ّّ
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرماید چون با
ابوبکر بیعت کردند و امر خلافت برای او مستقر شد، فرستاد و وکیل
حضرت فاطمه علیهاسلام را از فدک خارج کرد و فدک را به تصرف خود درآورد.
فاطمه علیهاسلام آمد نزد ابوبکر و فرمود. . . چرا وکیل مرا از فدک بیرون کردی؟ پدرم
رسول خدا آنرا به امر خدایتعالی به من داده است ابوبکر گفت برای این ادعایت شاهد بیاور. فاطمه علیهاسلام
ام ایمن را برای شهادت حاضر کرد.
ام ایمن گفت ای ابوبکر من شهادت نمیدهم تا در مورد سخن رسول خدا با تو گفتگو و احتجاج کنم، تو را به خدا قسم میدهم آیا میدانی رسول خدا فرمود: ام ایمن زنی است از اهل بهشت؟ ابوبکر گفت: بله. ام ایمن گفت من شهادت میدهم که وقتی آیه فآت ذاالقربی حقه. . . نازل شد، رسول خدا فدک را به امر خداوند به فاطمه علیهاسلام داد.
امیرالمومنین علیه السلام هم آمدند و مثل همان را شهادت دادند.
ابوبکر- که چارهای نمیاندیشید- نوشتهای نوشت و به فاطمه علیهاسلام داد. در این هنگام عمر که حضور نداشت داخل شد و گفت این نوشته چیست؟ ابوبکر گفت فاطمه ادعا میکند که فدک را رسول خدا به او داده.
ام ایمن و علی علیه السلام هم به آن شهادت دادند. من هم این نوشته را نوشتم.
عمر آن نوشته را گرفت و به آن آب دهان انداخت و پارهاش کرد.
فاطمه علیهاسلام گریهکنان از نزد آنها خارج شد.
در روایت دیگری در بحار جلد 29 صفحه 192 آمده است که امیرالمؤمنین فاطمه علیهاسلام را میفرستند نزد ابوبکر ولی خودشان نمیروند. وقتی فاطمه علیهاسلام ادعای خود را میگوید و ابوبکر نامهای مینویسد. فاطمه زهرا نامه را میگیرد و خارج میشود؛ در راه برخورد میکند با عمر؛ عمر میگوید: این نوشته چیست؟ حضرت میفرماید: نامه رد
فدک است.
عمر میگوید: آن را به من بده. حضرت نمیدهند. « فرفسها برجله » یعنی با لگد بر سینه مبارک فاطمه علیهاسلام میکوبد. . . «ثم تطمها» یعنی سپس سیلی بصورت آن مخدره میزند. به هرحال عمر نامه را به اجبار و اکراه میگیرد و پاره میکند.
مخفی نماند استدلالات و گفتگوهای حضرت فاطمه و نیز امیرالمومنین علیهماالسلام در این مورد ظاهرا یکبار و دوبار نبوده بلکه چندین بار و به عبارات مختلف و استدلالات گوناگون بوده لذا اختلاف روایات بسبب تعدد آن محاجهها و گفتگوهاست.
منابع:
- بحارالانوار، ج 29، ص 127، ح 27.
- بحارالانوار، ج 29، ص 192.
مراجعه شود به: