تاریخچه ی:
وداع با اهل بیت علیهم السلام
تفاوت با نگارش: 1
| + | روز عاشورا هنگامی که ((حضرت امام حسین علیه السلام|حضرت سیدالشهداء)) مشاهده کرد که هفتاد و دو تن از یاران و اهل بیتش شهید شدهاند عزم جهاد کرد. از این رو برای وداع با اهل بیتش به سوی خیمه زنان رفت و فرمود:« ای ((سکینه دختر امام حسین علیه السلام|سکینه))، ای ((فاطمه بنت الحسین|فاطمه))، ای ((حضرت زینب کبری علیهاسلام|زینب))، ای ((ام الکلثوم، دختر امام علی علیه السلام|ام کلثوم ))، با همهی شما وداع میکنم.» |
| + | سکینه فریاد برآورد:« پدرجان، تن به مرگ دادی؟» |
| + | فرمود:« چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یاور و مددکاری ندارد؟» |
| + | سکینه گفت:« پس ما را به حرم جدمان، مدینه، باز گردان.» |
- | ری ا مقل نویان ق کرده اند گامی که ت ید الشهدا مده کرد ک اد و ن از یا و اهل یت ا ید شدند م اد کر. ا این رو برای ودا و داظی ا نان اه ی به سوی یم فمود: « ا ((سکینه - ویژگیا و احال|کینه))، ای ((طم ن الحسین - یگیها و احا|فام))، ای ((ی)) ی ((ام اکم ت مام لی یه اسا|ام کوم ))، سا من بر شا بد. » |
+ | مام فرمو:« اگ مرغ قا ا را ی کردند، یخابید.»( کنایه ن که ین لشگر دست از من میدارد یگارد ا ا از اینجا ر.) />صدای گیهی زنا ند شد. مم ان ر ساک نمود و رو به ام الکلثوم فرمود:« ای خواهم! به تو فا ی کنم که وددار اشی.» آن گاه سکیه فید کنان به سوی ما . ام که وی را بسیار دوست می داشت او را به سینه چسباند و اش از یدگاش پاک نمود و اای به این من وان: « ای سکینه! بدا ه گریهی تو پس ا ات م طولانی ه د؛ مادای ک ا در تن من ت ل مرا ا شک حسرت خیش سزا. آن هنگام ک کته شوم، تو سزاارتری ک به سوگ من نشیی، ای بگزیدهی زنان.» |
- | سکینه فریاد ب آورد: ای پدر آیا تن به مرگ داد ای؟ فرمود: گونه تن به مرگ ندهد کسی که یا و مددکا نارد؟ کنه گف: پس ما را به حرم جدمان باز گردان. حضرت فرمود: اگر مرغ قا را رها می کردند می خوابید ». کنایه از آن که این لشگر دست ا من بر نم ارد و نمی گذارند شما رابه جایی ببرم. |
+ | !مناب: />*منتهی امال، 1، 710. />*قه کربلا، 360. |
- | زه صدا ه گیه لند کردند، حضرت آنان را ساکت نمود و رو به ام الکلثوم فرمود: ای خواهرم! به تو سفارش می کنم که خوددار باشی. آن گاه سکینه فریاد کنان به سوی امام آمد و آن حضرت که وی را بسیار دوست می داشت او را به سینه چسباند و اشک از دیدگانش پاک نمود و گفت: اشعاری به این ممون خواند: « ای سکینه! دان که گریه کردن و پس از شهادت من طولانی خواهد بود؛ مادای که جان در تن من است، دل مرا با اشک حسرت خویش مسوزان. ن هنام که کشته شوم تو سزاوار تری که به سوگ من نشینی، ای برگزیده زنان. »
منابع: منتهی الامال، ج 1، ص 710.
منابع: قصه کربلا، ص 360.
مراجعه شود به:
((تنهایی امام و یاری با امام سجاد)) |
+ | !اه ود به: />*((تنهایی امام حسین و یاری امم ساد لیهمااسلام در کربلا)) |