منو
 کاربر Online
695 کاربر online
تاریخچه ی: یورش هفت ساله تیمور

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1


یورش هفت ساله تیمور

«807- 802 ق/1405-1399 م»

تیمور در محرم 802 ق/ سپتامیر 1399 م، تدارک لشکرکشی طولانی دیگری رادید که مورخان از آن به یورش هفت ساله تیمور یاد کرده اند؛ هر چند که این تهاجم مدت هفت سال طول نکشید بلکه بعد از پنج سال «807 ق/ 1405م» تیمور دوباره به سمرقند بازگشت.
پس از آن حمله تیمور به گرجستان آغاز شد که در پی آن به فتح آسیای صغیر (ترکیه فعلی ) منجر گشت. این یورش که برای دفع آشوب گرجستان بود، در ادامه اش به درگیری با سلطان عثمانی یعنی سلطان بایزید دوم انجامید که با سلطان مصر ، الملک الناصر، بر ضد وی متحد شده بود . از سوی دیگر، دشمنان دیرینه تیمور نی همچون سلطان احمد جلایری و قرایوسف ترکمان هم با آنها مرتبط بودند.

حمله به گرجستان
سرانجام تیمور در دفع یاغیان گرجستان از رود ارس عبور کرد و از راه قراباغ در میان برف و بوران، عازم آن گرجستان شد که در طی راه، هر جا لشکر تیمور عبور می کرد، مرگ و ویرانی به ارمغان می آورد.

او با وجود تلفات بسیاری که به سبب برف و سرما به لشکرش وارد آمده بود مع ذالک تاخت و تاز خود را در تعقیب شورشیان دنبال کرد بطوریکه دیرها و کلیساهای این قوم را در بین راه ویران نمود وعده زیادی از مردم بی گناه را به قتل رساند.
تیمور حتی شورشیانی را که از بیم او به کوهها پناه برده بودند، تعقیب کرد و قلعه ها و استحکامات آنها را در هم کوبید.


رسیدن به سرحدهای عثمانی

بالاخره پیشرفت در گرجستان، تیمور را به سرحدهای عثمانی رساند . تیمور از بایزید دوم - سلطان عثمانی- و از توسعه فتوحات عثمانی ها در اطراف آسیای صغیر ( ترکیه فعلی ) دلخوری داشت .

وضیعت عثمانی در این دوره
عثمانی در این دوران در ابتدای رشد و ترقی اش قرار داشت . از حدود 50 سال پیش از این برخورد ها ، حکومت کوچک ترکان عثمانی ، با فتوحاتش در مناطق مختلف آسیای صغیر(ترکیه فعلی) به مرور بزرگترین قدرت این منطقه شده بود .

روابط تیمور با عثمانی
به این ترتیب دو حریف، که هر دو مستبد مغرور و بلند پرواز بودند، رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. از آن گذشته نامه هایی بین آنها مبادله شد که این نامه ها از جانب هر دو نفر بسیار تهدید آمیز بود بعلاوه محتوای نامه ها با اهانتهایی بود که هیچ یک از آنها تحمل آن را نداشتند زیرا به شعرهای رکیک و هجو آمیزی شباهت داشت که اوباش و اراذل بین هم رد و بدل می کنند از طرفی مبادله سفرا نیز از جانب هیچ یک و برای هیچ کدام جز دشنام و پیام تهدید و تحقیر، پیغام دیگری نداشت .


غارت قلمرو بایزید

در این میان تیمور که در تهاجم بسیار شتابزده بود اندروم و ارزغیان را که قلمرو بایزید به حساب می آمد غارت کرد و پشت سر نهاد. و با اینکه سیواس در مقابل او به مقاومت برخاست، امّا در محرم 803 ق/ سپتامبر 1400 م عاقبت فتح شد.
تیمور که نمی خواست به هنگام پیشرفت نظامی اش به داخل قلمرو عثمانی ( بعنی به داخل ترکیه فعلی )از پشت سر توسط مسلمین این نواحی معروضی تهدید شود، برخلاف معمولش در دیگر جنگها، اسیران مسلمانی را که از سپاه بایزید گرفته بود، عفو کرد؛ ا
مّا در مقابل چهار هزار تن ارمنی را که در کنار مسلمین در سیواس در مقابل سپاه تیمور از شهر دفاع کرده بودند، بی رحمانه و با خشونت تمام زنده به گور کرد.
سپس آن نواحی را هم به قرا عثمان آق قویونلو که برای مخالفت با قرایوسف آق قویونلو به موکب تیمور پیوسته بود، واگذار کرد.

حمله به شام

رد درخواست تیمور توسط فرمانروایان عثمانی و مصر
از طرفی تیمور، برای ادامه تهاجمات خود به آسیای صغیر (ترکیه فعلی ) و سلطان عثمانی، بهانه ای عنوان کرد که قبولش برای بازیزید غیرممکن بنظر می رسید . تیمور استرداد سلطان احمد جلایر و قرایوسف ترکمان را از فرمانروای عثمانی در خواست کرد.
با یزید از قبول در خواست امتناع کرد بعلاوه جوابی تند و زننده نیز برای تیمور فرستاد و پاسخ نهایی را به میدان جنگ موکول کرد.

از آن گذشته چون تیمور، سلطان مصر، الملک الناصر را هم متحد عثمانی و در این مورد با او شریک و هماهنگ می دانست فرستاده ای همراه با نامه هایی مشابه نزد او گسیل داشت که او نیز در مقابل فرستاده تیمور را بازداشت کرد.

حمله تیمور به شام
تیمور نخست از سیواس به ملطیه تاخت، امّا در این بین ترجیح داد تا مانع از ارسال هرگونه کمکی از جانب مصر به سلطان عثمانی شود از این رو هجوم به قلمرو سلطان مصر را مقدم شمرد . به همین خاطر نخست به محاصره حلب( در سوریه فعلی پرداخت و بدینگونه از سوی شام( سوریه و لبنان فعلی) به قلمرو پادشاه مصر وارد شد.

سرانجام حلب در ربیع الاول 803 ق/ نوامیر 1400 م که به مدت سه روز عرضه غارت بود تسخیر شد و غنائمی که در این جنگ بدست آمد ، از همانجا به سمرقند ارسال شد .
بعد از آن او حماه، حمص، و بعلبک( در لبنان فعلی) را نیز یکی پس از دیگری فتح کرد .

سوء قصد به تیمور و فرار سلطان مصر
در نزد نزدیکی دمشق یک تن از فداییان اسماعیلیه که هنوز در شام فعالیت داشتند. به تحریک سلطان مصر، قصد جان تیمور کرد، چون در این عمل امّا موفق نشد، دستگیر و سپس مجازات شد.

از طرفی چون سلطان مصر خود را مرد میدان تیمور نمی دید، از شام به مصر گریخت و دمشق هم که در برابر فاتح مجال مقاومت نداشت سرانجام تسلیم شد.
در این ماجرا بود که ابن خلدون، مورخ مغربی مجالی برای دیدار با او پیدا کرد که شرحش را در کتابش داده است .

سرکوب شورش دمشق
از آن گذشته در دمشق شورشی بر ضد تیمور، صورت گرفت که در نهایت فاتح پیر آن را با خشونت فرو نشاند و به این ترتیب شهر را دوباره فتح کرد و در مسحد جامع دمشق به نام خود خطبه خواند.
با این وجود، دمشق را به دلیل انتقام این شورش و به بهانه ای کودکانه ، تسلیم غارت کرد و عده ای از مردمان دمشق را نیز به اسارت گرفت . او حتی در این جریان از برخی از علمای شهر ،‌ برای صحت این اقدام فتوای شرعی نیز گرفت .

همچنین شهرهای دیگر شام را تا عکا نیز فتح کرد.

حمله به عراق

تصرف بغداد
بالاخره او بار دیگر از شام به سوی بغداد لشکر برد. در واقع در هنگام درگیریهای تیمور در گرجستان، سلطان احمد و قرایوسف به نواحی موصل آمده بودند و تیمور دفع آنها را نسبت به جنگ با عثمانی مقدم شمرد.

