تاریخچه ی:
گزیده ای از سخنان امام رضا علیه السلام
-- __دامهای شیطان__: ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام)) فرمود: ((ابلیس|شیطان)) نزد پیامبران می آمد و با آنها سخن میگفت. روزی حضرت ((حضرت یحیی علیه السلام|یحیی علیه السلام)) به شیطان فرمود: من میخواهم دامهای تو را که با آن مردم را به دام میاندازی، مشاهده کنم.
شیطان گفت: بسیار خوب فردا صبح نشان میدهم. روز بعد حضرت یحیی در انتظار بود که ناگهان شیطان از سوراخی وارد اطاق شد، با صورتی مانند بوزینه و بدنی مانند خوک و چشمان از هم شکافته. او بدون چانه بود و دو دست در سینه و دو دست در شانه داشت. رگهای درشت پشتش در جلو و انگشتانش در پشت سرش بود. قبایی در بر کرده و کمربندی بسته و رشته های نخ سبز و قرمز از آن آویزان و زنگ بزرگی در دست گرفته و یک سپر بر آن آویخته بود که قلابی آهنی درمیان آن قرار داشت.
حضرت یحیی پرسید: این کمربند چیست؟! شیطان گفت: این مجوسیّت است که من برای آنها تأسیس کرده ام
حضرت پرسید: این نخهای رنگارنگ چیست؟! شیطان گفت: بوسیله آن زنها را زینت میدهم تا مردم را فریب دهند.
حضرت پرسید: این زنگ چیست؟ گفت: این ساز و آواز است که وقتی مردم شراب میخورند، آنرا به صدا در میآورم تا رقص و پایکوبی کنند.
حضرت فرمود: از چه طبقه ای بیشتر خوشت میآید؟ گفت: از زنها که آنها وسیله شکار من هستند و من نقشه های خود را به وسیله زنان به انجام میرسانم، و هر گاه مردمان صالح، مرا نفرین کنند فرار میکنم و به اجتماعات زنها می روم. از سخنانشان بسیار شادمان میشوم و لذّت میبرم.
حضرت پرسید: این سپر چیست؟ شیطان گفت: با آن دعای مردم شایسته را از خود دفع میکنم. . . حضرت یحیی فرمود: آیا تاکنون بر من پیروز شده ای ؟! شیطان گفت: نه، تاکنون نتوانسته ام ولی از یک خصلت تو خوشم میآید.
حضرت پرسید: آن چیست؟ گفت: تو زیاد میخوری و آن مانع میشود که شب برخیزی و نماز بگزاری. حضرت فرمود: من اینک با خدای خود عهد بستم که دیگر طعام سیر نخورم تا مرگم فرا رسد. شیطان گفت: من هم عهد میکنم که دیگر مسلمانی را نصیحت نکنم؛ شیطان از نزد حضرت یحیی علیه السلام بیرون رفت و دیگر بطرف او برنگشت.
-- __غفلت از مرگ__: حضرت امام رضا علیه السلام از ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام)) روایت کردند که: افرادی هستند که با شوق لباس میبافند، در حالیکه همان لباس، کفن آنها میشود و خانه ای میسازند تا در آن سکونت کنند و همان خانه محل دفن آنها میگردد.
-- __غربت اسلام__ : حضرت رضا علیه السلام از ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم)) روایت کردند که: اسلام در آغاز غریب بود و بار دیگر غریب خواهد شد.
و خوشا به حال غریبان.
-- __بدخلقی__: حسین بن بشاء میگوید: برای حضرت رضا (علیه السلام) نوشتم که یکی از اقوام من به خواستگاری دخترم آمده، ولی بد اخلاق است.
حضرت فرمودند: اگر بد اخلاق است دختر خود را به ازدواج او در نیاور.
-- __قرائت قرآن__: حضرت امام رضا (علیه السلام) به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برای خانه های خود نصیب و بهره ای از ((قرائت قرآن و تدبر در آن|قرآن)) قرار دهید.
چون خانه ای که در آن قرآن خوانده شود، برای اهلش گشایش و آسایش و خیر قرار داده می شود و ساکنین آن در معرض افزایش نعمتاند و بر عکس خانهای که در آن قرآن خوانده نمی شود سختی و تنگی بر اهلش رو آورد و خیر و نیکی و برکت از آنها کاهش یابد و ساکنین آن در کمی و کاستی و کمبود باشند.
-- __انفاق__: روزی حضرت رضا (علیه السلام) از یکی از غلامان خود پرسیدند: آیا امروز چیزی در راه خدا انفاق کرده اید،
غلام گفت: نه حضرت فرمود: پس خداوند از کجا به ما عوض دهد؟! برو و چیزی در راه خدا انفاق کن، حتی اگر یک درهم باشد.
-- __نتیجه محبّت__: حضرت رضا (علیه السلام) به ریان بن شبیب فرمودند: اگر خوشحال میشوی که با ما در درجات بلند بهشت باشی، پس برای اندوه ما اندوهناک و برای خوشحالی ما مسرور باش! بر تو باد به دوستی ما ((اهل بیت، عترت، آل رسول، قربی|اهل بیت)).
پس بدان اگر کسی سنگی را دوست بدارد، خداوند او را در روز قیامت با آن سنگ محشور می فرماید.
!منابع:
*طرائف الحکم با ترجمه/ 2/296/ 1376.
*طرائف الحکم با ترجمه/ 1/ 206 / 418.
*طرائف الحکم با ترجمه/2/ 109/ 1019.
*طرائف الحکم با ترجمه/ 1/ 280/ 527.
*اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، صفحات 811 تا 836.