منو
 کاربر Online
1069 کاربر online
Lines: 1-26Lines: 1-31
 +((زهیر بن قین|زهیر بن قین بجلی)) از هواداران ((عثمان بن عفان|عثمان)) بود و همزمان با ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) مراسم حج را به جا آورده بود و به ((کوفه)) باز می گشت.
-مام ین یه سا هنگامی که به (زود) رسیدن ن ا مداری توقف کرد. ر زدیکی ردوی مم، ((زیر بن | «زیر بن قی بی» ))فر مه بود او وداران ((ما ن عا|مان)) ار می رفت و ر ن سا مرام ا به ا ورد به کوه از می شت. (1) +مای ز بیله ((ی زار)) و ((بجیله)) چنین نقل ره اند:
ما با زهیر بن قین از مکه باز ی گتیم و در راه همراه با حسین لیه للام و هماهانش اه می یمویم. هراه حسین علیه السلام در محلی توقف می‌کرد، رکت ی کردیم و ر جای دیگری وقف می‌کدیم، لی در منزگا زرود ناچار شدیم با کاروان امام توقف کنی. />ب زیر ه بودیم و ا ی خودیم که ناگهان فتاد سین عیه الم وارد د ام کرد و گفت ای هیر ن ین! مرا با دالله ن الحسین به وی و فرستاد. به دیدارش بروا همه ست از غذا شیدیم و سکوت کردیم.
-جمی ز یل ((بنی فزاره ))و ((جیله ))نقل کر د: با هیر ن ین ا مکه با ی گتی و ر راه مراه ا حسین لیه اام و همرانش اه می یمویم. چن حسی علیه لام ر لی رود می آ ما در جای یگ رود می دیم ولی بی ا ز، امام در لی فود ی آد که ما هم ه ناچار در مانا فر ی مدیم. />
ر ن (َرود) بد که ا هیر نشسته ویم و ا می خوردیم. ناگا فرستاده حسین علیه السلام ر ما ود د سام کر و گفت: ی هی قین! ما ا داه ن سین ی و فرستاده ا مات کن. ا همه س ا ذا کشیدیم و کت کردیم.
+هم هی - ک یل (یا لهم)، دختر رو د - گ سبحان لله! فرند یامب کسی را به دنبال ستاد و و را را وانه از رن ودداری می کی! چ ی ار د ا بروی ن او را وی
ی از بات ب ی یمه امام ر. وی کشید که با چههای درخشان شادمان از گشت. فر اد خیمه را رچین ار و به ا رداشته، جو اردوی اا علیه السلام یمه نند. عد ب مسر گفت:« و اق ام یا ی ا یواهم. ن می گتام همراه سین لیه اللام اشم و ام را فدای او کنم.»
-همسر زی - که دیلم (2) ختر مرو بود - گف: سبحان اه! فرزند پیامبر و ا فرا خواده و کسی را ب دنبالت رستاده و ت از تن خود ای ی کی ! چه می د که ند او روی و ن بنی! زهیر از برخاست و ه سوی مام ت. طولی نکشید که هره ای درخشان و شان ز ت. رمان داد خیمه را برچیده و اره و لوازم را برداشه و ر ار اردوی امام لیه لسلام خیمه دد. بعد به همرش : و ا طلاق دادم زیرا دست نارم از من ز خوی ه تو برس من تصمیم گرفم که در صاحبت حسین علیه السلام باشم و جانم را فدای او کنم سپس همسر خود را با مقداری آذوقه و مل و با چند تن از عمو زاده هایش همراه کرد تا او را به مقصد برسانند. +س همر ود ا با داری وه و مال با چد ت از و ا ای هما کد تا و مق بساند.
همسر زی برخاست و گیست و ا ود رد و دند یار و مدکار و باش و ین ر را ای به یر . و قیات این ز خو گشتی مر به جد حسین علیه السلام یادآوی کن.»
-همسر زبیر بر خاست و گریست و با او وداع کرد و گفت: خدا یار و مدد کار تو باشد و برای تو این سفر را به خیر کند و در روز واپسین این از خود گذشتگی مرا به جدّ حسین علیه السلام یادآور باش. (3)