در این میان با آنکه بغداد مقاومتی جانانه کرد، امّا تیمور با حمله ای جسورانه آن را فتح کرد «ذی القعده 803 ق/ جوئن ژوئیه 1401 م»
به این ترتیب وی به انتقام کشته شدن تعدادی از سرداران خود که در محاصره بغداد به قتل رسیده بودند، فرمان قتل عام صادر کرد. بنابر روایتی به لشکریانش که تعدادشان به بیست هزار تن می رسید، حکم کرد تا هر یک دو سربه خزانه محاسبان وی تحویل دهند.
در این بین تنها تعداد این کشته شدگان که ظاهراً فتوای برخی فقهای شام نیز خون آنها را مباح کرده بود، بالغ بر چهل هزار تن می شد.
در این واقعه، تعداد بسیاری از مساجد، مدارس و بناهای مختلف بغداد لطمه دید و یا به کلی ویران شد.

حمله به شمال عراق
در خارج از بغداد نیز، در سایر بلاد عراق تاخت و تاز هایی کرد و چنانکه رسم معمول او بود، همه جا با خود مرگ و ویرانی به همراه می برد. در انجام تیمور هنگام ترک بغداد، آن را به نواده اش میرزا ابوبکر- پسر میرانشاه- سپرد تا از آن در مقابل حمله قرایوسف ترکمان دفاع کند.

سپس خودش نیز دوباره به گرجستان عزیمت کرد که در این بین زمستان را در قراباغ به سر برد.

جنگ تیمور و بایزید عثمانی

آمادگی سلطان بایزید عثمانی برای رویارویی با تیمور
بایزید از وقتی شهرت فتوحات تیمور را شنیده بود، خود را برای رویارویی با او آماده کرده بود، امّا از غروری که به سبب فتوحات خود درآسیای صغیر برایش حاصل شده بود، در تقویت سپاه آنچنان که لازم بود نکوشید .

بعلاوه به تحریک قرایوسف ترکمان ، که مدتی در دربار او می زیست، امرای خود را که ناچار به تبیعت از تیمور شده بودند ، در نواحی آناطولی تنبیه کرده و قسمتی از لشکر خود را از خود رنجانده بود.

از آن گذشته در مدت لشکرکشی تیمور به بغداد و گرجستان هم به جای تقویت سپاه، اوقات خود را بیشتر صرف تفریح و شکار کرد. که در مجموع تمام این عوامل زمینه شکست را برای بایزید ایلارم فراهم کرد.

شکست بایزید
در انجام جنگ بین دو سپاه در نزدیک القوره «انگوریه، آنکارا» در محلی به نام چپق آباد، در شمال شرقی شهر روی داد «ذی الحجه 804 ق/ جولای 1402 م».
سپاه عثمانی که با وجود گرمای شدید و بی آبی، همة روز را با دلاوری تمام جنگید، اما سرانجام مغلوب تیمور شد .

اسارت و مرگ بایزید و افسانه اش
بازید ایلارم هم در حال فرار به اسارت سپاه تیمور افتاد.
بنابر روایتی که کریستوفر مارلو، نویسنده انگلیسی در نمایشنامه خود به نام تیمور لنگ آن را در افواه انداخت ، چنین عنوان می کند که تیمور با یزید و پادشاه طرابوزان را به گردونه ای بست و خود در آن نشست. البته این روایت در اخبار مورخان وجود ندارد و در صحت آن شک و تردیدی جدی وجود دارد.

با این حال، پیش از خروج تیمور از آسیای صغیر ، پادشاه محبوس عثمانی در نزدیک آق شهر وفات یافت «شعبان 805 ق/ مارس 1403 م» به این ترتیب قلمرو عثمانی نیز بعد از او مدتی دستخوش منازعات مدعیان شد .

ادامه فتوحات در آسیای صغیر
بعد از این لشکرکشی، تیمور به دنبال فتح نواحی آناطولی، ازمیر را از چنگ صلیبی ها بیرون آورد و در فتح بروسه نیز به اعمال خشونت پرداخت .

هنوز از آسیای صغیر خارج نشده بود که مرگ نواده و ولیعهدیش. محمد سلطان- که یادگار اولین پسرش جهانگیر میرزا بود، او را به عزا نشاند.

