منو
 کاربر Online
727 کاربر online
تاریخچه ی: نیما یوشیج

تفاوت با نگارش: 12

Lines: 1-152Lines: 1-156
 

 

 
 
 
 
  
-{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20365} +{img src=img/daneshnameh_up/c/c7/nima.jpg}
  
 
 
 
نام اصلی نیما یوشیج، علی اسفندیاری است. او در آبان 1276 شمسی در " یوش" در استان مازندران به دنیا آمد.
 
نام اصلی نیما یوشیج، علی اسفندیاری است. او در آبان 1276 شمسی در " یوش" در استان مازندران به دنیا آمد.
 نیما نخستین شاعر نوپرداز در ایران نبود، پیش از او نیز افراد دیگر، چون ((ابوالقاسم لاهوتی))، تقی رفعت و ... بیرون از قالب های رسمی اشعاری سروده و منتشر کرده بودند.  نیما نخستین شاعر نوپرداز در ایران نبود، پیش از او نیز افراد دیگر، چون ((ابوالقاسم لاهوتی))، تقی رفعت و ... بیرون از قالب های رسمی اشعاری سروده و منتشر کرده بودند.
-ولی نیما کسی بود که با دقت زیاد و صرف وقت بسیار (حدود 38 سال) توانست ((قالبهای کهن)) را در هم بریزد و راهی نو پیش پای شعر فارسی باز کند. +ولی نیما کسی بود که با دقت زیاد و صرف وقت بسیار (حدود 38 سال) توانست قالبهای کهن را در هم بریزد و راهی نو پیش پای شعر فارسی باز کند.
 کودکی نیما (به قول خویش) در بین شبانان و آرامش کوهستان گذشت. کودکی نیما (به قول خویش) در بین شبانان و آرامش کوهستان گذشت.
 مقدمات درسی را در مکتب خانه ی ده آموخت و سپس به تهران آمد. در تهران او به مدرسه ی کاتولیک "سن لوئی" که دروسش به زبان فرانسه تدریش می شد رفت و آشنایی او به زبان فرانسه، سرآغاز دگرگونی در وی شد.  مقدمات درسی را در مکتب خانه ی ده آموخت و سپس به تهران آمد. در تهران او به مدرسه ی کاتولیک "سن لوئی" که دروسش به زبان فرانسه تدریش می شد رفت و آشنایی او به زبان فرانسه، سرآغاز دگرگونی در وی شد.
 نیما خود می نویسد:"تمام خیالات من برای شناسایی چیزهای خوبی بود که می خواستم فقط با آن شناسایی بر همسران خود تفوق یابم... در پانزده سالگی می رفتم مورخ شوم، گاهی نقاش می شدم و ... خوشبختانه هر نوع قوه خلاقه در من وجود داشت، ولی مراقبت و تشویق یک معلم خوش رفتار، که "نظام وفا" شاعر به نام امروز باشد، مرا به خط شعر گفتن انداخت."  نیما خود می نویسد:"تمام خیالات من برای شناسایی چیزهای خوبی بود که می خواستم فقط با آن شناسایی بر همسران خود تفوق یابم... در پانزده سالگی می رفتم مورخ شوم، گاهی نقاش می شدم و ... خوشبختانه هر نوع قوه خلاقه در من وجود داشت، ولی مراقبت و تشویق یک معلم خوش رفتار، که "نظام وفا" شاعر به نام امروز باشد، مرا به خط شعر گفتن انداخت."
 نظام وفا ((غزل)) سرایی بود که نیما "افسانه" را به او تقدیم کرد. نظام وفا ((غزل)) سرایی بود که نیما "افسانه" را به او تقدیم کرد.
 نیما همزمان با تحصیل در مدرسه ی سن لویی به آموزش زبان عربی پرداخت. نیما همزمان با تحصیل در مدرسه ی سن لویی به آموزش زبان عربی پرداخت.
 در سال 1298 شمسی در سن 22 سالگی به استخدام دولت درآمد، ولی کار اداری را دوست نداشت. در سال 1298 شمسی در سن 22 سالگی به استخدام دولت درآمد، ولی کار اداری را دوست نداشت.
 در سال 1300 شمسی نخستین کتاب شعرش را یک مثنوی بود به نام "قصه ی رنگ پریده خون سرد"، با سرمایه ی شخصی در 30 صفحه منتشر کرد. در سال 1300 شمسی نخستین کتاب شعرش را یک مثنوی بود به نام "قصه ی رنگ پریده خون سرد"، با سرمایه ی شخصی در 30 صفحه منتشر کرد.
 تاریخ سرایش این شعر 1299 شمسی و امضای سراینده ی آن "نیما نوری" بود.  تاریخ سرایش این شعر 1299 شمسی و امضای سراینده ی آن "نیما نوری" بود.
 "نیما" نام قهرمانی طبری، به معنای قوس و کمان بزرگ است. "نیما" نام قهرمانی طبری، به معنای قوس و کمان بزرگ است.
 

 

 
 
 
 
  
-{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=20738} +{img src=img/daneshnameh_up/a/a9/u1-thumb.JPG}
  
 
 
 
در پاییز 1301 شمسی نیما شعر "ای شب" را می سراید.
 
