آیا قرآن قابل معارضه است؟




آیا قرآن قابل معارضه است؟

مقدمه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از همان زمانی که ادعای پیامبری کرده و کتاب قرآن را به عنوان اثبات ادعای خود بر عموم مردم جهان و بویژه بر مردم مکه که از نظر سخنوری، شعر و خطبه خوانی و آشنایی با انواع کلام در نهایت درجه استادی و مهارت بودند، عرضه نمودند و در مقابل، مخالفان اسلام و قرآن به مخالفت با پیامبر اکرم پرداختند همواره در آیات مختلف از جمله در آیه23 سوره بقره مخالفان را در هر قشری به مبارزه طلبی با قرآن دعوت فرموده وبیان کرده که: اگر آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم، شک دارید پس اگر راست می‌گویید، سوره‌ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را - غیر خدا- فراخوانید.

البته این مبارزه طلبی قرآن منحصر به زمان نزول و مردم عصر پیامبر نبوده بلکه به عنوان زبان اسلام برای همه مردم نازل گردیده حتی با مردمی که در عصر نزول حضور نداشته‌اند و بعدا در قرنهای دیگر قدم به این کره خاکی گذاشته‌اند اما قرآن را در دست دارند، چون که اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی در میان بشریت بوده و دین الهی دیگری تا زمان قیامت نخواهد آمد، تحدی کرده و حتی در آیه 6 سوره توبه به پیامبر دستور می‌دهد که "هرگاه یکی از مشرکان از تو پناه خواست او را پناه ده تا سخن خدای را بشنود." تا مشرکان بی‌اطلاعی خود را از آیات قرآنی را به خاطر اجازه نداشتن بر شنیدن آیات قرآنی دلیلی بر عدم معارضه با قرآن عنوان نکنند. وبا وجود این به مخالفان گوشزد می‌کند که تلاشتان در مقام معارضه با قرآن بیهوده بوده، چرا که از آوردن حتی سوره‌ای کوچک نیز عاجز خواهند بود که در آیه 88 سوره اسراء به این حقیقت اشاره گردیده که نه تنها مردم زمان پیامبر بلکه "اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هرچند برخی از آنها بر برخی دیگر پشتیبان باشند." که گذشت زمان این شکست مخالفان قرآن و پیامبر را ثابت کرده چرا که با وجود آنهمه مبارزه طلبی قرآن و با وجود انگیزه‌های فراوان مخالفان اسلام بر انجام چنین کاری، در طول تاریخ کسی نتوانسته است سوره‌ای شبیه آیات قرآن بیاورد. با وجود اینکه در طی قرنهای بعد از نزول قرآن بزرگان و سرشناسان دانش و شعر و سخن و ادب مانند جریر، فرزدق، ابن مقفع، ابوتمام، ابن فارض و ... ظاهر گشته‌اند که اینها نه تنها قادر به معارضه با قرآن نگشته‌اند بلکه همگی اقرار و اعتراف به وحی بودن قرآن نموده‌اند.

دلایل عدم معارضه با قرآن

ناتوانی تواناترین خطبا و فصیحترین فصحا

پیامبر اکرم قرآن را که به فصیحترین فصحا و تواناترین خطبا آورده بود آنان را به آوردن مثل آن فراخواند و چندین سال به آنها با آیه 43 سوره طور فرصت داد تا چنانکه بتوانند شبیه‌اش را بیاورند با این بیان که "اگر راست می گویند سخن دیگری مثال قرآن بیاورند" و زمانی که ناتوانی آنان را از آوردن همه قرآن ثابت کرد در طی آیات 14 و 13سوره هود به آوردن ده سوره مخیر نمود که "اگر راست می گوئید شما هم با کمک و پشتیبانی هر که می‌خواهید ده سوره مثل آن درست کنید..." و حتی این میدان مبارزه طلبی به حدی به نفع مخالفان گردید که آنها را در آیه 38 سوره یونس را فقط به آوردن یک در سوره دعوت کرده، می‌فرماید" ... بگو پس یک سوره مانند آن بیاورید"، فلذا می‌بینم که عرب با آنهمه استادی که در سخن سرایی و شعر داشتند با اینهمه آسان گیری بر آنها در این میدان عاجز گردیده و نتوانستند حتی یک سوره کوچک در مقام معارضه با قرآن بیاورند، بر این اساس است که می‌بینیم که در آیه 88 سوره اسراء به این عجز آنها اشاره گشته که " اگر همه افراد بشر و جن دست بهم دهند تا همانند این قرآن را بیاورند نخواهند توانست هرچند که همگی پشتیبان و کمک هم باشند."