حکومت علنی و رسمی تیمور
در همین ایام، خان جعتایی- محمود سلطان- نیز وفات یافت . در آن زمان رسم بود که فرمانروایان ماوراءالنهر ،‌ کسی را از خاندان جغتای بعنوان ظاهری بر می گزیدند . تیمور نیز به عنوان رعایت حقوق جغتاییان در ماوراءالنهر بعد از فوت پدرش سیورغتمش جغتایی«/791 ق/ 1389 م» به مسند خانی نشانده بود «805 ق/1402 م»

به این ترتیب فاتح پیر بعد از او خطبه و سکه را به نام خود کرد و دیگر کسی از جغتاییان را برنگزید . در این جریانات تیمور فقط از همین تاریخ که تنها مدت دو سال به پایان عمرش باقی مانده بود، سلطنت مطلقة بی منازع و رسمی خود را آغاز کرد چنانکه پیش از آن، دست کم از لحاظ رسمی، تنها یک امیر بزرگ ماوراءالنهر بود که به نام سلطان جغتایی شمشیر می زد.

پیروزی بر همه مدعیان و مخالفان :


خضوع سلطان مصر و حبس مخالفان تیمور
مقارن همین ایام بود که فرستاده سلطان مصر، الملک الناصر نسبت به تیمور اظهار اطاعت نمود و سلطان احمد و قرایوسف ترکمان را که در آن ایام به او پناه برده بودند به حبس انداخت .بطوریکه آنها تا زماینکه تیمور زنده بود، جرأت خروج از مصر و ایجاد نگرانی در قلمرواش را پیدا نکردند.

خضوع امپراطور بیزانس
امپراتور بیزانس، یوآنس هشتم هم در این ایام، با ارسال سفیرانی ویژه ، مراتب احترام و طاعت خود را نسبت به تیمور عرضه داشت.

تیمور در راه بازگشت، والی گرجستان را با وجودیکه دست نشانده خودش به حساب آمد چون در پرداخت خراج و مالیات مقرری و مورد تعهد خود اهمال کرده بود، با تهدید مجبور به پرداخت مالیات مقرر شده اش کرد.

سپس با عبور از ارس به سلطانیه وارد شد «شوال 806 ق/ آوریل 1404 م» و از طریق خراسان و جیحون به سمرقند بازگشت.

مطالب مرتبط با این بحث




یورش هفت ساله تیمور

«807- 802 ق/1405-1399 م»

تیمور در محرم 802 ق/ سپتامیر 1399 م، تدارک لشکرکشی طولانی دیگری رادید که مورخان از آن به یورش هفت ساله تیمور یاد کرده اند؛ هر چند که این تهاجم مدت هفت سال طول نکشید بلکه بعد از پنج سال «807 ق/ 1405م» تیمور دوباره به سمرقند بازگشت. پس از آن حمله تیمور به گرجستان آغاز شد که در پی آن به فتح روم- آسیای صغیر- منجر گشت. این یورش که برای دفع آشوب گرجستان بود، د رادامه اش به درگیری با سلطان عثمانی دوم انجامید که با سلطان مصر، الملک الناصر، بر ضد وی متحد شده بود از سوی دیگر، دشمنان دیرینه تیمور نی همچون سلطان احمد جلایر و قرایوسف ترکمان هم با آنها مرتبط بودند.
سرانجام تیمور در دفع یاغیان گرجستان از رود ارس عبور کرد و از راه قراباغ در میان برف و بوران، عازم آن دیار شد که در طی راه، هر جا لشکر تیمور عبور می کرد، مرگ و ویرانی به ارمغان می آورد. او با وجود تلفات بسیاری که به سبب برف و سرما به لشکرش وارد آمده بود مع ذالک تاخت و تاز خود را در تعقیب شورشیان دنبال کرد بطوریکه دیرها و کلیساهای این قوم را در بین راه ویران نمود وعده زیادی از مردم بی گناه را به قتل رساند. تا اینکه شورشیانی را که از هیچ بیم او به کوهها پناه برده بودند، تعقیب کرد و قلعه ها و اسکامات آنها را در هم کوبید.


