منو
 کاربر Online
752 کاربر online
تاریخچه ی: گفت و گوی امام حسین علیه السلام با پیرمردی در راه کربلا

هنگامی که امام حسین علیه السلام به منزل« بطن عقبه» (عقبه) رسیدند در آنجا فرود آمدند. پیرمردی از بنی عکرمه را در آن جا دیدند که نامش« عمرو بن لوذان» بود پیرمرد گفت: به کجا می روی؟ امام فرمود: به کوفه.

پیرمرد گفت: تو را به خدا سوگند می دهم که بازگردی؛ زیرا به خدا جز به سوی سر نیزه ها و شمشیر های برنده نمی روی و این مردمی که به سوی تو نامه فرستاده اند و تو را دعوت کرده اند اگر از جنگ با دشمن تو را کفایت می کردند و کارها را برای توآماده و روبه راه می کردند، در این صورت اگر به آنها وارد می شدی خوب بود، ولی با این وضع که شما بیان می کنی و این بی وفایی ها که از آنان به گوش تو رسیده است، من صلاح در این نمی بینم.

حضرت فرمود: ای بنده خدا آنچه تو می اندیشی بر من پوشیده نیست، ولیکن خداوند متعال در کار خود مغلوب نمی شود و آنچه اراده حق تعالی بر آن تعلق گرفته است، جز آن نخواهد شد. سپس فرمود: به خدا دست از من برندارد تا خون من را بریزند و چون چنین کردند خداوند کسی را که آنان را زبون و پست کند بر آنها مسلط کند تا بدان جا که پست ترین و زبون ترین امت ها شوند.

منابع: ارشاد مفید، ج 2، ص 77.

مراجعه شود به:

((درگیری هنگام خروج از مکه))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 27 فروردین 1384 [11:32 ]   3   شکوفه رنجبری      جاری 
 چهارشنبه 11 آذر 1383 [13:48 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 دوشنبه 29 تیر 1383 [04:58 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..