تکامل تصوف شروع شد . روحیه زهد و عرفان تعدیل یافت طرائق و مضامین و مراحل مختلف دیگری در آن به وجود آمد . تعدد طریقتهای آن باعث تسریع گسترش تصوف در سرزمینهای مختلف اسلامی شهر در ایران نیز طرائق مختلفی پدید آمد که درفاصله قرن ششم تا نهم قمری فرقه های مذهبی را تشکیل داده اند که د رجریانات تاریخی نیز موثر واقع شدند . فرقه های کبرویه ، سهروردیه ، نور بخشیه و صفویه و ... نمونه ای از این فرقه ها بودند ، درمیان این فرقه ها تنها فرقه ای که توانست تشکیل حکومت سیاسی – مذهبی دهد صفویه بود .
تصوف از دیر باز به صورت یکی از اشکال زندگی مذهبی وجود داشته است آنچه بسیار مهم است قوام یافتن تدریجی آن و رهبری برخی از حرکتهای مذهبی و سیاسی ادوار تاریخی و یا حداقل تاثیر در آن حرکتها بوده است خصیصه بارز اغلب این طرائق نفوذ در توده مردم بوده است آنان توانستند که در فاصله قرنهای ششم تا نهم هجری از نوعی وحدت مذهبی و اجتماعی سخن گویند بدین گونه حرکتهای مذهبی وسیاسی نضج می گیرد و برخی از طریقه ها علیه حکام وقت و ظلم وتعدی آنان به پا می خیزند شیوخ و خانقاه های آنان مدتها پناهگاه کسانی بودند که از تظلم دستگاه حاکمه به ستوه آمده بودند .
بسیاری از جنبشهای ایرانیان علیه تشکیلات حکومتی و دستگهاههای دولتی از همان قرون اولیه اسلامی تا دوره کار آمدن صفویان درقرن دهم هجری – قمری توسط اهل تصوف به وقوع پیوسته است ، خصوصا" که تشیع درعمق تعالیم و معانی خود قیام علیه جور و احقاق حق را تقویت می کند .

تصوف :
1.تعریف تصوف : مسلکی است که با مذهب آمیخته است و طرفداران این مسلک عقیده دارند که دراین طریقه بهترین راه برای رسیدن به حق می باشد و انسان پس از تامل و تفکر و تجربه و مشاهده و سیر و سلوک می تواند به مقصود نهایی و مطلوب اصلی خود برسد .
2.معانی واژه صوفی ، صوفی به معنای پشم یا پشمین است و اهل تصوف به مناسبت پوشیدن چنین جامعه هایی بدین نام شهرت یافتند
3.منشا تصوف : درباره منشا تصوف عقاید مختلف است
       ‌أ.نظریه اول : عده ای معتقدند تصوف منشعب از مذهب بود می باشد
       ‌ب.نظریه دوم : بعضی تصوف را از فلسفه و مخصوصا " فلسفه افلاطونی اقتباس شده می دانند
       ‌ج.نظریه سوم : عده ای عقیده دارند تصوف کشورهای اسلامی از امور خارجی سرچشمه نگرفته بلکه تحولات سیاسی و اجتماعی موجب گردیده است این مسلک به وجود آید
       ‌د.نظریه چهارم : دیگر اینکه خود صفویه همه این عقاید و افکار را ناستوده می دانند و می گویند این گونه انتسابات به فرقه صوفیه گناه بزرگی است ، آنها می گویند تصوف عبارت است از لبّ عصاره و باطن قرآن و احادیث پیغمبر .0بنابر این در مسلک صوفیان ، شریعت نقطه خروج است و رهبر انسان است برای وصول به حقیقت
4.عقاید صوفیه :
       1.پیروان این مسلک عقیده دارند که خداوند بوده است و بقیه امور نبود . چنانچه مولوی می گوید : ما عدمهائیم و هستی ها نما بر وجود مطلق و هستی ما .
       2.راز پوشی یکی از دیگر عقاید فرقه صوفیه است و می گویند چون هر کسی نمی تواند از حقیقت این مسلک وقوف یابد در نتیجه اظهار و عقاید صوفیه برای این دسته از مردم و نه تنها سودی در بر ندارد بلکه زیانی واهم مشاغل می شود .
       3.عقیده سوم : عواطف و احساسات صوفیه همیشه با احساسات عواطف سر و کار دارند و با ذوق و عشق حلاجی قی کنند و با عقل چندان مشورتی ندارند .
       4.خویشتن پرستی و تنفر از آن صوفیه از خویشتن پرستی متنفرند .

