تاریخچه ی:
گفتگوی فاطمه علیهاسلام با ابوبکر
تفاوت با نگارش: 2
- | ّّ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ))میفرماید چون با ((ابوبکر|ابوبکر ))بیعت کردند و امر خلافت برای او متر شد، رتا کیل حضرت فاطمه علیهاسلام را از فدک خارج کرد و فدک را به تصرف خود درآورد. |
+ | ّّ((حضرت امام جعفر صادق علیه السلام)) میفرماید چون مردم با ((ابوبکر|ابوبکر)) بیعت کردند و خلافت او مک شد، اببکر وکیل ((ضرت فامه زرا عیهاسلام|حضرت فاطمه علیهاسلام)) را از فدک خارج کرد و فدک را به تصرف خود درآورد. |
- | فاطمه علیهاسلام آمد نزد ابوبکر و فرمود. . . چرا وکیل مرا از فدک بیرون کردی؟ پدرم ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا ))آنرا به امر خدایتعالی به من داده است ابوبکر گفت برای این ادعایت شاهد بیاور. فاطمه علیهاسلام ((ام ایمن|ام ایمن ))را برای شهادت حاضر کرد. |
+ | فاطمه علیهاسلام نزد ابوبکر رفت و فرمود: « چرا وکیل مرا از فدک بیرون کردی؟ پدرم ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) آنرا به امر خدا به من داده است. » />ابوبکر گفت برای این ادعایت شاهد بیاور. فاطمه علیهاسلام ((ام ایمن|ام ایمن)) را برای شهادت حاضر کرد. |
- | ام ایمن گفت ای ابوبکر من شهادت نمیدهم تا در مورد سخن رسول خدا با تو گفتگو و احتجاج کنم، تو را به خدا قسم میدهم آیا میدانی رسول خدا فرمود: ام ایمن زنی است از اهل بهشت؟ ابوبکر گفت: بله. ام ایمن گفت من شهادت میدهم که وقتی آیه فآت ذاالقربی حقه. . . نازل شد، رسول خدا فدک را به امر خداوند به فاطمه علیهاسلام داد. ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمومنین علیه السلام ))هم آمدند و مثل همان را شهادت ادند. |
+ | ام ایمن گفت: « ای ابوبکر، تو را به خدا قسم میدهم آیا میدانی رسول خدا فرمود: ام ایمن زنی است از اهل بهشت؟ ابوبکر گفت: بله. ام ایمن گفت من شهادت میدهم که وقتی آیه فآت ذاالقربی حقه، نازل شد، رسول خدا فدک را به امر خداوند به فاطمه علیهاسلام داد. » ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمومنین علیه السلام)) هم آمد و همان شهادت ا داد. |
- | ابوبکر- که چارهای نمیاندیشید- وتهای نوشت و به فاطمه علیهاسلام داد. در این هنگام عمر که حضور نداشت داخل شد و گفت این نوشته چیست؟ ابوبکر گفت فاطمه ادعا میکند که فدک را رسول خدا به او داده. |
+ | ابوبکر- که چارهای نمیدید- یی نوشت و به فاطمه علیهاسلام داد. در این هنگام عمر داخل شد و گفت این نوشته چیست؟ ابوبکر گفت فاطمه ادعا میکند که فدک را رسول خدا به او داده. |
| ام ایمن و علی علیه السلام هم به آن شهادت دادند. من هم این نوشته را نوشتم. | | ام ایمن و علی علیه السلام هم به آن شهادت دادند. من هم این نوشته را نوشتم. |
| عمر آن نوشته را گرفت و به آن آب دهان انداخت و پارهاش کرد. | | عمر آن نوشته را گرفت و به آن آب دهان انداخت و پارهاش کرد. |
| فاطمه علیهاسلام گریهکنان از نزد آنها خارج شد. | | فاطمه علیهاسلام گریهکنان از نزد آنها خارج شد. |
- | در روایت دیگری در بحار جلد 29 صفحه 192 آمده است که ایراممنین فاطمه علیهاسلام را میفرستند نزد ابوبکر ولی خودشان نمیوند. وقتی اطمه لیهاام دعای خو را میگوی و وبکر نمهای مینویسد. فاطمه هرا نامه را میگیرد و ارج مشود؛ ر راه رخور میکند با عر؛ مر میگید: این نوته چیست؟ حضرت یفماید: نامه ر ((دک و تاریخ آن|فدک)) ت. |
+ | در روایت دیگری در بحار جلد 29 صفحه 192 آمده است که ی عمر خوات امه ا و ا ر فاطمه گیرد، ه ور ا یی نوخت س نامه ر اره ک. |
- | عمر میگوید: آن را به من بده. حرت نمیدهند. «فرفسها برجله» یعنی با لگد بر سین مبارک فطمه علهاسلام میکود. . . «م تطمها» یعن پس یل صورت آن مخدره میزند. به هرحال عمر ناه را ب اجبار و اکره میگی و پره میکند. |
+ | !منابع: />*بحرالانار، 29، 127، 27. />*بحارااوار 29 192. |
- | مخفی نماند استدلالات و گفتگوهای حضرت فاطمه و نیز امیرالمومنین علیهماالسلام در این مورد ظاهرا یکبار و دوبار نبوده بلکه چندین بار و به عبارات مختلف و استدلالات گوناگون بوده لذا اختلاف روایات بسبب تعدد آن محاجهها و گفتگوهاست.
منابع: بحار الانوار، ج 29، ص 127، ح 27. بحار الانوار، ج 29، ص 192.
مراجعه شود به: ((حضرت زهرا و فدک)) |
+ | !مراجعه شود به: *((حضرت زهرا و فدک)) |