تاریخ زبان فرانسوی


زبان فرانسوی

تا آنجا که تاریخ به ما اجازه بازگشت به گذشته را می دهد، گلها، نخستین مردمانی بودند که در سرزمین فرانسه زندگی می کردند. البته سرزمین گلها، به مراتب گسترده تر از مرزهای امروز کشور فرانسه بود. این سرزمین در باختر به اقیانوس آتلانیک ، در جنوب به کوههای پیرنه و دریای مدیترانه ، در شمال به کانال انگلیس ، و در خاور به کوههای آلپ و رود راین محدود می شد.

گفته می شود که نیاکان گلها، همان یونانیانی بودند که 600 سال پیش از میلاد، "ماسالیا" را تاسیس کردند؛ سپس در قرن های بعد، این سرزمین به گالاتیا و بعد به گالیا تغییر نام داد.
زبان مردم سرزمین گل، گالیش بود که در اصل از خانواده زبانهای سلتیک است؛ یعنی همان خانواده ای که زبان گالیک ایرلند نیز متعلق به آن است. تعداد نه چندان زیادی واژه، از زبان سلتیک اصیل وارد زبان فرانسوی امروزین شده است. البته این واژگان، با گذشت زمان، تغییر شکل داده اند. برای نمونه، واژه اصیل "alauda" (یعنی چکاوک) در زبان سلتیک، بصورت "alouette"، و واژه "carruca" در زبان سلتیک، بصورت "char" (یعنی گاری) وارد زبان فرانسوی شده است.
سرزمین گلها، پنجاه سال پیش از میلاد، بوسیله ژولیوس سزار ، تسخیر شد. رومیان، این سرزمین را به دو بخش فرضی تقسیم نمودند:

1) Gallia Cisalpina «گل اینسوی آلپ

2) Gallia Transalpina «گل آنسوی آلپ).

رومیان به تدریج، حکومت های محلی در شهرهای Gallia Cisalpina تشکیل داده و ژولیوس سزار، در سال 49 پیش از میلاد، ساکنان این شهرها را مفتخر به عنوان «شهروندی امپراتوری روم» نمود! بسیاری از رومیان سرشناس در تاریخ، در قلمرو Cisalpia بدنیا آمدند. افرادی چون "ویرجیل" (شاعر و نویسنده بزرگ)، گایوس والریوس کاتولوس (شاعر)، لیوی (تاریخ نویس) ، پلینی کوچک و پلینی بزرگ (هر دو نویسنده و سیاستمدار) و... از آنجمله اند.
خیلی زود، رومیان کوههای آلپ را پشت سر گذاشته و قلمرو حکومت خود را تا کوههای پیرِنِه گسترش دادند. سپس، بین کوههای آلپ و پیرنه، استان گالیا به مرکزیت شهر «ناربُن» تاسیس شد. این سرزمین، بارها و بارها تقسیم شد و مرزهای جغرافیایش تغییر کرد تا آنکه با حمله های پی در پی قوم های "فرانک" و "گاث" از آلمان امروزی و "هون" از آسیای مرکزی ، عمر حکومت روم باختری ، به سر رسید.
پس از ورود رومیان، واژگان بسیاری، از زبان قوم پیروز«لاتین)، وارد زبان گلها شد، بطوریکه امروزه، لاتین را مادر زبان فرانسه می دانند. البته این واژگان در بسیاری از موارد، با تغییرهای جالب توجهی وارد زبان گالیش شدند. برای مثال، واژه "bonatitem" در زبان لاتین یعنی «مهربانی». فشار (stress) در این واژه بر روی دو بخش "bon" و "te" وجود داشته است. هنگامیکه یک "گل"، این واژه را از زبان یک رومی می شنید، دو بخش استرس دار واژه، بیشتر برایش قابل فهم بود و در نتیجه، "bonatitem"، بصورت "bonte" وارد زبان فرانسوی شد. در مورد سایر واژگان نیز همین قاعده، کمابیش صادق بود. از زبان اصیل گالیش، امروزه تنها 350 واژه در زبان فرانسه باقی مانده است.

گفتیم که فرانک ها، از جمله قومهایی بودند که در سرنگونی رومیان، نقش مهمی داشتند. این قوم، 400 سال پس از میلاد، طی حمله هایی به سرزمین گلها، موفق به بنیانگذاری حکومتی نو در آن سرزمین شدند. از همین دوران بود که این کشور با نام «فرانسه» شناخته شد. از آنجاکه زبان قوم پیروز، ژرمانیک بود، واژه های بسیاری در این دوره، از زبان ژرمانیک به زبان فرانسوی راه یافت. بیشتر این واژگان، در زمینه جنگ و کشاورزی و طبقات اجتماعی بود. از جمله، می توان به موارد زیر اشاره کرد: Jardin(باغ)، hou (کج بیل، بیل باغبانی)، guerre (جنگ)، franc(آزاد) {توضیح: در فرانسوی امروز، از واژه libre نیز برای این معنا استفاده می شود که ریشه ژرمانی ندارد}، auberge (مهمانسرا)، fauteuil(صندلی راحتی)، chambellan، و... . در اینجا نیز باید به این نکته توجه نمود که شکل اصلی واژگان اشاره شده، در زبان مادر، اندکی متفاوت بوده است. برای نمونه، fauteuil، در زبان ژرمانیک، faldastol بوده و یا auberge، heriberga بوده است و...

