احمد بن بویه




احمد بن بویه
«356-334 ق / 967-9457 م»

آغاز کار احمد بن بویه

تلاش برای به دست آوردن قلمرو

ابو الحسن احمد بن بویه، کوچکترین برادر عمادالدوله - ابوالحسن علی بن بویه - بود که مقارن با فتح فارس توسط عمادالدوله در 324 ق / 936 م و تسلط ابو علی حسن - رکن الدوله - بر اصفهان، هنوز قلمروی خاصی برای خود دست و پا نکرده بود.

در آن هنگام رکن الدوله برادرش را در رأس سپاهی انبوه از تُرک و دیلم به تسخیر کرمان فرستاد «324 ق / 936 م».
احمد هر چند در آغاز، در کرمان کرّ و فرّی کرد و بر سیرجان و نواحی مجاور دست یافت، اما در برخوردی که با سرکردگان و طوایف کوچ «= قفص» و بلوچ آن حدود برایش پیش آمد، دست چپ خود را هم در جنگ از دست داد و بالاخره با الزام به قبول صلح، بدون نتیجه به استخر فارس بازگشت.

به احتمال قوی این شکست و نقص عضو، از اسباب عمده تندخویی و زود خشمی او شد و بعدها او را به خشونتهایی که احیاناً به پشیمانی هم منجر می‏شد، وا داشت.

در هر حال به دنبال اقامتی کوتاه در استخر فارس که در عین حال فرصتی برای بازسازی «روحیه» جنگی بود، عمادالدوله از وی دلجویی کرد و این بار، به دنبال قراری که با ابو عبدالله بریدی، حاکم اهواز داشت، وی را با سپاه قابل ملاحظه‏ای به دفع ابن رائق و بجکم، که تجاوز آنها به آن حدود، بریدی را وادار به التجاء به امیر دیلمی و وعده انقیاد و طاعت بدو کرده بود، فرستاد «326 ق / 938 م». احمد هم بر سرداران خلیفه و قلمرو بریدی غالب آمد به دین ترتیب نواحی اهواز «= خوزستان» نیز جزو قلمرو آل بویه شد.

تدبیر حمله به بغداد

در اهواز، احمد بن بویه یک چند با تحریکات توطئه آمیز ابو عبدالله بریدی و هم با تهدیدات بجکم، امیرالامراء ترک خلیفه عباسی مواجه شد و فقط در اثر بروز منازعات و اختلاف بین آنها بود که توانست در امان بماند «328 ق / 939 م».

با این حال به دنبال استقرار حسن بویه در اصفهان و غلبه وی بر ری «330 ق / 941 م» که موجب استحکام موضع آل بویه در جبال شد، احمد بن بویه با توجه به ملاحظه ضعف و فتور دستگاه خلافت بغداد و نیز منازعات ویرانگر و پایان ناپذیر امراء ترک که عزل و نصب خلفا به دست آنها بود، توانست خود را برای تسخیر بغداد آماده سازد.

فتح بغداد که هیچ گاه خاطر او و برادرانش را ترک نکرده بود، در واقع متضمن تحقق آرزوهای دیرینه زیدیه و شیعه دیلم و طبرستان شمرده می‏شد.

در این ایام، قتل بجکم «329 ق / 940 م» و ابن رائق «330 ق / 941 م» و به دنبال آن مرگ توزون، امیرالامرای ترک «324 ق / 945 م» بغداد و دستگاه خلافت را با اغتشاشهای چاره ناپذیر مواجه ساخت و این همه از اسباب و عللی بود که احمد را در اقدام به چنین کار جسورانه‏ای تشویق می‏نمود.

بیعت با خلیفه

بدین ترتیب، احمد بن بویه، فرمانروای اهواز که یک بار دیگر به همین قصد تا واسط پیش رفته بود و به دنبال شکست از توزون مجبور به عقب نشینی به شوش شده بود «332 ق / 934 م»، در هرج و مرج حاکم بر بغداد پس از مرگ توزون و با توافق یا درخاست خلیفه، این بار در ورود به بغداد، تقریباً با هیچ مانعی رو به رو نشد. خلیفه مستکفی که با ورود احمد به بغداد، از دست امراء ترک خلاص شده بود، بیعت او را با علاقه و خرسندی پذیرفت. «جمادی الثانی 334 ق / ژانویه 945 م» و خلیفه به امیر فاتح خلعت و عنوان امیر الامرایی با لقب معزالدوله داد.