رسیدن به سرحدهای عثمانی

بالاخره پیشرفت در گرجستان، تیمور را به سرحدهای عثمانی رساند یعنی به جائی که علی رغم ناخرسندی که نسبت به بایزید ایلارم- سلطان عثمانی- و از توسعه فتوحات اش در اطراف آسیای صغیر داشت؛ با این حال برخورد با او برایش اجتناب ناپذیر می شد. به این ترتیب در حریف، که هر دو مستبد مغرور و بلند پرواز بودند، رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. از آن گذشته نامه هایی بین آنها مبادله شد که این نامه ها از جانب هر دو نفر بسیار تهدید آمیز بود بعلاوه محتوای نامه ها با اهانتهایی بود که هیچ یک از آنها تحمل آن را نداشتند زیرا به شعرهای رکیک و هجو آمیزی شباهت داشت که اوباش و اراذل بین هم رد و بدل می کنند بطوریکه جز هتک حرمت یکدیگر هدف دیگری را دنبال نمی کرد. از طرفی مبادله سفرا نیز از جانب هیچ یک و برای هیچ کدام جز دشنام و پیام تهدید و تحقیر، پیغام دیگری نداشت چنین بنظر می رسید که تمامی این حوادث دست به دست هم دادند تا ناقوس جنگ و خونریزی یکبار دیگر به صدا در آید؛ جنگ حد با غرور، پلیدی با پلیدی.


غارت قلمرو بایزید

در این میان تیمور که در تهاجم بسیار شتابزده بود اندروم و ارزغیان را که قلمرو بایزید به حساب می آمد غارت کرد و پشت سر نهاد. و با اینکه سیواس در مقابل او به مقاومت برخاست، امّا در محرم 803 ق/ سپتامبر 1400 م عاقبت فتح شد. تیمور که نمی خواست به هنگام پیشرفت نظامی اش در روم از پشت سر توسط مسلمین این نواحی معروضی تهدید شود، برخلاف معمول و رویه اش در دیگر جنگی، اسیران مسلمانی را که از سپاه بایزید گرفته بود، عفو کرد؛ امّا در مقابل چهار هزار تن ارمنی را که در کنار مسلمین در سیواس در مقابل سپاه تیمور از شهر دفاع کرده بودند، بی رحمانه و با خشونت تمام زنده به گور کرد. سپس آن نواحی را هم به قرا عثمان آق قویونلو که برای مخالفت با قرایوسف آق قویونلو به موکب تیمور پیوسته بود، واگذار کرد.


رد درخواست تیمور تسط فرمانروای روم

از طرفی تیمور، برای ادامه تهاجمات خود به روم و سلطان عثمانی، بهانه ای عنوان کرد که قبولش برای بازیزید غیرممکن بنظر می رسید با ایلپی وی، با پیامی تند و تهدید آمیز استرداد سلطان احمد جلایر و قرایوسف ترکمان را از فرمانروای روم که به نزد او پناه جسته بودند، در خواست کرد. ولی با یزید از قبول در خواست امتناع کرد بعلاوه به نامه هایی هم که تیمور در این باب نوشته بود، جوابی تند و زننده داد بطوریکه پاسخ نهایی را به میدان جنگ موکول کرد. از آن گذشته چون تیمور، سلطان مصر، الملک الناصر را هم متحد عثمانی و در این مورد با او شریک و هماهنگ می دانست فرستاده ای همراه با نامه هایی مشابه نزد او گسیل داشت که او نیز در مقابل فرستاده تیمور را بازداشت کرد.