از سوی دیگر، قوم پیروز، ناچار بود برای زیستن در سرزمین فرانسه، زبان مردم آنجا(لاتین، با اندکی تغییر) را بیاموزد. این موضوع، روی لهجه زبان فرانسوی نیز تاثیر گذاشت. بطوریکه امروزه شباهت لهجه آلمانی (با ریشه ژرمانیک) و فرانسوی (با ریشه رومانس)، مایه شگفتی کسانی است که با تاریخ این دو زبان، آشنا نیستند. برای نمونه، توجه کنید به نحوه تلفظ "u" و "eu" در زبان فرانسوی و شباهت آن با "ü" و"ö" در زبان آلمانی؛ و یا به "غ" تلفظ کردن صدای /r/، در هر دو زبان.

بد نیست توضیح کوتاهی درباره دو صدای اشاره شده در بالا بدهم:

1) /u/ در زبان فرانسوی: مثل /او/ در واژه «اوزوم» (انگور) در زبان ایرانی آذری. این صدا با آوای /او/ در فارسی اندکی تفاوت دارد. آنهایی که فیلم بسیار زیبای French Kiss را دیده اند، حتما صحنه ای را که در آن، مرد فرانسوی داشت تلفظ درست اسم خود (Luke) را به دختر آمریکایی می آموخت، به یاد دارند. اشکال آن دختر، درست در تلفظ آوای /u/ در زبان فرانسوی بود.

2) /eu/ در زبان فرانسوی: مثل /اُ/ در واژه «اُزوم» (خودم) در زبان ایرانی آذری. این آوا، اندکی با صدای /اُ/ در فارسی تفاوت دارد؛ انگار گوینده آوا، تلاش دارد صداهای /اُ/ و /اِ/ را همزمان به زبان آورد. در تلفظ واژه eux (آنها) در جمله زیر، باید از آوای /eu/ استفاده شود:
ce sont eux (سه سن تُ)

در قرنهای نهم و دهم، حدود نود واژه جدید از زبان دانمارکی وارد زبان فرانسوی شد. این واژگان، بواسطه حمله هایی که«وایکینگ»ها به سرزمین های جنوبی خود (از جمله به مناطق شمالی فرانسه) کردند، به زبان فرانسوی افزوده شد. البته این حادثه، از نظر زبانشناسی، (جز دانستن ریشه آن هشتاد و چند واژه) چندان مهم نیست؛ چراکه حمله وایکینگ ها، نه تغییری در دستور زبان ایجاد کرد و نه تعداد واژگان قرض گرفته شده از این زبان، چندان قابل ملاحظه است. (قرنها پس از جدایی قوم های هند و اروپایی ، چندین برابر این تعداد واژه از زبان فارسی به انگلیسی وارد شده است).

از اوایل قرون وسطی(یعنی اندکی پس از فروپاشی امپراتوری روم)، دو لهجه سرزمینهای بالای رود «لوار» و پایین این رود، بطور مستقل، شروع به تغییر و تکامل نمودند. به لهجه فرانسوی بالای رودخانه، "d'oil" و به لهجه فرانسوی پایین رودخانه، "d'oc" گفته می شد.

معنی هر دو واژه، یعنی «بله»؛ و در واقع نحوه بله گفتن در این دو لهجه را نشان می دهد! از اواخر قرن 13 میلادی، این دو لهجه، تقریبا به دو زبان مستقل تبدیل شد. زبان "d'oc" به زبان لاتین نزدیکتر بود. از جمله تفاوتهای این دو زبان، تغییر آوای بدون استرس a به e در زبان d'oil بود. بنابراین، واژه ای مانند "mare" (یعنی دریا) در زبان لاتین، تبدیل شد به "mer" در زبان d'oil. اما در d'oc، بصورت "mar" باقی ماند. البته در این دو زبان نیز، لهجه های گوناگونی دیده می شد. برای نمونه، در زبان d'oc، گویش هایی چون "Gascon"، "Languedocien"، "Auvergnat"، "Limousin" و "Bearnais" وجود داشت.

در زبان d'oil نیز گویشهایی چون Ile de France، Normandy(Normandie)، Picardy، Poitou و Burgundy دیده می شد.
شعرها و متن های بسیاری در قرن دوازدهم، به زبان d'oc نوشته شد و این زبان را نسبت به دیگر زبان فرانسوی، برتری بخشید. اما پس از آن d'oc ، به سرعت، اهمیت خود را از دست داد. مهمترین دلیل برتری زبان d'oil، شاید آن بود که زبان دربار به حساب می آمد. چنانکه می دانید، پاریس از سال 987، به پایتختی کشور فرانسه برگزیده شد. در مجموع، حدود 500 واژه از زبان d'oc در فرانسوی امروزی وجود دارد. واژگانی چون: bague (حلقه)، cadeau (هدیه، کادو)، velours (مخمل) و... از آن جمله اند.

در قرن نوزدهم، جنبشی بنام Felibrige، به رهبری شاعرانی چون «فدریک میسترال» و «ژوزف رومانیل»، با هدف تبدیل d'oc به زبان ادبی بوجود آمد که به نتیجه نرسید. لهجه ای که امروزه بعنوان گویش استاندارد در فرانسه وجود دارد، Ile de France است.


تعداد بازدید ها: 23749