منو
 کاربر Online
982 کاربر online
تاریخچه ی: گفتگو با حضرت خضر

نگارش: 5

حارث اعور همدانی می گوید:
در نُخَیله، نزدیک کوفه، پیرمردی را با امیرالمؤمنین علی علیه السلام دیدم.
به امام گفتم:« این مرد کیست؟ »
فرمود:« برادرم خضر است که نزد من آمده و از باقی مانده عمر دنیا می پرسد. من نیز از مقداری که از عمر دنیا گذشته از او پرسیدم. او به من خبر داد، ولی من از او آگاه ترم.»
آن گاه فرمود:« برای ما طبقی از خرمای تازه از آسمان آوردند. خضر هسته هایش را دور انداخت، ولی من در دستم جمع کردم.»
به امیرالمومنین گفتم:« هسته ها را به من ببخش.» امام نیز آنها را به من بخشید و من آنها را کاشتم و محصولی که داد، بهترین رطبی بود که تا آن زمان دیده بودم.

منبع:

  • بحارالانوار، ج 39، ص131، حدیث 3 ------ قصص الانبیاء

مراجعه شود به:




تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 چهارشنبه 19 مرداد 1384 [08:02 ]   6   عبدالله حقیقت      جاری 
 شنبه 28 خرداد 1384 [07:42 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 28 خرداد 1384 [07:41 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 12 اردیبهشت 1384 [11:04 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 23 اسفند 1383 [10:32 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 26 مهر 1383 [08:24 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..