|
تاریخچه ی: هنگام کار به فکر محصول آن نباشید
تفاوت با نگارش: 2
- | !~~green:هنگام کار ه فکر محصول آن نباشید~~
~~maroon:((استاد)) "بونگ سوهان" با قد ((متوسط)) و موهای ((خاکستری)) رنگ اهل ((کره)) است. در ((گفتار)) و کردارش نوعی ((اقتدار)) یافت می شود. هیچ حرکت یا حرف زائدی ندارد. او از هنرمندان رزمی سنتی است که ((هاپ کی دو)) را از استادش در کره آموخت. خود آن استاد نیز هاپ کی دو را تحت نظر استادی که در طی مدتی دراز از دیگر استادان آموخته بود تعلیم گرفته بود. دروسی که از استاد "هان" فرا گرفتم ، تنها فراگیری ((مهارتهای ورزشی)) نیست، بله ((رس زندگی)) است. من همیشه پس از ترک جلسه درس او احساس غنی بودن می نمودم. وقتی که شروع به آموختن هاپ کی دو با استاد هان نمودم پنجاه ساله بودم. از ابتدا، فرایند یادگیری به کندی ورت می رفت و اغلب برایم دشوار بود زیرا هاپ کی دو به بدنی بسیار نرم و ((انعطاف)) پذیر نیاز دارد. بد من با بالا رفتن سنم خشک شده بود و با مشکلاتی در ناحیه کمر مواجه بودم که مرا از تعادل خارج می کرد و هر ضربه پا در سطح بالاتر از کمر ، دردهای شدیدی در من ایجاد می کرد. یادگیری من با حضور مردان بسیار جوانتر از من که به آسانی قادر به انجام دادن حرکات بودند بسیار پیچیده بود. چرا که لازم بود که من برای ایجاد تمرکز حواس بیشتر، تلاش بیشتری بکنم. خیلی از مواقع می شد که من تصمیم به ترک کلاسها می گرفتم، حقیقتی که استاد هان هم فهمیده بود. در یک بعدازظهر پس از اتمام کلاس ، استاد هان برای صرف چای دعوت کرد و پس از صرف چای شروع به صحبت کرد: « هرگز موفق به یادگیری نمی شوید مگر آنکه به خودتان فرصت دهید. به نظر من شما عادت کرده اید هر چیزی را به آسانی برای خودتان به دست آورید. ولی این روش زندگی کردن یا حداقل روش ((هنرهای رزمی)) نیست. » گفتم: « من ((صبور)) هستم. » او در جواب گفت: نه، اشتباه نکنید، من در مورد صبر صحبت نمی کنم. صبور بودن، به معنی داشتن قابلیت تحمل بدون ابراز شکوه و ناله در برابر مشکلات و سختیهاست. ولی فرصت دادن به خود یعنی تلاش فعالانه برای رسیدن به یک هدف، بدون اینکه حدی برای مدت زمانی که بر روی یک رشته کار می کنیم، قائل شویم. او با سخنانش جان کلام را ادا کرد. من برای کسب مهارت معقول در شیوه او فرصت معینی را به خود داده بودم و در واقع از اینکه به سرعت در این راه موفق نمی شدم از خود ناامید بودم. وقتی که محدودیت زمانی را که برای خود قائل شده بودم از ذهنم پاک ساختم مثل این بود که بار سنگینی را از دوشم برداشتم در عرض چند ماه قادر به انجام دادن حرکات، همگام با بقیه کلاس شدم. در کنار آن ضمن استفاده از نصیحت استاد، مشکل دیگری را نیز رفع کردم. در آن زمان روی کتابی کار می کردم و کار به کندی پیش می رفت و همین مسئله مرا ناامید می کرد زیرا توافق کرده بودم تا کار دیگری را پس از زمانی کوتاه شروع کنم و این مسئله بر ذهنم فشار می آورد و حال می دیدم که بر نقطه ای غلط تاکید داشتم. کاری کردم که با هاپ کی دو انجام داده بودم. زیرا به جای اینکه بیشتر متوجه ((پردازش)) کار باشم، صرفا در فکر تکمیل و تولید آن بودم. سرانجام، وقتی محدوده زمانی مشخص برای اتمام کار را از ذهنم خارج نمودم و بدون قائل شدن یک حد زمانی مطلق به کار پرداختم، توانستم بدون کوچکترین اضطراب و تشویشی کتابم را به پایان برسانم.~~
|
+ | روع شود به ((هنگام کار کردن در ذن ب فکر محصول آن نباشید|به فکر محصول نباشید)) |
|