منو
 کاربر Online
726 کاربر online
تاریخچه ی: گزیده ای از سخنان امام رضا علیه السلام

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:5
-- دامهای شیطان: حضرت رضا علیه السلام فرمود: شیطان نزد پیامبران می آمد و با آنها سخن می گفت. روزی یحیی علیه السلام به شیطان فرمود:«من می خواهم دام های تو را که با آن مردم را به دام می اندازی، مشاهده کنم.»
شیطان گفت:«بسیار خوب، فردا صبح نشانت می‌دهم.»
روز بعد حضرت یحیی دید شیطان از سوراخی وارد اطاق شد، با صورتی مانند بوزینه و بدنی مانند خوک و چشمان دریده. او بدون چانه بود و دو دست در سینه و دو دست در شانه داشت. رگ‌های درشت پشتش در جلو و انگشتانش در پشت سرش بود. قبایی در بر کرده و کمربندی بسته و رشته های نخ سبز و قرمز از آن آویزان و زنگ بزرگی در دست گرفته و یک سپر بر آن آویخته بود که قلابی آهنی درمیان آن قرار داشت.
حضرت یحیی پرسید:«این کمربند چیست؟!»
شیطان گفت:«این مجوسیّت است که من برای آنها تأسیس کرده ام.»
یحیی پرسید:«این نخ های رنگارنگ چیست؟!»
شیطان گفت:«به وسیله آن زن ها را زینت می‌دهم تا مردان را فریب دهند.»
یحیی پرسید:«این زنگ چیست؟»
گفت:«این ساز و آواز است که وقتی مردم شراب می خورند، آن را به صدا در میآورم تا رقص و پایکوبی کنند.»
یحیی پرسید:«از چه گروهی بیشتر خوشت می آید؟»
گفت:« از زن ها، چون وسیله شکار من هستند و من نقشه های خود را به وسیله آنان به انجام می‌رسانم. هر گاه مردمان صالح، مرا نفرین کنند فرار می کنم و به اجتماعات زن ها می روم. از سخنانشان بسیار شادمان می شوم و لذّت می برم.»
حضرت یحیی پرسید:«این سپر چیست؟»
شیطان گفت:«با آن دعای مردم صالح را از خود دفع می کنم.»
حضرت یحیی فرمود:«آیا تاکنون بر من پیروز شده ای؟!»
شیطان گفت:«نه، هنوز نتوانسته ام، ولی از یک خصلت تو خوشم می‌آید. تو زیاد می خوری و این مانع می‌شود که شب برخیزی و نماز بگزاری.»
حضرت یحیی فرمود:«من اینک با خدای خود عهد بستم که تا دم مرگ، دیگر سیر غذا نخورم.»
شیطان گفت:«من هم عهد می کنم که دیگر هیچ فرد صالحی را نصیحت نکنم.»
آن‌گاه از نزد حضرت یحیی علیه السلام بیرون رفت و دیگر برنگشت.

-- غفلت از مرگ: حضرت امام رضا علیه السلام از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت کرد که فرمود:«کسانی هستند که با شوق لباس می‌بافند، در حالی‌که همان لباس، کفن آنها می‌شود، یا خانه می‌سازند تا در آن سکونت کنند و همان خانه محل دفن آنها می‌گردد.»

-- غربت اسلام : حضرت رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم روایت کرد که فرمود:«اسلام در آغاز غریب بود و بار دیگر غریب خواهد شد. و خوشا به حال غریبان.»

-- بدخلقی: حسین بن بشاء می گوید:
برای حضرت رضا علیه السلام نوشتم که خواستگار دخترم بداخلاق است.
امام فرمود:«اگر بداخلاق است دختر خود را به او نده.»

-- قرائت قرآن: حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«برای خانه‌های خود بهره ای از قرآن قرار دهید. چون خانه ای که در آن قرآن خوانده شود، برای اهلش گشایش و آسایش و خیر قرار داده می شود و ساکنین آن در معرض افزایش نعمت‌اند؛ و بر عکس خانه‌ای که در آن قرآن خوانده نمی‌شود سختی و تنگی بر اهلش رو آورد، خیر و نیکی و برکت از آنها کم می‌شود و ساکنین آن در کمی و کاستی و کمبود خواهند بود.»

-- انفاق: روزی حضرت رضا علیه السلام از یکی از غلامان خود پرسید:«آیا امروز چیزی در راه خدا انفاق کرده اید؟»
غلام گفت:«نه.»
امام فرمود:«پس خداوند از کجا به ما عوض دهد؟! برو چیزی در راه خدا انفاق کن، حتی اگر یک درهم باشد.»

-- نتیجه محبّت: حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود:«اگر خوشحال می‌شوی که با ما در درجات بلند بهشت باشی، پس برای اندوه ما اندوهناک و برای خوشحالی ما مسرور باش! بر تو باد دوستی ما اهل بیت. بدان اگر کسی سنگی را دوست بدارد، خداوند او را در روز قیامت با آن سنگ محشور می‌فرماید.»

منابع:
طرائف الحکم با ترجمه/ 2/296/ 1376.
طرائف الحکم با ترجمه/ 1/ 206 / 418.
طرائف الحکم با ترجمه/2/ 109/ 1019.
طرائف الحکم با ترجمه/ 1/ 280/ 527.
اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، صفحات 811 تا 836.

