- | هاشم بن مناف، جد سلسل ((بنی هاشم|بنی هاشم))، نیای دوم ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام)) و یکی از معاریف و بزرگان عصر خویش بود. نامش « عمرو» بود و به سبب رتبه و بلندی قامتی که داشت وی را « عمرو العُلی » میخواندند. نیز به جهت جود و سخاوتی که داشت، به او « هاشم » میگفتند؛ چون در قحطی ((مکه)) ، خوان ضیافت گسترد و به اطعام مردم پرداخت. |
+ | هاشم بن مناف، جد سلسلهی ((بنی هاشم|بنی هاشم))، نیای دوم ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام)) و یکی از معاریف و بزرگان عصر خویش بود. نامش « عمرو» بود و به سبب رتبه و بلندی قامتی که داشت وی را « عمرو العُلی » میخواندند. نیز به جهت جود و سخاوتی که داشت، به او « هاشم » میگفتند؛ چون در قحطی ((مکه))، خوان ضیافت گسترد و به اطعام مردم پرداخت. |
| هاشم دارای سه برادر به نامهای « عبد شمس » (جدّ ((بنی امیه)) )، « ((مطلب)) » و « ((نُوفل)) » بود. | | هاشم دارای سه برادر به نامهای « عبد شمس » (جدّ ((بنی امیه)) )، « ((مطلب)) » و « ((نُوفل)) » بود. |
| مورخان میگویند: هاشم و برادرش عبد شمس به هنگام تولد، به هم چسبیده بودند و انگشت (یا پیشانی) هاشم به پیشانی عبد شمس چسبیده بود؛ از این رو پیشبینی میشد بین اولاد آن دو (بنی هاشم و بنیامیه) درگیری و خونریزی شود. این تطیّر و فال بد نیز محقق گشت. | | مورخان میگویند: هاشم و برادرش عبد شمس به هنگام تولد، به هم چسبیده بودند و انگشت (یا پیشانی) هاشم به پیشانی عبد شمس چسبیده بود؛ از این رو پیشبینی میشد بین اولاد آن دو (بنی هاشم و بنیامیه) درگیری و خونریزی شود. این تطیّر و فال بد نیز محقق گشت. |
| هاشم نخستین کسی بود که برای تجارت ((قریش)) دو سفر تابستانی و زمستانی مقرر ساخت که در ((سوره قریش - سوره ایلاف|سوره قریش)) نیز بدان اشاره شده است. وی نیز برای بالا بردن سطح بازرگانی مکیان با امیر غَسان پیمان بست. | | هاشم نخستین کسی بود که برای تجارت ((قریش)) دو سفر تابستانی و زمستانی مقرر ساخت که در ((سوره قریش - سوره ایلاف|سوره قریش)) نیز بدان اشاره شده است. وی نیز برای بالا بردن سطح بازرگانی مکیان با امیر غَسان پیمان بست. |
- | هاشم که مردی تاجر و خوشچهره بود درمراجعت از یکی از سفرهای تجاری به ((شام «سوریه»|شام))، در به ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|یثرب )) آمد و با زنی به نام« سَلمی، دختر عمرو خزرجی » که زنی شریف بود، ازدواج نمود و تنها فرزند او « ((عبدالمطلب|عبدالمطلب)) » به دنیا آمد.
هاشم در یکی از سفرهای تجاری ک به شام فته بود در شهر ((غزّه فلسطین)) در سن جوانی دار فانی را وداع گفت و در همان جا دفن شد. |
+ | هاشم که مردی تاجر و خوشچهره بود در مراجعت از یکی از سفرهای تجاری به ((شام «سوریه»|شام))، به ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|یثرب )) آمد و با زنی به نام« سَلمی، دختر عمرو خزرجی » -که زنی شریف بود- ازدواج کرد و تنها فرزند او « ((حضرت عبدالمطلب علیه السلام|عبدالمطلب)) » به دنیا آمد. هاشم در یکی از سفرهای تجاری خد به شام در شهر ((غزّه فلسطین)) در سن جوانی دار فانی را وداع گفت و در همان جا دفن شد. |
| فروغ ابدیت، ج 1، ص 114؛ سیره ابن هشام، ج 1، ص 110 | | فروغ ابدیت، ج 1، ص 114؛ سیره ابن هشام، ج 1، ص 110 |