عدم کمک رسانی به سلطان عثمانی از جانب مصر

تیمور نخست از سیواس به ملطیه تاخت، امّا در این بین ترجیح داد تا مانع از ارسال هرگونه کمکی از جانب مصر به سلطان عثمانی شود از این رو هجوم به قلمرو سلطان مصر را مقدم شمرد به همین خاطر نخست به محاصره حلب پرداخت و بدینگونه از سوی مشام به قلمرو پادشاه عصر وارد شد. سرانجام حلب در ربیع الاول 803 ق/ نوامیر 1400 م که به مدت سه روز عرضه غارت بود تسخیر شد و غنائمی که در این جنگ بدست آمد از همانجا به سمرقند ارسال شد بعد از آن او حماه، حمص، و بعلبک را نیز یکی پس از دیگری فتح کرد تا اینکه در نزد نزدیکی دمشق یک تن از خداییان اسماعیلیه که هنوز در شام فعالیت داشتند. به تحریک سلطان مصر، قصد جان تیمور کرد، چون در این عمل امّا موفق نشد، دستگیر و سپس مجازات شد. از طرفی چون سلطان مصر خود را مرد میدان تیمور نمی دید، از شام به مصر گریخت و دمشق هم که در برابر فاتح مجال مقاومت نداشت سرانجام تسلیم شد. در این ماجرا بود که این خلاون، مورخ مغربی مجالی برای دیدار با او پیدا کرد که شرح آن گاز وی همچنان باقی است از آن گذشته در دمشق شورشی بر ضد تیمور، صورت گرفت که در نهایت فاتح پیر آن را با خشونت فرو نشاند و به این ترتیب شهر را دوباره فتح کردو در مسحد جامع دمشق به نام خود خطبه خواند. با این وجود، دمشق را به دلیل انتقام شورش و به بهانه ای کودکانه و نامقبول، تسلیم غارت کرد عده ای از مردمان دمشق را نیز به اسارت گرفت چنانکه حتی در این جریان از برخی از علمای شهر برای صحت این اقدام فتوای شرعی گرفت او همچنین شهرهای دیگر شام را تا عکا نیز فتح کرد. بالاخره او بار دیگر از شام به سوی بغداد لشکر برد. در واقع در هنگام درگیریهای تیمور در گرجستان، سلطان احمد و قرایوسف به نواحی موصل آمده که تیمور دفع آنها را از آن ناحیه بر اقدامش نسبت به جنگ با عثمانی مقدم شمرد. در این میان با آنکه بغداد مقاومتی جانانه کرد، امّا تیمور با محله ای جسورانه آن را فتح کرد «ذی القعده 803 ق/ جوئن ژوئیه 1401 م. به این ترتیب وی به انتقام کشته شدن تعدادی از سرداران خود که در محاصره بغداد به قتل رسیده بودند، فرمان قتل عام صادر کرد. بنابر روایتی به قولی، به لشکریانش که تعدادشان به بیست هزار تن می رسید، حکم کرد تا هر یک دو سربه خزانه محاسبان وی تحویل دهند. در این بین تنها تعداد این کشته شدگان که ظاهراً فتوای برخی فقهای شام نیز خون آنها را سباح کرده بود، بالغ بر چهل هزار تن می شد. این جنایت چنان ناموّجه به نظر می رسد که قول ابن عربشاه، مورخ هم عصر تیمور نیز در این باب به رحمت باور کردنی است. در این واقعه، تعداد بسیاری از مساجد، مدارس و انبیه بغداد لطمه دید و یا به کلی ویران شد. در خارج از بغداد نیز، در سایر بلاد عراق تاخت و تاز هایی کرد و چنانکه رسم معمول او بود، همه جا با خود مرگ و ویرانی به همراه می برد. در انجام تیمور هنگام ترک بغداد، آن را به نواده اش میرزا ابوبکر- پسر میرانشاه- سپرد تا از آن در مقابل حمله قرایوسف ترکمان دفاع کند. سپس خودش نیز همراه رکانش دوباره به گرجستان عزیمت کرد که در این بین زمستان را در قراباغ به سر برد.


