بزرگواریهای ویژه حضرت سجاد علیه السلام


خدوند متعال به پیامبرش در قرآن مجید می فرماید: «و انک لعلی خلق عظیم » (4/ قلم) هر آینه تو اخلاق والا و بزرگی داری، این خلق عظیم حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله در فرزندان او که جانشینان بر حقش می باشند نیز بروز یافته و هر کدام نمودار صدها فضیلت و کرامت خاص و استثنائی بوده اند.

حضرت زین العابدین علیه السلام بالخصوص با توجه به شرائط زندگی و مشی و سلوکشان در جامعه تابلوی زرّین و پر افتخاری از کرامتهای استثنائی و بزرگواریهای ویژه ترسیم نموده اند، بخشی از این بزرگواریها در خلال بررسی بعضی از فضائل و کرامتها حضرت و به طور کلی در خلال بررسی ابعاد مختلف زنگی حضرت مورد اشاره قرار گرفت، از قبیل عدم تعرض به « هشام بن اسماعیل » والی مدینه با آ نچه گذشته سلام کردن بر او پیشنهاد بخشیدن مال و اموال تا بدهی خود را پرداخت کند.

همچنین برخورد بزرگوارانه و کریمانه حضرت با کنیزانی که موجب افتادن ظرف آب رو صورت حضرت و مجروح شدن آن و یا افتادن سیخهای کباب روی صورت فرزند حضرت که به فوت او منجر شد، که در قسمت عفو و گذشت حضرت داستان آن بیان گردید. آری حضرت این افراد را در راه خدا آزاد نمود. برخی دیگر از این گونه بزرگواریها منحصر به فرد در رابطه حضرت با بزرگان اینک به نمونه های دیگری از کرامتها و بزرگواریهای حضرت می پردازیم.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: علی بن الحسین صلوات الله علیهما بر گروهی از جزامی ها عبور کردند در حالیکه بر الاغ خود سوار بودند. آن آقایان جزامی ها مشغول صرف صبحانه بودند. و حضرت را به غذا دعوت کردند. حضرت فرمود: اما من اگر روزه دار نبودم حتماً اینکار می کردم. بعد چونکه به منزل رسیدند دستور دادند طعامی طبخ نمایند، به دستور حضرت عمل شد و امر کردند بسیار دقّت کنند و در تهیه غذا سخت بگیرند (یعنی بسیار مراقب باشند که غذای خوبی تهیه شود )، سپس حضرت تمامی آن جزامی ها را دعوت فرمود و آنها آمدند با حضرت غذا (صبحانه یا نهار) خوردند و او نیز با آنها غذا تناول فرمود.

در روایت دیگری در همین زمینه آمده است که حضرت وقتی از آنها گذشت، فرمود: خداوند متکبّرین را دوست نمی دارد و لذا برگشت و فرمود من روزه دارم و بعد آنها را به منزل دعوت کرد و بعد از اطعام آنان مقداری پول و غذا نیز به آنها اعطا کرد.

2ـ امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت علی بن الحسین علیه اسلام سفر نمی کردند مگر با رفقائی که حضرت را نمی شناختند و با ایشان شرط می کرد که در آنچه آنان بدان نیاز دارند، حضرت خادم آنان باشد. یکبار که حضرت با گروهی مسافرت می کرد، مردی ایشانرا دید و شناخت و به آنان گفت: این علی بن الحسین علیه السلام است. در این حال آنان بسوی حضرت هجوم آوردند و دست و پای ایشان را بوسه باران کرده و گفتند: یابن رسول الله می خواستید ما به آتش جهنم در غلطیم؟ اگر ناخواسته و از سر غفلت دست و یا پای ما نسبت به شما خطائی می کرد آیا ما تا آخر دهر هلاک نمی شدیم؟ راستی چه امری شما را بر این شیوه وا می داشت؟

حضرت فرمود: یکبار من با گروهی مسافرت می کردم که آنان من را می شناختند. از این رو بخاطر رسول الله صلی الله علیه و آله بر خوردی با من کردند و چیزی به من دادند که استحقاق آن را نداشتم. پس من می ترسم که شما نیز مانند آنرا به من اعطا کرده و همان برخورد را با من بنمائید. از اینرو کتمان امر خودم نزد من محبوبتر گردید.
در حدیثی دیگر در همین ارتباط آمده است که به حضرت گفته شد: چرا هر گاه سفر می کنید اسم خودتان را از سایر رفقا کتمان می کنید؟ جواب فرمود: کرامت دارم که به خاطر رسول الله صلی الله علیه و آله چیزی را بگیرم که مثل آن را اعطا نمی کنم.

و حضرت فرمودند، بخاطر قرابت و نزدیکیم با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هرگز به چیزی متمنع نشده و استفاده ای نبردم.

3ـ « به حضرت گفته شد شما نیکوترین مردم هستید و با مادرتان سر یک سینی و ظرف غذا، غذا نمی خورید در حالیکه ایشان این را آرزو دارند. حضرت فرمود: من کراهت دارم که دستم را به سوی چیزی که قبلاً چشم مادرم به آن سبقت گرفته دراز کنم و در نتیجه عاق شوم. حضرت بعد از این طبقی را روی غذا گاشته و دستش را زیر طبق وارد می کرد و غذا می خورد. »
از این روایت شریف به دست می آید که حضرت چگونه بزرگوارانه حرمت و حق مادر خود را (که البته یکی از دایه های حضرت بوده است) مراعات می کرده اند.

عمر بن علی ابیطالب علیه السلام نزد عبدالملک بن مروان در زمینه صدقات (موقوفات) پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام از حضرت عل بن الحسین علیه اسلام شکایت نمود و گفت: ای امیر المومنین من پسر صدقه دهنده (واقف) هستم و این مرد (حضرت علی بن الحسین علیه السلام بود تا معلوم شود دشمنان دودمان پیامبر نیز از چه مرتبه ای از دنائت و پستی برخوردار بوده اند.

منابع:

  • بحارالانوار، ج 46، ص 55، حدیث 2 و ص 94 حدیث 84 به نقل از اصول کافی
  • ص 74 حدیث 64 به نقل از امالی ابن الشیخ
  • ص 93 حدیث 82 به نقل از مناقب و ص 113 به نقل از مناقب

مراجعه شود به:



تعداد بازدید ها: 6091