منو
 صفحه های تصادفی
سلول عصبی
عمق شخم
نکات مهم برای رصد
جعرانه
ویژگی های دینی معاویه
آراء و افکار ابن رشد
قضیه اول یکریختی گروه‌ها
زیمبابوه بزرگ
انسان و حیوان
رشته ها و اصناف
 کاربر Online
345 کاربر online
تاریخچه ی: پیامبر اکرم و معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان جانشین

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2
img/daneshnameh_up/d/db/GHADIR1.JPG

پس از پایان مراسم حج در سال دهم هجرت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکه به سوی مدینه حرکت کرد. هنگامی که کاروان به منطقه‌ای به نام رابغ ( در نزدیکی جحفه ) رسید، جبرئیل از سوی خداوند، به پیامبر وحی فرستاد که:« یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته »؛ _سوره مائده، آیه 67_ (ای فرستاده ما؛ تمام آنچه را که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم ابلاغ کن؛ و اگر این کار را نکنی رسالت خود را انجام نداده‌ای.)

پیامبر که از لحن آیه، متوجه اهمیت این مأموریت شده بود، دستور داد کاروان متوقف شود. آنان که جلوتر بودند برگشتند و آنان که عقب تر بودند، به کاروان رسیدند.
هوا به شدت گرم بود و مردم قسمتی از عبای خود را روی سر انداخته بودند. برای پیامبر در زیر یکی از درختان سایبان زدند. پیامبر نماز ظهر را به جماعت خواند و آن‌گاه بالای یک بلندی که از جهاز شتران درست شده بود رفت و در برابر دیدگان ده‌ها هزار نفر از کاروانیان خطبه‌ای را با صدای رسا ایراد فرمود.

او در این خطبه به مردم یادآور شد که به زودی دعوت حق را لبیک می‌گوید و از میان آنها می‌رود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در ضمن سخنانش چندین بار از مردم اعتراف گرفت که او در راه رسالت الهی‌اش کوشیده است.
آن گاه فرمود:« من در میان شما دو چیز نفیس و گرانبها می‌گذارم: یکی کتاب خدا که یک طرف آن در دست خداست و طرف دیگر آن در دست شما؛ و دیگری عترت و اهل بیت من. خداوند به من خبر داد که این دو یادگار هرگز از هم جدا نخواهند شد. هان ای مردم! از قرآن و عترت من تخطی نکنید و در عمل به دستورات‌شان کوتاهی نکنید که هلاک می‌شوید.»

آن گاه دست علی علیه السلام را گرفت و آن قدر بلند کرد که سفیدی زیر بغل هر دو برای مردم نمایان شد. او را به مردم معرفی کرد و از مردم پرسید:« بر مومنان چه کسی از خود آنها سزاوارتر است؟»
همگی پاسخ دادند:« خدا و پیامبر او بهتر می‌دانند.»
پیامبر فرمود:« خداوند مولای من است و من مولای مومنان؛ و من بر آنها از خودشان سزاوارترم.» آن‌گاه فرمود:« من کنت مولاه فهذا علی مولاه »؛ (هرکس من مولای او هستم، این علی مولای اوست.) و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد:« اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار » (بار خدایا! کسانی را که علی را دوست دارند دوست بدار و کسانی را که با او دشمنند دشمن بدار. خدایا یاران علی را یاری کن، دشمنانش را خوار و ذلیل کن و او را محور حق قرار بده. )

آن گاه فرمود:« ای مردم! اکنون جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ سوره مائده، آیه 3، (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.)
پیامبر صدای خود را به تکبیر بلند کرد و فرمود:« خدا را سپاسگزارم که آیین خود را کامل کرد و نعمتش را به پایان رساند و از وصایت و ولایت و جانشینی علی پس از من خشنود گشت.»

پس از این سخنان، از بالای جهاز شتر فرود آمد و به علی دستور داد در خیمه بنشیند تا مردم با او بیعت کنند. پیش از همه‌ی افراد، ابوبکر و عمر به حضرت علی علیه السلام تبریک گفتند و او را مولای خود خواندند.
پس از آنها نیز تمام مسلمانان به دستور پیامبر خدا با عنوان عنوان امیرالمؤمنین به حضرت علی علیه السلام سلام و با او بیعت کردند.