آمادگی بایزید ایلارم برای رویارویی با تیمور

بایزید ایلارم از وقتی شهرت فتوحات تیمور را شنیده بود، خود را برای رویارویی با او آماده کرده بود، امّا از غروری که به سبب فتوحات خود درآسیای صغیر برایش حاصل شده بود، در تقویت سپاه آنچنان که لازم بود نکوشید بعلاوه به اغواء قرایوسف ترکمان هم که مدتی در دربار او می زیست، امرای خود را که نسبت به تیمور از ناچاری اظهار تبعیت و انقیاد کرده بودند، در نواحی آناطولی تنبیه کرده و قسمتی از لشکر خود را از خود رنجانده بود. از آن گذشته در مدت لشکرکشی تیمور به بغداد و گرجستان هم به جای سمعی در تدبیر سپاه، اوقات خود را بیشتر صرف تفریح و شکار کرد. که در مجموع تمام این عوامل زمینه شکست را برای بایزید ایلارم فراهم کرد. در انجام جنگ بین دو سپاه در نزدیک القوره «انگوریه، آنکارا» در محلی به نام چپق آباد، در شمال شرقی شهر روی داد «ذی الحجه 804 ق/ جولای 1402 م». تا اینکه سپاه عثمانی که با وجود گرمای شدید و بی آبی، همة روز را با دلاوری تمام جنگید، سرانجام مغلوب تیمور شد و بازید ایلارم هم در حال فرار به اسارت سپاه تیمور افتاد. بنابر روایتی که کریستوفر مارلو، نویسنده انگلیسی در نمایشنامه خود به نام تیمور لنگ آن را در افواه انداخت؛ چنین عنوان می کند که تیمور با یزید و پادشاه طرابوزان را به گردونه ای بست و خود در آن نشست. البته این روایت در اخبار مورخان وجود ندارد بطوریکه در صحت آن شک و تردیدی جدی وجود دارد. با این حال، پیش از خروج تیمور از بلادروم، پادشاه محبوس عثمانی در نزدیک آق شهر وفات یافت «شعبان 805 ق/ مارس 1403 م» و به این ترتیب قلمرو عثمانی نیز بعد از او مدتی دستخوش منازعات مدعیان شد تا اینکه تصمیم بایزید در تسخیر قسطنطنیه به عهده یک تن از اخلاف او افتاد؛ سلطان محمد فاتح. در بازگشت از این لشکرکشی، تیمور به دنبال فتح نواحی آناطولی، ازمیر را از چنگ صلیبی ها بیرون آورد و در فتح بروسه نیز به اعمال خشونت که طبیعت اش بود، ناچار شد. هنوز از آسیای صغیر خارج نشده بود که مرگ نواده و ولیعهدیش. محمد سلطان- که یادگار اولین پسرش جهانگیر میرزا بود، او را به غرا نشاند. و برحسب اتفاق در همین ایام، خان جعتایی- محمود سلطان- نیز، که تیمور به رعایت حقوق جغتاییان در ماوراءالنهر همچنین به پیروی از رسوم عصر فرمانروای ماوراءالنهر از خاندان جغتای انتخاب می شد، تیمور او را بعد از فوت پدرش سیورغتمش «/791 ق/ 1389 م» به مسند خانی نشانده بود، وفات یافت «805 ق/1402 م» به این ترتیب فاتح پیر بعد از او خطبه و سکه را به نام خود کرد و دیگر خانی برای خود برنگزید. در این جریانات تیمور فقط از همین تاریخ که تنها مدت دو سال به پایان عمرش باقی مانده بود، سلطنت مطلقة بی منازع و رسمی خود را آغاز کرد چنانکه پیش از آن، دست کم از لحاظ رسمی، تنها یک امیر بزرگ ماوراءالنهر بود که به نام سلطان جغتایی شمشیر می زد.


حبس سلطان احمد و قرایوسف ترکمان

مقارن همین ایام بود که فرستاده سلطان مصر، الملک الناصر با اظهار اطاعت و تقدیم حرمت به فاتح روم، وی سلطان احمد و قرایوسف ترکمان را که در آن ایام به او پناه برده بودند به حبس انداخت بطوریکه آنها تا زماینکه تیمور زنده بود، جرأت خروج از مصر و ایجاد نگرانی در قلمرواش را پیدا نکردند. امپراتور بیزانس، یوآنس هشتم هم در این ایام، با ارسال سفیرانی به ویژه به دربار وی مراتب احترام و طاعت خود را نسبت به تیمور عرضه داشت. تیمور در راه بازگشت، والی گرجستان را با وجودیکه دست نشانده خودش به حساب آمد چون در پرداخت خروج مقرری و مورد تعهد خود اهمال کرده بود، به تهدید و اشارات به پرداخت آن اعزام کرد. سپس با عبور از ارس به سلطانیه وارد شد «شوال 806 ق/ آوریل 1404 م» و از طریق خراسان و جیحون به سمرقند بازگشت.





تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [03:03 ]   4   محمد رضا قدوسی      جاری 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [02:56 ]   3   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 پنج شنبه 13 بهمن 1384 [02:54 ]   2   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 یکشنبه 04 اردیبهشت 1384 [08:54 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..