آل باذوسفان



آل باذوسفان

«144 - 250 ق / 761 - 864 م»


مقارن استقرار قدرت اسپهبدان آل دابویه که تختگاهشان شامل بخش هامونی نواحی شرقی طبرستان نیز می‏شد، در بخش کوهستانی نواحی غربی هم خاندانی از حکام محلی به نام آل باذوسفان «= باذوسبان» در رویان صاحب قدرت بودند که تنها پس از مرگ اسپهبد خورشید بن داذمهر «144 ه / 761 م» و به دنبال انقراض خاندان اسپهبدان دابویی از طبرستان، به تدریج به افق تاریخ وارد شدند. از جمله در شورشی که به تحریک ونداد هرمزد از آل قارن و اسپهبد شروین از آل باوندی در سراسر طبرستان بر ضد اعراب به راه افتاد «164 ه / 780 م» و همچنین در شورشی که در کلار بر ضد عمال طاهریان رخ داد «250 ه / 864 م» و منجر به روی کار آمدن علویان زیدی در طبرستان شد، نقش آنها بیشتر مشهود شد.


اگر در روایتهای محلی که این دودمان را همچون آل دابویه، به گیل گیلان و خاندان جاماسپ شاه می‏رساند، این روایات اختراع ادوار بعد و یا مبنی بر سعی در جعل انساب و مفاخر نباشد و با توجه به این نکته که نواحی رویان نیز در تمام طول دوران قدرت آل دابویه، تحت نظارت و فرمان آنها واقع بود و حتی در جنگهای مربوط به معتقلة بن هبیره هم، با وجودی که قتل و نابودی مهاجمان در ولایت رویان روی داد «حدود 52 ه / 672 م»، دفاع از این نواحی و جنگ با دشمن در عهده فرخان، بزرگ اسپهبد دابویی بود. پیداست که خاندان باذوسفان با وجود حکومتی محلی در کوهستان، در تمام طول آن مدت نقش مستقل و قابل ملاحظه‏ای نداشته است و هر چند بر طبق روایتهای محلی نیای این خاندان با نیای آل دابویه برادر بودند، ولی ظاهراً نسب او در مقابل دابویه، همچون مرتبه بادوسپان در مقابل اسپهبد تلقی می‏شد که در واقع آن گونه که در مراتب اداری و نظامی عهد ساسانی، پادوسبانان، زیر دست اسپهبدان دابویی، جز تصدی امور کشوری و ولایت که با حکومت محلی جبال رویان نیز همراه بود، قدرت و اختیار دیگری نداشته و ظاهراً مرگ اسپهبد خورشید و انقراض قدرت آل دابویه در نواحی رویان، به قدرت محلی آنها تا حدی رنگ استقلال داد.

آوازه عدل و رأفت آل باذوسفان

اشاره روایت به این مطلب که این خاندان بر خلاف آل دابویه به سبب «عدل و رأفت» خویش قرنها پس از آنها باقی ماندند، در واقع توجیه معمایی از این نکته است که در مدت غلبه آل دابویه، خاندان بادوسپان به هیچ وجه قدرت و استقلالی را که موجب اعمال ظلم و خشونت بر رعایا شود، در اختیار نداشته‏اند. امارت محلی این خاندان در روزگار آل دابویه، از نوع کدخدایی ولایت و مباشرت املاک سلطانی بوده است که در برخی از موارد جزو وظایف بادوسپانان به شمار می‏رفت. به احتمال قوی نظام حکومتی پدرانه، شامل نظارت بر قبایل محل و مشورت با سرکردگان طوایف بوده است که ابوریحان بیرونی لغو آن را در طبرستان با تأسف یاد می‏کند و گناه آن را به زیدیه طبرستان، خاصه اطروش منسوب می‏دارد. این نکته نیز که اسپهبدان در مواقع ضروری و به هنگام نیاز به جمع آوری سپاه، غالباً به نواحی رویان می‏آمده‏اند که حتی بعدها نیز علویان چنین شیوه‏ای را داشته‏اند، نشانگر آن است که شیوه کدخدایی بادوسبانان در این نواحی ارتباط با سرکردگان محلی و طوایف مجاور را در این گونه موارد بیشتر قابل اعتماد می‏ساخته است.


تعداد بازدید ها: 7048