در زمان حکومت
ابوبکر، مردی را که شراب خورده بود، نزد ابوبکر آوردند. ابوبکر از او پرسید:« چرا شراب خوردی؟ مگر نمیدانی
شرابخواری حرام است؟»
گفت:« من مسلمانم و پایبند به
اسلام. ولی خانه ام در میان گروهی است که شراب مینوشند و آن را حلال میدانند. اگر میدانستم حرام است نمیخوردم.»
ابوبکر رو کرد به
عمر و گفت:« نظرت درباره او چیست؟»
عمر گفت:« کار مشکلی است؛ و جز ابوالحسن (
علی علیه السلام ) کسی از حل این مشکل برنمیآید.»
ابوبکر گفت:« علی را حاضر کنید.»
عمر گفت:« ما باید به سراغ قاضی برویم، نه اینکه قاضی را احضار کنیم.»
هر دو برخاستند و همراه جمعی از مردم و مرد شرابخوار به حضور امام علی علیه السلام رسیدند و ماجرا را تعریف کردند.
علی علیه السلام فرمود:« او را نزد
مهاجرین و
انصار ببرید و ببینید کسی
آیه حرمت شراب را برای او خوانده است یا نه.»
امر امام علیه السلام را اجرا کردند. هیچکس آیه را برایش نخوانده بود. علی علیه السلام او را آزاد کرد و فرمود:« پس از این اگر شراب بنوشی بر تو
حدّ جاری میکنیم.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 40، ص 298، حدیث 73 -------- فروغ کافی
مراجعه شود به: