چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام و فرزندان
عبدالله بن جعفر در مدینه انتشار یافت، گروهی برای تسلیت به نزد او آمدند و یکی از نزدیکان او که گویا« ابو اللسلاس» بود گفت: این داغها برای خاطر ابی عبدالله الحسین به ما رسید!
عبدالله سخت از این خبر برآشفت وکفش خود را به سوی او پرتاب کرد و گفت: آیا درباره حسین چنین سخن می گویی؟ به خدا سوگند که اگر من نیز با او بودم دوست داشتم که از وی جدا نگردم تا با او کشته شوم والله که از صمیم قلب شهادت فرزندان را ناخوشایند نمی دانم و تحمل داغ برای من آسان است چرا که در رکاب برادر و پسر عمویم حسین علیه السلام کشته شده اند.
آن گاه روی به حاضران کرد و گفت: شهادت حسین بر من سخت گران و دشوار است و خدای را سپاس می گویم ـ اگر چه خودم همراهی و جانبازی نکردم ـ فرزندانم در راه او از جان خود گذشتند. (1) 1ـ تاریخ طبری، ج 5، ص235.
منابع: قصه کربلا، ص 457.
مراجعه شود به:
مردم مدینه و خبر شهادت