صفویه


فرهنگ

اقتصاد

مذهب

نیروی نظامی

تصوف

پادشاهان عهد صفوی:
شاه اسماعیل اول
شاه طهماسب اول
شاه اسماعیل دوم
سلطان محمد خدابنده
شاه عباس اول
شاه صفی اول
شاه عباس دوم
شاه سلیمان
شاه سلطان حسین
شاه طهماسب دوم
شاه عباس سوم

تصوف و نقش آن درشکل گیری حکومت صفویه :

طریقت صوفی از روزگار شیخ صفی وارد یک دروه آشکار و هدفداری شد . صوفیان که شاه را مرشد کامل خود می دانستند و مقام او را نیمه الهی تلقی می کردند . اما این صوفیان بانی اصلی دولت صفویه بودند . پایداریها و استقامات آنها طی چند سال از زمان شیخ صفی که پیروان صوفی را عهده دار شد تا زمان شاه اسماعیل اول که رسما" حاکم و شاه صوفیان گردیده بیانگر ثبات قدم و ارادت پیروان صوفی به طریقت صوفی می باشد .
همچنین مریدان صوفی بودند که زمانی که شاه اسماعیل هفت ساله بود به پیروی وی حمایت او زمینه های قدرتش را فراهم کردند تا اینکه درسن 13 سیزده سالگی توانست قدرت را به دست گیرد .
بنابراین اگر چه تشکیل دولت صفوی عامل مهم وعنصر اساسی تشکیل قدرت بودند اما همانند نیروهای تشکیل دهنده دولتهای دیگر وضعیت چندان خوشایندی پس از رسمی شدن حکومت برایشان ایجاد نگردید .

مکاتب بزرگ تصوف :

از قرن سوم هجری که تعالیم مشایخه صوفیه توسعه پیدا کرد فرق مختلف که وجود آمد اگر چه در اصول عقاید اختلافی با یکدیگر نداشته ولی در راه و سبک و رویه تزکیه نفس ورسیدن به حقیقت هر فرقه آداب و نظام جداگانه ای را مورد عمل قرار دادند . بعضی از این فرقه ها به مرور زمان از میان رفتند یا در فرق دیگر ادغام شدند .

1.اویسیه
2.کبر اویه
3.سهروردیه
4.مولویه
5.نور بخشیه
6.نقشبندیه
7.صفویه

علل رواج تصوف :
یکی از علل مهم پیشرفت تصوف این است که افکار صوفیان با قلب و احساس بیشتر ارتباط دارد تا با عقل و منطق در میان مردم سختی اثر دارد که با احساسات و عواطف توام باشد

.

 

صوفیان و دولت صفویان :

صوفیان که بانی دولت صفویان بودند و در ابتدای امر چنان قدرتی داشتند که شاه اسماعیل اول به فکر تحدید قدرت آنان افتاد .
صوفیان درزمان شاه طهماسب با تضعیف رقبای خود عناصر تاجیک ، ایرانی برای مدتی صاحب قدرت بودند .
درزمان شاه عباس اول با قدرت یافتن نیروی غیر ایرانی سوم ، از قدرت صوفیان کاسته شد اما چنان اساس قدرت را تشکیل میدادند .
در روزگار شاه عباس دوم شاه سلیمان صوفیان کماکان قدرت نظامی – معنوی خود را حفظ کرده بودند .
بیشترین مخالفت با صوفیان در اواخر عهد صفویه و زمان شاه سلطان حسین بود به طوریکه طریقت صوفیه دراین زمان به طور کامل برافتاد وحتی خود شاه مشایخ صوفیه را از اصفهان ودیگر شهر های ایران بیرون راند .


تعداد بازدید ها: 74472