- | اصل کتاب « کلیله و دمنه » هندی و به زبان سانسکریت است و « پنچاتنترا » یعنی پنج کتاب یا پنج پند دارد. مؤلف کتاب ملوم نیست و گویا قصه های عامیانه ای است که ری شده است.
از منظر این کتاب، انسان مطلوب کسی است که سرشار از عشق به زندگی، تحرک و پویایی باشد و با درایت از عهده حل مشکلات بر آید و تا می تواند در رویارویی با خطرها، هوشمندی خود را به کار گیرد و آسان اما سر بلند از کنار ماجرا بگذرد و از هر واقعه، تجربه ای بیندوزد و در واقعه بعدی، آن تجربه را به کار گیرد.
پنجاتنترا خیلی زود جای خود را در ادب عالم باز کرد. در زمان ساسانیان به دستور خسرو ((انو شیروان)) ، برزویه طبیب این کتاب را به پهلوی ترجمه کرد. از ترجمه اخیر در سال 570 میلادی کتابی با نام کلیلگ و دمنگ به زبان سریایی برگردانده شد. در قرن هشتم میلادی، ابن مقفع آن را به عربی ترجمه نمود و این ترجمه منشاء تمام ترجمه های ایرانی، اروپایی و. . . ت.
ابوالمعانی نصرالله بن عبدالحمید منشی در حدود سال 539 هجری قمری کیله و منه را از عربی ب فارسی در آد. این ره، رجه بیا زیبایی بود و از همان ابتدا شیفتا بسیار داشت. از آ نسخه ا فاهم آد ا و ترین رزمینهای ارسی زبن نفوذ ر و سرمشق نویسنان و گویندگان همه نسلها گردید.
ابو المعالی مردی صاحب ذوق، نکته پرداز و سخن شناس بود. سرسپردگی اش به دانش، او را بر آن داشت تا خانه اش را مجمع فضلا و ادبا قرار دهد در این جمع، شعر و ادب نقل محفل بود. از میان این جمع انش دوستی به نام علی بن ابراهیم اسماعیل نسخه ای از کلیله و دمنه عربی به او هدیه کرد.
ابو المعالی شیفته این کتاب شد و به فکر ترجمه آن افتاد دست به کار شد و ترجمه بخشهایی از آن را هم به نظر دوستان صاحب ذوق و هم به نظر بهرام شاه غزنوی رساند. تایید هر دو و تاکید آنان بر ادامه کار مشوق او گردید. احاطه او بر علوم زمان مانع از آن شد که تنها بر ترجمه خشک و یکنواخت از آن اکتفا کند. بدین ترتیب یکی از زیبا ترین نثرهای زبان فارسی به وجود آمد. |
+ | اصل کتاب «کلیله و دمنه» هندی و به زبان سانسکریت است و « پنچاتنترا » یعنی پنج کتاب یا پنج پند دارد. نام مؤلف کتاب مخص نیست و گویا تعدادی قصه عامیانه است که ر کن ه مع شده. از منظر این کتاب، انسان مطلوب کسی است که سرشار از عشق به زندگی، تحرک و پویایی باشد و با درایت از عهده حل مشکلات بر آید، تا می تواند در رویارویی با خطرها هوشمندی خود را به کار گیرد و آسان اما سربلند از ماجرا بیرون آید، از هر واقعه تجربهای بیندوزد و در واقعه بعدی، آن تجربه را به کار گیرد. پنجاتنترا خیلی زود جای خود را در ادب عالم باز کرد. در زمان ساسانیان به دستور ((انو شیروان))، برزویهی طبیب این کتاب را به پهلوی ترجمه کرد. از ترجمه اخیر در سال 570 میلادی کتابی با نام کلیلگ و دمنگ به زبان سریایی برگردانده شد. در قرن هشتم میلادی، ابن مقفع آن را به عربی ترجمه کرد و این ترجمه منشاء تمام ترجمههای ایرانی، اروپایی و. . . . در حدود سال 539 هجری قمری ی ابامانی نرله عبالمید منشی یه م ا ی ه ارسی بگرداند. ابو المعالی مردی صاحب ذوق، نکته پرداز و سخنشناس بود. سرسپردگیاش به دانش و ادبیات، او را بر آن داشت تا خانهاش را مجمع فضلا و ادبا قرار دهد. در این جمع، شعر و ادب نقل محفل بود. از میان این جمع دوستی به نام علی بن ابراهیم اسماعیل نسخه ای از کلیله و دمنه عربی به او هدیه کرد. ابو المعالی شیفته این کتاب شد و به فکر ترجمه آن افتاد. پس دستبهکار شد و ترجمه بخشهایی از آن را هم به نظر دوستان صاحبذوق و هم به نظر بهرام شاه غزنوی رساند. تایید هر دو و تاکید آنان بر ادامه کار مشوق او گردید. احاطه او بر علوم زمان مانع از آن شد که تنها بر ترجمه خشک و یکنواختی از آن اکتفا کند. بدین ترتیب یکی از زیبا ترین نثرهای زبان فارسی به وجود آمد. این ترجمه ترجمه بسیار زیبایی بود و از همان ابتدا شیفتگان بسیار داشت. از آن نسخهها فراهم آمد و تا دوردستترین سرزمینهای پارسیزبان نفوذ کرد و سرمشق نویسندگان و گویندگان همه نسلها گردید. |
| مقدمه گزیده کلیله و دمنه به کوشش غلامرضا عمرانی | | مقدمه گزیده کلیله و دمنه به کوشش غلامرضا عمرانی |