زهیر بعد از وداع با همسرش به همراهان خود گفت: هر کس از شما دوست دارد با من بیاید وگرنه این آخرین دیدار ماست! بعد برای همراهان خود نقل کرد که مادر نر) (4)

جنگ می کردیم و خداوند ما را پیروز کرد و غنائمی را به دست آوردیم. ((سلمان باهری )) (5)

به ما گفت: (آیا ه این فتح و پیروزی و فن غنائم خوشحال و مسرورید؟ گفتم: آری! گفت: زمایک که مر سرور جوانان آل محمد ادرک کدید ب گ مودن کنا ا و یاری نمودن او و غنائمی که در این مسیر نصیب شما خواهد شد بیشتر شاد باشید !)
>>من هم اکنون شما را به خدا می سپارم ابراهیم بن سعید که از همراهان زهیر در سفر حج بود روایت کرده است که نگامی که زهیر د اما سین علیه السلام رفت، امام ب و فت: من در کربلا کشته خواهم شد و سرم را (زحر بن قیس) به امید جایزه نزد یزید خواهد برد ولی یزید چیزی به او نخواهد داد. (6)
+زهیر بعد از وداع با همسرش به همراهان خود گفت:« هر کس از شما دوست دارد با من بیاید وگرنه این آخرین دیدار ماست!»
بعد نقل کرد که ما در حی ((دریای خزر)) جنگ میکردیم؛ خداوند ما را پیروز کرد و غنائمی به دست آوردیم. ((سلمان باهری)) به ما گفت:« آیا ز این پیروزی و غنائم خوشحالید؟»
گفتیم:« آری!»
گفت:« ز ((حضرت محمد مصطفی صلی اله علیه و آله|پیامبر اکر)) شنیدم که فرمو) ر آینده، به جنگ در کنار سرور جوانان ((آل محمد - - « آل الرل »| حمد)) (ین علیه اللا) و یاری او و غنائمی که در این مسیر نصیب شما خواهد شد، بیشتر شاد باشید!»
من هم اکنون شما را به خدا می سپارم />
ابراهیم بن سعید که از همراهان زهیر در سفر حج بود روایت کرده است که اام به زهیر مه بد:« من در کربلا کشته خواهم شد و سرم را زحر بن قیس به امید جایزه نزد ((یزید بن معاویه|یزید)) خواهد برد ولی یزید چیزی به او نخواهد داد.»
-1- حیاه الامام الحسین، ج 3، ص 66.

2- بعضی نام همسر زهیر را (دلهم) ذکر کرده اند. (
ابصار العین، ص 95)

3-
اللهوف، ص 30.

4- شهری است در نواحی دریای خزر (
مراصد الاطلاع، ج 1، ص 220 ).

5- در بعضی از روایات ((سلمان فارسی)) آمده است.

6-
اثبات الهداه، ج 2، 588.
+!منابع:
*قصه کربلا، ص
178.
*
حیاه الامام الحسین، ج 3، ص 66.
*ابصار العین، ص 95
*اللهوف، ص 30.
*مراصد الاطلاع، ج 1، ص 220.
*اثبات الهداه، ج 2، 588.
-منابع: قصه کربلا، ص 178.

مراجعه شود به:

((درگیری هنگام خروج از مکه))
+*مراجعه شود به:
*((درگیری امام حسین علیه السلام و یارانش هنگام خروج از مکه))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 02 مهر 1384 [06:51 ]   4   شکوفه رنجبری      جاری 
 شنبه 27 فروردین 1384 [07:12 ]   3   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 19 بهمن 1383 [10:21 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 14 شهریور 1383 [08:26 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..