عناد ورزیدن و تهمت زدن مخالفان قرآن

با در نظرگرفتن اینکه مشرکان سرسخترین دشمنان پیامبر و اسلام و قرآن بودند و با خود اسلحه سخنوری را در بالاترین حد خود داشتند تا حدی که سخنوری آنها، ملاک ادبیات عرب حتی در زمان ما بوده، و اینکه حریصترین افراد برای مقابله با قرآن بوده‌اند به گواهی تاریخ می‌بینیم که توان معارضه با قرآن حتی به اندازه یک سوره مانند قرآن را نداشته‌اند تا با همان کار، خط بطلان برقرآن بکشند و تاریخ نیز چنین گواهی نمی‌دهد فلذا وقتی به عجز خود پی می‌برند شروع به عناد ورزیدن و تهمت زدن به پیامبر و قرآن و مسخره کردن آن می‌کنند، زمانی می‌گویند سحر است و زمانی می‌گویند شعر است و گاهی هم افسانه می‌پندارند، در حالیکه بر اساس آیه43 سوره فصلت "هرگز باطل از پیش و پس آن راه نیابد".

نظم منحصر بفرد قرآن

با در نظر گرفتن اینکه مراتب سخن متصل کردن کلمات سه گانه اسم و فعل و حرف به گونه‌ای است تا جمله‌های سودمندی از آنها حاصل شود که عموم مردم به این روش حرف می‌زنند که همان نثر گفته می‌شود و یا به صورت نظم که همان دانش آغازها و مقاطع و مدخلها و مخارج می‌باشد و یا بصورت مسجع است و یا اینکه وزنی هم بر آن قرار داده شده که شعر گویند، و اینکه انواع سخن خارج از موارد یادشده نمی‌باشد که هرکدام نیز دارای نظم به خصوص خود می‌باشد، ما می‌بینیم که قرآن تمام زیبائیهای کلام را دارد (ویژگیهای یاد شده) اما با نظم دیگری غیر از نظم و بر این اساس است که نمی‌توان قرآن را نظم، نثر ، شعر، یا خطابه گفت و فقط می‌توان گفت که کلام است وشخصی بلیغ و آشنای به زبان عربی، وقتی می‌شنود بین نظم قرآن با سایر نظمهای دیگر فرق می‌گذارد بر این اساس است که آشنایی با لغت عربی مستلزم این نمی‌تواند باشد که وی بتوان مثل قرآن را آورد زیرا کسی که می تواند یک کلمه از کلمات قرآن را بگوید و یا یک جمله از جملات قرآن را بیاورد حتما نمی‌تواند مثل قرآن یا سوره‌ای مانند آن را نیز بیاورد چرا که قدرت وتوانایی بر مواد الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیب آنها نخواهد بود عین این است که بگوییم همه افراد بشر می‌توانند کاخ مجللی بسازند زیرا که می‌توانند آجر روی آجر بگذارند که این نیز غلطی آشکار می‌باشد، از همین روست که خداوند فرمود که "هرگز باطلی از پس و پیش بر آن راه نمی‌یابد."

مباحث مرتبط

منابع

  1. سیوطی، الاتقان، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، انتشارات امیرکبیر 1380
  2. ابوالقاسم خوئی، بیان، ترجمه محمد صادق نجمی، کاظم هاشمزاده هریسی، دانشگاه آزاد اسلامی خوئی 1375
  3. علوم ومعارف قرآن، پژوهشکده تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه 1381
  4. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی 1و 2، سازمان سمت


تعداد بازدید ها: 23376