تاریخچه ی:
واکنش سکینه در برابر پیکر امام علیه السلام
تفاوت با نگارش: 2
- | روز یازدهم محرم هنگام که اهل بیت امام علیه السلام را از کنار که ان عبور می دادند« ((سکینه - یژگیها رتحا|سکینه ))» دختر امام علیه السلام پیکر مور پدر خود را در بر گرفت و با جگر سوخته می نالید دی که همه کسانی را که در آن جا بودند به گریه در آورد. |
+ | روز یازدهم ((ماه محرم|مر))، هنگامی که اهل بیت امام علیه السلام را از کنار ساد شها عبور میدادند، ((سکینه دختر اام حسین علیه الا|سکینه))، دختر ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام))، پیکر مطر پدر خود را در بر گرفت و با جگر سوخته نالید، و ق ریست و بر سر خود زد که بیهوش شد. همه کسانی را که در آن جا بودند به گریه درآمدند. هیچ کس قادر نبود سکینه را از بدن مطهر پدرش جدا سازد، تا این که گروهی از سپاه ((عمر بن سعد|عمر سعد)) آمدند و به زور او را بلند کردند و بردند. |
- | سکینه آن قدر گریست و بر سر خود زد که بی هو د، حضرت سکینه خد دیث ی ک که در آن حال از پدرم شنیدم که می گفت: « شیعتی ما ان شربتم عذب ماء فذکرونی او سمعتم بفریب او شهید فاندبونی» ؛« ای شیعیان من! هنگامی که آب نوشیدید، تشنگی مرا یاد کنید، یا اگر نام غریب و یا شهیدی را شنیدید برای من ندبه کنید»؛ و کسی قادر نبود که سکینه را از بدن مطهر پدرش جدا سازد تا این که گروهی از سپاه دشمن آمدند و به زور او را از بدن امام حسین علیه السلام جدا کردند. (1) |
+ | در روایتی حضرت سکینه چین مد ت که: />در حال بیهوشی از پدرم شنیدم که گفت:« ((~~green:شیعتی ما ان شربتم عذب ماء فذکرونی او سمعتم بفریب او شهید فاندبونی ~~))»؛ ( ای شیعیان من! هنگامی که آب نوشیدید، تشنگی مرا یاد کنید. یا اگر نام غریب و یا شهیدی را شنیدید برای من ندبه کنید.) |
- | 1 اللهوف، ص 56. |
+ | !نابع: *قصه کربلا، ص 413. />*اللهوف، ص 56. |
- | منابع: قصه کربلا، ص 413.
مراجعه شود به:
((اسارت اهل بیت امام علیهم السلام)) |
+ | !مراجعه شود به: *((اسارت اهل بیت امام حسین علیهم السلام)) |