منو
 صفحه های تصادفی
تهیه٬ مقدار٬ راه تجویز٬ شرایط نگهداری و حمل واکسنها
Lanthanum
آناتومی
اعتقاد مرد اصفهانی به امامت امام هادی علیه السلام
دسترسی به کنسول User Accounts
جنگلهای بارانی ونزوئلا
تکنیک سیستم لایه ای
توصیه عبیدالله بن ابی مطیع به امام حسین علیه السلام
پنج نکته درباره اهل بیت
آزمایش جواهر غواص
 کاربر Online
748 کاربر online
تاریخچه ی: نیما یوشیج









{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20365}
نام اصلی نیما یوشیج، علی اسفندیاری است. او در آبان 1276 شمسی در " یوش" در استان مازندران به دنیا آمد.

نیما نخستین شاعر نوپرداز در ایران نبود، پیش از او کسانی دیگر چون ابوالقاسم لاهوتی، تقی رفعت و ... بیرون از قالب های رسمی اشعاری سروده و منتشر کرده بودند.

ولی نیما کسی بود که با دقت زیاد و صرف وقت بسیار (حدود 38 سال) توانست قالب های کهن را در هم بریزد و راهی نو پیش پای شعر فارسی باز کند.

کودکی نیما (به قول خویش) در بین شبانان و آرامش کوهستان گذشت.

مقدمات درسی را در مکتب خانه ی ده آموخت و سپس به تهران آمد. به تهران آمد. در تهران او به مدرسه ی کاتولیک "سن لوئی" که دروسش به زبان فرانسه بود رفت و آشنایی او به زبان فرانسه، سرآغاز دگرگونی در وی شد.

نیما خود می نویسد:"تمام خیالات من برای شناسایی چیزهای خوبی بود که می خواستم فقط با آن شناسایی بر همسران خود تفوق یابم... در پانزده سالگی می رفتم مورخ شوم.

گاهی نقاش می شدم و ... خوشبختانه هر نوع قوه خلاقه در من وجود داشت" ولی مراقبت و تشویق یک معلم خوش رفتار، که نظام وفا شاعر بنام امروز باشد، مرا به خط شعر گفتن انداخت."

نظام وفا غزلسرایی بود که نیما "افسانه" را به او تقدیم کرد.

نیما همزمان با تحصیل در مدرسه ی سن لویی به آموزش زبان عربی پرداخت.

در سال 1298 ش در سن 22 سالگی به استخدام دولت درآمد.

ولی کار اداری را دوست نداشت.

در سال 1300 ش نخستین کتاب شعرش را که مثنوی سستی به نام قصه ی رنگ پریده، خون سرد بود، با سرمایه ی شخصی، درسی صفحه منتشر کرد تاریخ سرایش شعر 1299 ش و امضاء گوینده، نیما نوری بود.

"نیما" نام قهرمانی طبری به معنای قوس و کمان بزرگ است.








{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20738}
در پاییز 1301 شمسی نیما "شعرای شب" را می سراید.

"ای شب"، انحرافی جدی و بنیادی از شعر سنتی نبود ولی شور و سوزی که در شعر بود نام شاعر را بر سر زبان ها انداخت، به ویژه آنکه در نشریه ی ادبی معتبر "نوبهار" نیز چاپ شده بود که نشریه ی ادبای شناخته شده بود.

در دی ماه همین سال نیما شعر "افسانه" را می سراید و آن را در چند شماره ی پیاپی در مجله ی "قرن بیستم"، (به مدیریت میرزاده ی عشقی) به چاپ می رساند.

"قرن بیستم" تندروترین و بی پرواترین نشریه ی ادبی- سیاسی آن سال ها بود و اثر افسانه در جامعه چنان بود که نیما به عنوان شاعر "افسانه" شناخته می شود.

ولی افسانه با همه ی نوآوری ها و ارزش و اعتبارش چهره ی انقلابی نیما را مشخص نمی کند. انقلاب نیما با دو شعر "ققنوس" (بهمن 1316 ش) و "غراب" (مهر 1317 ش) آغاز می شود و این دو شعر را در مجله "موسیقی" که یک مجله دولتی بود منتشر کرد.

نکته ی قابل توجه این است که در فاصله ی افسانه تا ققنوس (1300 تا 1316) نیما فقط اشعاری در قالب سنتی می سرود.

نیما یوشیج علاقه ای به انتشار اشعارش، به ویژه در مجلات نداشت. او جز همین چند شعر که در فاصله ای حدود بیست سال در" قرن بیستم" و مجله ی "موسیقی" چاپ کرد، تا پایان عمرش دو سه شعر دیگر منتشر کرد.

نیما یوشیج از سال های بیست به بعد، مدام منزوی تر و یکه تر شد و پس از کودتای 1332 اعتمادش را از همه، جز یکی دو تن که در نامه ها از آنها یاد کرده است، از دست داد. اما بهترین اشعارش را نیز در هیمن سال ها سروده است.

در مطالعه شعر نیما آنچه توجه را بیشتر جلب می کند، نگاه تازه او به طبیعت و جهان است توجه او به درختان، گیاهان، حیوانات و حتی حشرات یادآور نوعی دقت نظر است که در دیگران کمتر دیده می شود.

اما مهم ترین ویژگی شعر نیما که سرآغازی برای حرکت دیگران نیز شد، "کوتاه و بلند کردن مصراع"های شعر است.

نیما "وزن" را برای شعر ضروری می دانست ولی معتقد بود آنچه مهم است یکسان بودن طول مصراع ها نیست.

(در شعر کهن علاوه بر رعایت وزن طول مصراع ها نیز با هم برابر است)

در واقع نیما از وزن و قافیه که مربوط به شعر کهن است، سود می برد ولی با بلند و کوتاه کردن مصراع ها، جان تازه ای به شعر می بخشد.

__نمونه هایی از اشعار نیما:__

__~~red:ای آدمها!~~__

~~green:ای آدمها مه بر ساحل نشسته، شاد و خندانید!
یک نفر در آی د ارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریا تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید
از خیال دست یا بیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان

~~red:***~~

آی ادمها! که بر ساحل ساز دلشگا دارید:
نان به سفره، جامه تان برتن
یک نفر در آب می خواند شما را موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با شم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان، بی تابیش افزون
می کند زین آبها بیرون
گاه سر، گه پا
آی آدمها!
او ز راه مرگ، این کهنه جهان را باز می پاید
میزند فریاد و امید کمک دارد:
"آی آدمها که روی ساحل آدرام، در کار تماشایید!"

~~red:***~~

موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش
می رود نعره زنان؛ وین بانگ باز از دور می آید:
"آی آدمها!"
و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رهاتر
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش این نداها:
"آی آدمها!"...~~

__~~red:می تراود مهتاب~~__

~~green:می‌تراودمهتاب‏‎
شبتاب‏‎می‌درخشد‏‎
لیک‌‏‎و‏‎کس‌‏‎چشم‌‏‎به‌‏‎خواب‏‎شکند‏‎یکدم‌‏‎نیست‌‏‎
چند‏‎خفته‌‏‎غم‌این‌‏‎
می‌شکند‏‎ترم‌‏‎درچشم‌‏‎خواب‏‎
سحر‏‎استاده‌‏‎من‌‏‎با‏‎نگران‌‏‎
من‌‏‎از‏‎می‌خواهد‏‎صبح‌‏‎
خبر‏‎بلکه‌‏‎را‏‎باخته‌‏‎جان‌‏‎به‌‏‎قوم‌‏‎این‌‏‎آورم‌‏‎او‏‎دم‌‏‎مبارک‌‏‎کز‏‎
خاری‌‏‎لیکن‌‏‎جگر‏‎در‏‎
می‌شکند‏‎سفرم‌‏‎این‌‏‎ره‌‏‎از‏‎
گلی‌‏‎ساق‌‏‎تن‌‏‎آرای‌‏‎نازک‌‏‎
کشتم‌‏‎جانش‌‏‎به‌‏‎که‌‏‎
آب‏‎دادمش‌‏‎جان‌‏‎وبه‌‏‎
می‌شکند‏‎برم‌‏‎به‌‏‎دریغا‏‎ای‌‏‎
می‌سایم‌‏‎دستها‏‎
بگشایم‌‏‎دری‌‏‎تا‏‎
می‌پایم‌‏‎برعبث‌‏‎
آید‏‎درکس‌‏‎به‌‏‎که‌‏‎
بهم‌ریخته‌شان‌‏‎دیوار‏‎و‏‎در‏‎
می‌شکند‏‎برسرم‌‏‎
مهتاب‏‎می‌تراود‏‎
شبتاب‏‎می‌درخشد‏‎
دراز‏‎راه‌‏‎آبله‌از‏‎پای‌‏‎مانده‌‏‎
تنها‏‎دم‌دهکده‌مردی‌‏‎بر‏‎
دوش‌‏‎بر‏‎کوله‌بارش‌‏‎
خود‏‎با‏‎می‌گوید‏‎در، ‏‎بر‏‎او‏‎دست‌‏‎
چند‏‎خفته‌‏‎این‌‏‎غم‌‏‎
می‌شکند‏‎ترم‌‏‎چشم‌‏‎در‏‎خواب‏‎~~

نیما در شب 13 دی ماه 1338 ش در گذشت.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:56 ]   20   حمیده کاشیان      جاری 
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [11:21 ]   19   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [11:20 ]   18   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:55 ]   17   معصومه قاسمی      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:54 ]   16   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:47 ]   15   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:43 ]   14   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [08:16 ]   13   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [08:09 ]   12   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [07:30 ]   11   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [07:25 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [07:12 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 26 مرداد 1385 [12:50 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 23 مرداد 1385 [09:56 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 23 مرداد 1385 [09:49 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 23 مرداد 1385 [09:46 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:23 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:21 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:14 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:13 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..