امام خمینی و آسیب شناسی انقلاب اسلامی - خودرأیی و خارج از مقررات و قانون عمل کردن


قانون شکنی از سوی هر کسی باشد، قبیح و زشت است بویژه اگر از طرف کسانی باشد که برای عمل به قانون و گستردن آن در جامعه منصوب یا انتخاب شده‌اند. قانون شکنی و قانون گریزی منتهی به خودرأیی و استبداد، رانت‌خواری و بی‌عدالتی و رابطه‌گرایی می‌شود و این خطری است برای انسجام و اعتماد جامعه و مدیران آن، آن هم در نظامی که محبت و اعتماد متقابل مردم و مسئولین مهمترین عامل پیشرفت و موفقیت است.


«این مقدمه را که من عرض کردم برای این است که ما الآن در معرض یک خطر عظیم واقع هستیم که این خطر از خطر رژیم سابق برای ما بیشتر است؛ و آن، خطر افسار گسیختگی است. خطر افسار گسیختگی که انسان بعد از اینکه خودش را آزاد دید، بعد از اینکه دیوارهای استبداد را شکسته دید، بعد از اینکه از زندان 35 میلیونی بیرون آمد، حالا افسار گسیخته بشود؛ هر چه می‌خواهد بکند. یعنی بر خلاف آن تعلیماتی که انبیا از صدر عالم تا حالا آورده‌اند که مهار کنند این قوای انسان را، مهار کنند این قدرتهایی که انسان دارد، مهار کنند این شهواتی که انسان دارد، حالا که ما، ملت ما، به واسطه همتی که کردند و به واسطه آن ایمانی که داشتند، خدای تبارک و تعالی آنها را موفق کرد و غالب شده‌اند بر طاغوت، حالا مهار گسیخته بشود. این خطر، خطر بزرگی است، که تعالیم انبیا را به باد می‌دهد؛ زحمتهای رسول اکرم را به باد می‌دهد؛ آبروی اسلام را از بین می‌برد. الآن آبروی اسلام بسته است به اعمال شما مردم ایران، که مردم همه عالم متوجهند به اینکه ببینند چه می‌کنید. اینکه الآن آزادی به دست شما آمد و از اختناق بیرون رفتید، آیا چه می‌کنید؟ آیا افسار گسیخته شدید؟ دیگر حدی ندارد کارها؟ مرزی ندارد کارها؟ پاسدارید و تفنگ دارید و قوه دارید و قدرت دارید، به خانه‌ها می‌ریزید، مال مردم را می‌برید، هتک آبروی مردم را می‌کنید؟ یا نه؛ تربیت، تربیت اسلامی است؛ حد و مرز دارد، حدود دارد در اسلام. اگر – چنانچه – یک کسی با دیگری هم دشمنی داشته باشد – که در اسلام نباید داشته باشد – اگر چنانچه کسی فرزند کسی را کشته باشد، حقی که اسلام به او داده این است که روی موازین آن قصاص بکنند. هیچ حق دیگری ندارد.»


«یک نکته‌ای که هست که هم برای عزیزان سپاه ما و هم برای سایر قوای مسلحه‌ ما و هم برای همه کس مفید است و وضع دنیا را هم با این نکته می‌شود سنجید، این است که قدرت اگر چنانچه به دست اشخاص غیر مهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش یک کمال است. خدای تبارک و تعالی قادر است، لکن چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال را به فساد می‌کشانند. دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصی است که از انسانیت بهره ندارند. ابرقدرتها، قدرتهای بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکری ندارند. آنهایی هم که پیوسته به آنها هستند، آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل می‌کنند. قدرت اگر در دست انسان کامل باشد، کمال برای ملتها ایجاد می‌کند. اگر قدرت در دست انبیا باشد، اولیا باشد باعث می‌شود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند، کمال در جهان تحقق پیدا بکند. و چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند، مهذب نیستند مصیبت بار می‌آورد. امروز که مشاهده می‌کنید که این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم حکم‌فرمایی می‌کنند، و برای خودشان حق این امر را قائل هستند که ملتهای دیگر باید در تحت سلطه ما باشند، این فکر اگر همراهش قدرت باشد مصیبت بار می‌آورد. قدرت در دست ظالم، دنیا را به فساد می‌کشاند. و اگر چنانچه در رتبه‌های پایین هم بیاییم قدرت در دست یک نفر انسانی که از آن قدرتهای بزرگ بهره ندارد، در همان محیطی که قدرت دارد آنجا را به فساد می‌کشاند. آنها عالم را به فساد می‌کشانند، اینها یک کشور را یا دو کشور را. و پایین‌تر بیاییم، اگر قدرت در دست یک آدمی باشد که در یک محله هست، آن محله را به فساد می‌کشد. در یک خانواد هست، آن خانواده را به فساد می‌کشد.»


منبع:صحیفه امام، ج 18، ص 242
صحیفه امام، ج 8، ص 256
صحیفه امام، ج 18، ص 206



تعداد بازدید ها: 6039