احمد معزالدوله قدرتی در مقابل خلیفه

اما این گونه القاب که از مدتها پیش در قلمرو خلافت به ابتذال افتاده بود، برای آل بویه که هیچ عامل اعتقادی آنها را به دوستی با خلیفه پای بند نمی‏کرد، البته چندان مایه مباهات و خرسندی نبود.

معزالدوله امیرالامراء جدید که در همان آغاز ورود به بغداد، در صدد نقل خلافت از آل عباس به آل علی افتاد، تنها با هشدار مشاورانش از این اقدام منصرف شد.

وی که بر تمام امور خلافت مسلط شده بود، برای خلیفه که تنها عامل دست نشانده اش بود جز ذکری که از او در خطبه می‏برد، تقریباً هیچ مزیتی باقی نگذاشت. چندی بعد هم به سبب سوء ظنی که بر او یافت، خلیفه را خلع و مطیع را با عنوان المطیع بالله به خلافت نشاند «جمادی الثانی 324 ق / فوریه 945 م».

سلطه بر بغداد و خلیفه به وسیله معزالدوله، دولت آل بویه را در فارس و جبال استحکام فوق العاده‏ای بخشید.

در خارج از بغداد، حشمت و عظمت معزالدوله از همان آغاز فتح دارالخلافه، وی را در رفع دشواریهایی که گه گاه برای برادرانش در فارس و جبال پیش می‏آمد، کمک می‏کرد.

چنان که بعد از ملاقات با عمادالدوله در ارجان فارس، خلیفه را واداشت تا ولایت خراسان را به رکن الدوله واگذارد «337 ق / 948 م».




مشکلات احمد معز الدوله در بغداد

تحریکات داخلی

معزالدوله از همان اوایل ورود به بغداد با مشکلات مالی و تحریکات داخلی رو به رو شد که درگیری با ناصرالدوله حمدان، برادر سیف الدوله در شمال عراق و با عمان بن شاهین در بطایح در جنوب عراق، از آن جمله بود.


وزیرانش ابو جعفر صیمری که اندک زمانی پس از مراجعت از شیراز درگذشت «حدود ربیع الثانی 339 ق / سپتامبر 950 م» و جانشین او ابو محمد صهلبی «وفات 352 ق / 963 م»، غالباً در رفع دشواریهای وی صمیمانه اهتمام کردند، اما رفع این مشکلات با خزانه خالی و با سرکشی سپاهیان و اسیران، غالباً زمان بسیار می‏خواست که با حوصله تنگ احمد خوانایی نداشت.

ناخرسندی مردم بغداد از معزالدوله

مصادره ی اموال رجال دولت آل بویه توسط احمد معز الدوله نزد عامه مردم شهر موجب ناخرسندی نمی‏شد و گه گاه حس تشفی را هم در آنها بر می‏انگیخت.

اما ناخرسندی عموم مردم که معزالدوله در بغداد با آن مواجه شد، ناشی از اقامه شعایر تازه بود که اهل تسنن را ناراضی می‏ساخت که به ویژه پس از مرگ وی باعث برخی مشکلات برای جانشینان و اخلاف معزالدوله شد.

توجه معز الدوله به بندر سیراف و خلیج فارس

معزالدوله فتح عمان و بندر سیراف را در خلیج، ظاهراً برای تأمین تجارت در قلمرو خود و هم برای تضمین امنیت قلمرو برادر زاده‏اش فنا خسرو در فارس، ضروری می‏دید. از این رو، چند بار «حدود 352 - 4 ق / 963 - 65 م» در صدد تسخیر عمان برآمد و سرانجام با کمک نیروی نظامی فنا خسرو، از طریق دریا بر سیراف و عمان دست یافت «355 ق / 966 م» و با این اقدام خود را برای دفع عمران بن شاهین در نواحی شمال بصره، بیشتر آماده ساخت.

اما مقارن اقدام به حمله، بیماریش عود کرد و ناچار به بغداد بازگشت و چندی بعد به دنبال توبه‏ای صادقانه و بذل اموال و رد مظالم، در سن 53 سالگی جان سپرد «ربیع الاول 356 ق / فوریه 967 م». بعد از وی پسرش عزالدوله بختیار با عنوان امیرالامرایی بغداد جانشین او شد.

همچنین ببینید:


تعداد بازدید ها: 14890