ابوعلی احمد بن محمد بن مظفر


ابو علی احمد بن محمد

«344 327 ق/ 955 939 م»

ابو علی احمد بن محمد بن مظفر بن محتاج، بزرگترین امیر سلسله آل محتاج است. وی در چغانیان زاده شده - ابن حوقل: صور الارض، ص 394 - و در کنار پدر رشد یافت. نخستین بار در 317 ق / 929 م از او به عنوان امیر چغانیان یاد شده است. در همین سال بود که پدرش محمد ابن مظفر از سوی نصر بن احمد حکومت بلخ و طخارستان را یافت و امارت آن دو شهر را به وی باز نهاد. سال بعد وقتی جعفر بن ابی داوود، امیر ختل بر سامانیان شورید، ابو علی احمد به مقابله رفت و او را دستگیر و به بخارا فرستاد. - ابن اثیر: الکامل ، ج 8، ص 222- .

ابو علی همچنان در چغانیان بود تا در 327 ق / 939 م پس از عزل پدرش به سبب بیماری، از سوی نصربن احمد سامانی، امارت و سپهسالاری خراسان یافت. در 328 ق / 940 م که ماکان کاکی در گرگان بر سامانیان شورید، ابو علی به آن سوی تاخت و ماکان را در محاصره گرفت. بسیاری از مردان کاکی به ابو علی پیوستند و ماکان از وشمگیر یاری خواست. وشمگیر سردار خود شیرج بن مغان را گسیل داشت و این یکی در صلح کوشید. ماکان از فرصت سود جسته به طبرستان گریخت و ابو علی بر گرگان چیره شد و ابراهیم سیمجور را به امارت آنجا برگماشت. سپس در محرم 329 ق / اکتبر 940 م در پاسخ به درخواست رکن‏الدوله و عمادالدوله دیلمی که او را بر ضد وشمگیر و ماکان وعده مساعدت داده بودند تا ری را تسخیر کند و به آل بویه وا گذارد، گرگان را به سوی ری ترک گفت. در نبردی که میان ابو علی و ماکان وشمگیر درگرفت، ماکان کشته شد و وشمگیر به طبرستان گریخت و ابو علی بر ری چیره شد. ابو علی ، پسر ماکان را با 900 مرد دیلمی اسیر کرد و به بخارا فرستاد. سال بعد، از ری سپاه به بلاد جبال فرستاد و بر قم و کرج و قزوین و ابهر و زنجان و همدان و نهاوند و دینور تا حدود حلوان چیره شد. - 330 ق / 941 م - و همه این نواحی را ضمیمه قلمرو سامانیان کرد.

همزمان با تسخیر بغداد به دست معزالدوله دیلمی ، ابو علی بر سراسر ایران مرکزی چیره شده بود، با این همه، بر خلاف انتظار، پاداشی که از امیر سامانی چشم می‏داشت، از امارت خراسان عزل شد و ابراهیم سیمجور به جای او نشست. گردیزی، سبب این اقدام امیر سامانی را شکایت‏های مردم از بد سیرتی کارگزاران ابو علی در خراسان ذکر کرده است - زین الاخبار ، ص 340 -. این همه باعث شد که ابو علی در برابر کردار نوح، برادر خود ابوالعباس را به حکومت همدان فرستد و خود نیز به درخواست سپاه، ابراهیم بن احمد سامانی، عموی نوح را از عراق بخواند و با او تبعیت کند. به این ترتیب، پیش بینی امیر نصر که گفته بود ، فرزندانش قدر ابو علی را نشناسند و او را بیازارند و او عصیان کند - نفیسی: محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، ص 231 ، به نقل از جوامع الحکایات- راست آمد. ابو علی پس از چند سال کشمکش با امیران سامانی و تحمل چندین شکست ، عاقبت در جمادی‏الثانی 327 ق / دسامبر 948 با نوح به صلح نشست و مقرر شد که پسرش ابوالمظفر عبدالله را به گروگان نزد نوح بفرستد. سپس خود به چغانیان رفت و تا 340 ق / 951 م در آنجا ماند. در آن سال امیر نوح، پس از درگذشت ابوالمظفر عبدالله و منصور بن قراتکین امیر خردسال، خلقت به نزد ابو علی فرستاد و سپهسالاری خراسان را به وی وا گذاشت و ری را نیز به تیوش داد. ابو علی نیز پسر دیگر خود برضد ابومنصور را به حکومت چغانیان و ترمذ گماشت و خود به نیشابور رفت در 342 ق / 953 م که وشمگیر از نوح بر علیه رکن‏الدوله دیلمی یاری خواست، وی ابو علی را به ری فرستاد. رکن‏الدوله به مقابله آمد و چند ماه پیکار به طول انجامید. چون زمستان رسید، ابو علی به ناچار به صلح گردن نهاد و مقرر شد که رکن‏الدوله، هر سال 000/200 دینار خراج به نزد نوح فرستد. پس از آن ابو علی به خراسان بازگشت. اما نوح که از این صلح راضی نبود، از ابو علی در خشم شد و سپهسالاری و امارت خراسان را از او پس گرفت. ابو علی گروهی از بزرگان نیشابور را به وساطت فرستاد و چون چاره نشد، بر نوح شورید و در نیشابور خطبه به نام خود کرد. از سوی دیگر به پایمردی نوح، میان وشمگیر و حسن بن فیروزان صلح افتاد و آن دو برضد ابو علی همداستان شدند. ابو علی که خطر را احساس کرده بود، از خراسان به قصد ری بیرون رفت. رکن‏الدوله در ری او را به گرمی پذیرفت و توسط برادرش معزالدوله در بغداد، از خلیفه فرمان حکومت خراسان را برای او گرفت.

ابو علی که اینک به فرمان خلیفه دلگرم بود، با سپاهی که رکن‏الدوله به او داده بود، به نیشابور بازگشت و در آنجا خطبه به نام خلیفه عباسی کرد. در این میان نوح درگذشت - 343 ق / 954 م - و پسرش عبدالملک پس از استقرار همان سیاست پدر را پی گرفت. ابو علی ناچار دوباره نزد رکن‏الدوله گریخت و چندی بعد همراه او به گرگان حمله برد و آن دیار را از دست وشمگیر به در آورد. سپس برای تحقق هدف نهایی خود که چیرگی بر خراسان بود، به ری بازگشت، اما چندان زنده نماند و در وبایی که در 344 ق / 955 م در ری شایع شد، او و پسرش نیز مبتلا شدند و هر دو درگذشتند. پیکر او را به چغانیان بردند و در همانجا به خاک سپردند.

ابو علی نیز چون پدر، دانشمندان و نویسندگان را گرامی داشت. چنین می‏نماید که خود نیز از دانش بی‏بهره نبوده است. چه احمد بن سهل بلخی، کتاب اجوبه ابی علی بن را در پاسخ‏های وی نوشت. شعیا بن فریغون کتاب جوامع‏ العلوم خود را نیز به نام ابو علی چغانی تألیف کرد. همچنین ابوالقاسم ، نخست از کاتبان وی بود. عوفی او را - امیر عالم - و - جهان علم - نامیده است. - لباب الالباب ، ج 1، ص 27 -.

بعد از وی برادرش ابوالعباس فضل به جای او به امارت نشست.




تعداد بازدید ها: 6993