{img src=img/daneshnameh_up/a/a7/4paare.JPG} |
table>
"چهارپاره" از قالب های جدیدی است که همزمان با رواج ((شعر نو)) بوجود آمده است.
- | "چهارپاره" مجموعه ای از ((دو بیتی)) هایی است که در کل یک شعر را می سازند. |
+ | "چهارپاره" مجموعه ای از ((دو بیتی)) هایی است که در کل یک شعر را می سازند. |
| دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند. | | دو بیتی های تشکیل دهنده چهارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند. |
| __نمونه ای از چهارپاره:__ | | __نمونه ای از چهارپاره:__ |
| ~~red:__::فالگیر::__~~ | | ~~red:__::فالگیر::__~~ |
| ::~~green:کند وی آفتاب به پهلو فتاده بود ----- زنبورهای نور زگردش گریخته :: | | ::~~green:کند وی آفتاب به پهلو فتاده بود ----- زنبورهای نور زگردش گریخته :: |
| ::در پشت سبزه های لگدکوب آسمان----- گلبرگ های سرخ شفق تازه ریخته ~~:: | | ::در پشت سبزه های لگدکوب آسمان----- گلبرگ های سرخ شفق تازه ریخته ~~:: |
| ::***:: | | ::***:: |
| ::~~green:کف بین پیرد باد درآمد ز راه دور ----- پیچیده شال زرد خزان را به گردنش :: | | ::~~green:کف بین پیرد باد درآمد ز راه دور ----- پیچیده شال زرد خزان را به گردنش :: |
| ::آن روز میهمان درختان کوچه بود ----- تا بشنوند راز خود از فال روشنش ~~:: | | ::آن روز میهمان درختان کوچه بود ----- تا بشنوند راز خود از فال روشنش ~~:: |
| ::***:: | | ::***:: |
| ::~~green:در هر قدم که رفت درختی سلام گفت----- هر شاخه دست خویش به سویش دراز کرد :: | | ::~~green:در هر قدم که رفت درختی سلام گفت----- هر شاخه دست خویش به سویش دراز کرد :: |
| ::او دست های یک یکشان را کنار زد ----- چون کولیان نوای غریبانه ساز کرد ~~:: | | ::او دست های یک یکشان را کنار زد ----- چون کولیان نوای غریبانه ساز کرد ~~:: |
| ::***:: | | ::***:: |
| ::~~green:آن قدر خواند که زاغان شامگاه ----- شب را ز لابلای درختان صدا زدند :: | | ::~~green:آن قدر خواند که زاغان شامگاه ----- شب را ز لابلای درختان صدا زدند :: |
| ::از بیم آن صدا به زمین ریخت برگ ها----- گویی هزار چلچله را در هوا زدند ~~:: | | ::از بیم آن صدا به زمین ریخت برگ ها----- گویی هزار چلچله را در هوا زدند ~~:: |
| ::***:: | | ::***:: |
| ::~~green:شب همچو آبی از سراین برگ ها گذشت ----- هر برگ همچو نیمه دستی بریده بود :: | | ::~~green:شب همچو آبی از سراین برگ ها گذشت ----- هر برگ همچو نیمه دستی بریده بود :: |
| ::هر چند نقشی از کف این دست ها نخواند ----- کف بین باد طالع هر برگ دیده بود ~~:: | | ::هر چند نقشی از کف این دست ها نخواند ----- کف بین باد طالع هر برگ دیده بود ~~:: |
| ::(نادر نادرپور):: | | ::(نادر نادرپور):: |