مراجعه شود به:


عکس پیدا نشد

پس از پایان مراسم حج در سال دهم هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصمیم گرفت که از مکه به سوی مدینه حرکت کند،هنگامی که کاروان به منطقه ای به نام رابغ رسید که در نزدیکی جحفه بود.

جبرئیل به پیامبر از سوی خداوند متعال وحی فرستاد که (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته) (سوره مائده آیه 67) (ای فرستاده ما آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاُ به مردم ابلاغ کن و اگر این کار را نکنی رسالت او را انجام نداده ای.)
پیامبر که از لحن آیه اهمیت خطیر ماموریت را فهمید و دستور داد که کاروان از حرکت خودداری کند و آنان که جلوتر بودند از حرکت باز ایستادند و آنان که عقب تر بودند به کاروان رسیدند.

هوا به شدت گرم بود و مردم قسمتی از عباهای خود را زیر پا و قسمتی را روی سر انداخته بودند برای پیامبر در زیر درخت با چادر سایبانی درست کردند و پیامبر نماز ظهر را با جماعت خواند و آنگاه بالای بلندی که از جهاز شتران درست شده بود در برابر دیدگان دهها هزار نفر از کاروانیان در بیابان غدیر خم خطبه ای را با صدای رسا ایراد فرمود و در این خطبه به مردم یادآور شد که من به زودی دعوت حق را لبیک می گویم و از میان شما می روم رسول خدا صلی الله علیه و آله در ضمن سخنانش چندین بار با اعترافات مردم روبرو شد که می گفتند تو در راه رسالت الهی ات کوشش کردی خداوند تو را پاداش نیک دهد و نیز اعترافات مردم بر یگانگی خداوند و رسالت پیامبر و حقانیت زندگی پس از مرگ.

آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من در میان شما دو چیز نفیس و گرانمایه می گذارم یکی کتاب خدا که یک طرف آن در دست خداست و طرف دیگر آن در دست شماست و دیگری عترت و اهل بیت من، خداوند به من خبر داد که این دو یادگار هرگز از هم جدا نخواهند شد، هان ای مردم بر قرآن و عترت من پیشی نگیرید و درعمل به هر دو کوتاهی نکنید که هلاک می شوید.

آنگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت و آن را آنقدر بلند کرد که سفیدی زیر بغل هر دو برای مردم نمایان شد و او را به مردم معرفی کرد و از مردم پرسید: سزاوارتر بر مومنان از خود آنها کیست؟
همگی پاسخ دادند: خدا و پیامبر او داناترند.

پیامبر فرمود: خداوند مولای من و من مولای مومنان هستم و من بر آنها از خودشان سزاوارترم و آنگاه اینگونه ادامه داد: (من کنت مولاه فهذا علی مولاه) (هرکس من مولای او هستم این علی مولای اوست) و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: (اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار )؛ (بار خدایا کسانی را که علی را دوست دارند دوستشان بدار و کسانی را که بااو دشمنند دشمن بدار. خدایا یاران علی را یاری کن، دشمنان علی را خوار و ذلیل کن و او را محور حق قراربده )

آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم اکنون فرشته وحی نازل شد و این آیه را آورد (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا) (سوره مائده آیه 3) (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نموده و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.)

پیامبر در این هنگام صدای خود را به تکبیر بلند کرد و فرمود: خدا را سپاسگزارم که آیین خود را کامل کرد و نعمتش را به پایان رساند و از وصایت و ولایت و جانشین علی پس از من خشنود گشت و به دنبال این سخنان پیامبر از بالای جهاز شتر فرود آمد و به علی دستور داد تا زیر خیمه بنشیند تا مردم با او بیعت کنند و به او تبریک بگویند پیش از همه افراد ابوبکر و عمر به حضرت علی علیه السلام تبریک گفتند و او را مولای خود معرفی کردند.

پس از آنها تمام مسلمانان به دستور پیامبر خدا با عنوان امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت علی علیه السلام سلام کردند و با او بیعت انجام دادند.

مراجعه شود به:
گزارشی از حجه الوداع آخرین حج پیامبر - ص


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 31 اردیبهشت 1384 [07:53 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 شنبه 31 اردیبهشت 1384 [07:53 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 آذر 1383 [06:48 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 سه شنبه 19 آبان 1383 [06:59 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 20 مهر 1383 [07:32 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..