تاریخچه ی:
هجوم به خانه فاطمه علیها سلام
تفاوت با نگارش: 2
- | چ ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ))رل فرمود ه اک سرده د، بیتر م از راه واب رگند و برا رمایش رول دا - که ((ضر امیراممین علی لیه اسلا|ایالمومنین)) را برای لا ای خود مین فرمده بود - با ((کر|ابوبکر ))ی کدند. |
+ | {picture=fatemeh8.jpg height=401 width=300 align=left} س از رحت ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم))، بیشتر مدم برخلف فرمایش رسول خدا ک ((ضرت امیرالمؤمنین علی علیه لسلام|علی علیه السام)) را برای خلافت و ((وصایت)) خود معین فرموده ود، با ((ابوبکر|ابوبکر)) بیت کردند. عی لیه لسلام نیز بعد از فراغت ز غسل و کفن و دفن پیامبر مغول ((جمع آوری قن)) شده بود که تا آن روز به صور راکده وجود بود. در همان روهای اول ود که ((مر ن خطاب|عمر)) به اببکر گفت:« همه مدم با ت بیعت کردند جز علی و هل بیت ا. کسی را به دنبال ا بفرست تا بیاید بیت کند.» ابوبکر غلامش، ((معاف کردن قنفذ از پرداخت جریمه|قنفذ))، را فرستاد، ولی لی علیه الام حاضر شد ب مجد بیای. عمر از جا بلند شد و به ((خالد بن ولید مزومی|خالد بن ولید)) و قنفذ فرما داد که هیزم و آتش بیاورند و با ی که تقریبا سیصد نفر بودند، آمدند و مقابل در انه فاطمه علیهلام مع شدند. |
- | میرالممنی علیه السلام بد ا فرا از سل و کفن و دن بر موری قرن - که تا ن روز در ستهای فی ش ده ود- مت مش. |
+ | مر فریاد زد که:« بیرون بیایید و الا خانه را با اهلش آتش میزم.» مردم گفتند:« ای عر! ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه)) - دختر رسول خدا- در خانه است.» عمر گفت:« بشد. حتی اگ فاطمه در خانه اشد، خانه را آتش میزنم.» فطمه علیهاسلام پشت در آمد و فرمود:« ای عمر از خدا هراس نداری و میخواهی وارد خاه من شوی؟ من بدتر ز شم طایفه و قومی را نمیناسم. جنازه رسول خدا را رها کردید و بدون اینکه حق ما ر در نظر بگیرید، کار خلافت را رای خودتان تمام کردید!» عمر آتش طلبید و در خانه را آتش زد و در یم سخته را باز کرد. در این نگم فطه علیاسام پیش د و فیاد زد:« آه پر! ای رسول خدا! ببی من از دست ابوبر و عم چه میکشم و ینها بر سر من چه آوردهاند.» |
- | هو وزهای ا ود که ((عمر ن ا|عمر ))ه ابوبکر : همه م ی کدن ا مرد- ینی ی یه ا - و ا یت او سی ا ب با او بفر ا بیید و بیعت کن. |
+ | عدهای از ردم وقی دای ناله و فریاد زهرا علیهاسلام را شیدد، مفرق شدند ولی عدهای برای کمک به عمر مندند. این ال عمر مشیر خود را همان طور که در غلاف بود بلند کر ر پهلوی فاطمه عیهلام . فطه فی د و آه و نله داد اا عمر دست به تازینه رد با تازیانه ر بازی فاطمه د؛ نف یز چنا بر بازوی فاط ازیانه زد که اثرش تا زمان فوش همون یک ازوبند بر بازی بای ماند. سپس عمر و در روایتی ((مغیره)) با فشار ، پهلوی مارکش را شکست؛ به طوری که نینش سقط شد. />و به این ترتیب فاطمه زهرا سلام الله علیها تا آخر عمر از بستر نقهت برنخاست. |
- | ابوبکر غلامش ((پاداش تازیانه زدن قنفذ|قنفذ ))را فتاد، ولی امیرالمومنین به مسجد حاضر نشد، در این حال عمر از جای بلند شد و به ((خالد بن ولید مخزومی|خالد بن ولید ))و قنفذ فرمن داد که هزم و علهای ز آتش باورند و با عدهای که تقریبا سیصد نف بودند آمدند و مقابل در خانه فاطمه علها لام جمع شدند. عدای ز اصحاب داخل خانه بودند؛عم فریاد زد ه بیرون بیایید و الا خانه را با اهلش آتش میزنم، گفتند: ای عمر! فاطمه - دختر رسول خدا- ر خانه است؛ عمر گف: باشد گرچه فاطمه در خانه باشد. |
+ | !منا: />*بحارالانوار، 43، ص 197، 29. *امة الزهرا رمانی/519. |
- | فاطمه علیها سلام به پشت در آمد و فرمود: ای عمر از خدا هراس نداری و - بیاجازه- وارد خانه من میشوی؟ من بدتر از شما طایفه و قومی را نمیشناسم؛ جنازه رسول خدا را واگذاشتید و بدون اینکه حق ما را در نظر بگیرید کار خلافت را برای خودتان تمام کردید! اما عمر آتش را طلبید و در خانه را آتش زد و - در نیم سوخته را - باز کرد.
در این هنگام فاطمه علیهاسلام پیش آمد و فریاد زد: آه پدر! ای رسول خدا! ببین من از دست ابوبکر و عمر چه میکشم و اینها بر سر من چه آوردهاند. عدهای از مردم وقتی صدای ناله و فریاد زهرا علیهاسلام را شنیدند، متفرق شدند ولی دستهای جسور و خدانشناس برای کمک به عمر ماندند.
در این حال عمر شمشیر خود را همانطور که در غلاف بود بلند کرد و بر پهلوی فاطمه علیها سلام فرود آورد، فاطمه فریاد زد و آه و ناله سرداد، اما عمر دست به تازیانه برد و با تازیانه بر بازوی فاطمه زد؛ در این میان قنفذ آنچنان تازیانه بر بازوی آن مخدره کوبید که اثرش تا زمان فوت همچون بازوبندی بر بازوی نازنین فاطمه سلام الله علیها باقی ماند. سپس عمر و در روایتی ((مغیره )) با فشار چهار چوب در، پهلوی مبارکش را شکست. به طوری که جنین سقط شد و اینچنین زهرای راضیه سلام الله علیها تا آخر عمر از بستر نقاهت برنخاست.
منابع: بحارالانوار، ج 43، ص 197، ح 29. فاطمة الزهراء رحمانی/519.
مراجعه شود به: ((هجوم به خانه وحی)) |
+ | !مراجعه شود به: *((هجوم به خانه وحی)) |