تبری از دشمنان اهلبیت


زکریا بن آدم، یکی از یاران امام رضا علیه السلام، می‌گوید:« در خدمت امام رضا علیه السلام بودم که امام جواد علیه السلام در حالی که کمتر از چهار سال داشت وارد شد. سپس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و مدتی طولانی در اندیشه فرو رفت. امام رضا علیه السلام فرمود:« جانم به فدایت، چرا تفکرت طولانی شد؟»
امام جواد علیه السلام پاسخ داد:« به برخوردهایی می‌اندیشم که با مادرم فاطمه سلام الله علیها شد. سوگند به خدا، آنان را از قبرشان بیرون می آورم و بدن‌هایشان را می‌سوزانم. آن‌گاه خاکسترشان را به باد می‌دهم و در دریا می‌ریزم.»
در این هنگام امام رضا علیه السلام او را نزدیک خویش آورد و میان دو چشمش را بوسید و فرمود:« پدر و مادرم فدایت، تو شایسته امامت هستی.»

منابع:

  • بحار الانوار، ج 50، ص 59.

مراجعه شود به:



تعداد بازدید ها: 7916