-- دامهای شیطان: حضرت رضا علیه السلام فرمود: شیطان نزد پیامبران می آمد و با آنها سخن میگفت. روزی حضرت یحیی علیه السلام به شیطان فرمود: من میخواهم دامهای تو را که با آن مردم را به دام میاندازی، مشاهده کنم.

شیطان گفت: بسیار خوب فردا صبح نشان میدهم. روز بعد حضرت یحیی در انتظار بود که ناگهان شیطان از سوراخی وارد اطاق شد، با صورتی مانند بوزینه و بدنی مانند خوک و چشمان از هم شکافته. او بدون چانه بود و دو دست در سینه و دو دست در شانه داشت. رگهای درشت پشتش در جلو و انگشتانش در پشت سرش بود. قبایی در بر کرده و کمربندی بسته و رشته های نخ سبز و قرمز از آن آویزان و زنگ بزرگی در دست گرفته و یک سپر بر آن آویخته بود که قلابی آهنی درمیان آن قرار داشت.

حضرت یحیی پرسید: این کمربند چیست؟! شیطان گفت: این مجوسیّت است که من برای آنها تأسیس کرده ام
حضرت پرسید: این نخهای رنگارنگ چیست؟! شیطان گفت: بوسیله آن زنها را زینت میدهم تا مردم را فریب دهند.
حضرت پرسید: این زنگ چیست؟ گفت: این ساز و آواز است که وقتی مردم شراب میخورند، آنرا به صدا در میآورم تا رقص و پایکوبی کنند.
حضرت فرمود: از چه طبقه ای بیشتر خوشت میآید؟ گفت: از زنها که آنها وسیله شکار من هستند و من نقشه های خود را به وسیله زنان به انجام میرسانم، و هر گاه مردمان صالح، مرا نفرین کنند فرار میکنم و به اجتماعات زنها می روم. از سخنانشان بسیار شادمان میشوم و لذّت میبرم.

حضرت پرسید: این سپر چیست؟ شیطان گفت: با آن دعای مردم شایسته را از خود دفع میکنم. . . حضرت یحیی فرمود: آیا تاکنون بر من پیروز شده ای ؟! شیطان گفت: نه، تاکنون نتوانسته ام ولی از یک خصلت تو خوشم میآید.
حضرت پرسید: آن چیست؟ گفت: تو زیاد میخوری و آن مانع میشود که شب برخیزی و نماز بگزاری. حضرت فرمود: من اینک با خدای خود عهد بستم که دیگر طعام سیر نخورم تا مرگم فرا رسد. شیطان گفت: من هم عهد میکنم که دیگر مسلمانی را نصیحت نکنم؛ شیطان از نزد حضرت یحیی علیه السلام بیرون رفت و دیگر بطرف او برنگشت.

-- غفلت از مرگ: حضرت امام رضا علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کردند که: افرادی هستند که با شوق لباس میبافند، در حالیکه همان لباس، کفن آنها میشود و خانه ای میسازند تا در آن سکونت کنند و همان خانه محل دفن آنها میگردد.

-- غربت اسلام : حضرت رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم روایت کردند که: اسلام در آغاز غریب بود و بار دیگر غریب خواهد شد.
و خوشا به حال غریبان.

-- بدخلقی: حسین بن بشاء میگوید: برای حضرت رضا (علیه السلام) نوشتم که یکی از اقوام من به خواستگاری دخترم آمده، ولی بد اخلاق است.

حضرت فرمودند: اگر بد اخلاق است دختر خود را به ازدواج او در نیاور.

-- قرائت قرآن: حضرت امام رضا (علیه السلام) به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برای خانه های خود نصیب و بهره ای از قرآن قرار دهید.

چون خانه ای که در آن قرآن خوانده شود، برای اهلش گشایش و آسایش و خیر قرار داده می شود و ساکنین آن در معرض افزایش نعمتاند و بر عکس خانهای که در آن قرآن خوانده نمی شود سختی و تنگی بر اهلش رو آورد و خیر و نیکی و برکت از آنها کاهش یابد و ساکنین آن در کمی و کاستی و کمبود باشند.

-- انفاق: روزی حضرت رضا (علیه السلام) از یکی از غلامان خود پرسیدند: آیا امروز چیزی در راه خدا انفاق کرده اید،
غلام گفت: نه حضرت فرمود: پس خداوند از کجا به ما عوض دهد؟! برو و چیزی در راه خدا انفاق کن، حتی اگر یک درهم باشد.

-- نتیجه محبّت: حضرت رضا (علیه السلام) به ریان بن شبیب فرمودند: اگر خوشحال میشوی که با ما در درجات بلند بهشت باشی، پس برای اندوه ما اندوهناک و برای خوشحالی ما مسرور باش! بر تو باد به دوستی ما اهل بیت.
پس بدان اگر کسی سنگی را دوست بدارد، خداوند او را در روز قیامت با آن سنگ محشور می فرماید.

منابع:

  • طرائف الحکم با ترجمه/ 2/296/ 1376.
  • طرائف الحکم با ترجمه/ 1/ 206 / 418.
  • طرائف الحکم با ترجمه/2/ 109/ 1019.
  • طرائف الحکم با ترجمه/ 1/ 280/ 527.
  • اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، صفحات 811 تا 836.


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 سه شنبه 10 خرداد 1384 [10:02 ]   7   امیرمهدی حقیقت      جاری 
 سه شنبه 20 اردیبهشت 1384 [06:06 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 20 اردیبهشت 1384 [06:05 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 20 اردیبهشت 1384 [06:01 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 22 دی 1383 [10:17 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 23 آذر 1383 [07:59 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..