در پاییز 1301 شمسی نیما شعر "ای شب" را می سراید.
 "ای شب"، انحرافی جدی و بنیادی از شعر سنتی نبود ولی شور و سوزی که در شعر بود نام شاعر را بر سر زبان ها انداخت، به ویژه آنکه در نشریه ی ادبی معتبر "نوبهار" نیز چاپ شده بود که نشریه ی ادبای شناخته شده آن زمان بود. "ای شب"، انحرافی جدی و بنیادی از شعر سنتی نبود ولی شور و سوزی که در شعر بود نام شاعر را بر سر زبان ها انداخت، به ویژه آنکه در نشریه ی ادبی معتبر "نوبهار" نیز چاپ شده بود که نشریه ی ادبای شناخته شده آن زمان بود.
 در دی ماه همین سال نیما شعر "افسانه" را می سراید و آن را در چند شماره ی پیاپی در مجله ی "قرن بیستم"، (به مدیریت ((میرزاده ی عشقی))) به چاپ می رساند. در دی ماه همین سال نیما شعر "افسانه" را می سراید و آن را در چند شماره ی پیاپی در مجله ی "قرن بیستم"، (به مدیریت ((میرزاده ی عشقی))) به چاپ می رساند.
 "قرن بیستم" تندروترین و بی پرواترین نشریه ی ادبی- سیاسی آن سال ها بود و اثر افسانه در جامعه چنان بود که نیما به عنوان شاعر "افسانه" شناخته می شود. "قرن بیستم" تندروترین و بی پرواترین نشریه ی ادبی- سیاسی آن سال ها بود و اثر افسانه در جامعه چنان بود که نیما به عنوان شاعر "افسانه" شناخته می شود.
 ولی افسانه با همه ی نوآوری ها و ارزش و اعتبارش، چهره ی انقلابی نیما را مشخص نمی کند. ولی افسانه با همه ی نوآوری ها و ارزش و اعتبارش، چهره ی انقلابی نیما را مشخص نمی کند.
 انقلاب نیما با دو شعر "ققنوس" (بهمن 1316 ش) و "غراب" (مهر 1317 ش) آغاز می شود و او این دو شعر را در مجله "موسیقی" که یک مجله دولتی بود منتشر کرد. انقلاب نیما با دو شعر "ققنوس" (بهمن 1316 ش) و "غراب" (مهر 1317 ش) آغاز می شود و او این دو شعر را در مجله "موسیقی" که یک مجله دولتی بود منتشر کرد.
 نکته ی قابل توجه این است که در فاصله ی افسانه تا ققنوس (1300 تا 1316) نیما فقط اشعاری در قالب سنتی می سرود.  نکته ی قابل توجه این است که در فاصله ی افسانه تا ققنوس (1300 تا 1316) نیما فقط اشعاری در قالب سنتی می سرود.
 نیما یوشیج علاقه ای به انتشار اشعارش، به ویژه در مجلات نداشت. او جز همین چند شعر که در فاصله ای حدود بیست سال در" قرن بیستم" و مجله ی "موسیقی" چاپ کرد، تا پایان عمرش دو سه شعر دیگر منتشر کرد. نیما یوشیج علاقه ای به انتشار اشعارش، به ویژه در مجلات نداشت. او جز همین چند شعر که در فاصله ای حدود بیست سال در" قرن بیستم" و مجله ی "موسیقی" چاپ کرد، تا پایان عمرش دو سه شعر دیگر منتشر کرد.
   
 نیما یوشیج از سال های بیست به بعد، هر روز منزوی تر شد و پس از کودتای 1332 اعتمادش را از همه، جز یکی دو تن که در نامه ها از آنها یاد کرده است، از دست داد ولی بهترین اشعارش را نیز در همین سال ها سروده است. نیما یوشیج از سال های بیست به بعد، هر روز منزوی تر شد و پس از کودتای 1332 اعتمادش را از همه، جز یکی دو تن که در نامه ها از آنها یاد کرده است، از دست داد ولی بهترین اشعارش را نیز در همین سال ها سروده است.
 در مطالعه شعر نیما آنچه توجه را بیشتر جلب می کند، نگاه تازه او به طبیعت و جهان است. در مطالعه شعر نیما آنچه توجه را بیشتر جلب می کند، نگاه تازه او به طبیعت و جهان است.
 توجه او به درختان، گیاهان، حیوانات و حتی حشرات یادآور نوعی دقت نظر است که در دیگران کمتر دیده می شود. توجه او به درختان، گیاهان، حیوانات و حتی حشرات یادآور نوعی دقت نظر است که در دیگران کمتر دیده می شود.
 اما مهم ترین ویژگی شعر نیما که سرآغازی برای حرکت دیگران نیز شد، ~~orange:کوتاه و بلند کردن مصراع های شعر ~~است. اما مهم ترین ویژگی شعر نیما که سرآغازی برای حرکت دیگران نیز شد، ~~orange:کوتاه و بلند کردن مصراع های شعر ~~است.
 نیما "~~orange:وزن~~" را برای شعر ضروری می دانست ولی معتقد بود یکسان بودن طول مصراع ها در یک شعر مهم نیست. نیما "~~orange:وزن~~" را برای شعر ضروری می دانست ولی معتقد بود یکسان بودن طول مصراع ها در یک شعر مهم نیست.
 (در شعر کهن علاوه بر رعایت وزن طول مصراع ها نیز با هم برابر است) (در شعر کهن علاوه بر رعایت وزن طول مصراع ها نیز با هم برابر است)
-
در واقع نیما از وزن و قافیه که مربوط به شعر کهن است، سود می برد ولی با بلند و کوتاه کردن مصراع ها، جان تازه ای به شعر می بخشد.
+







{img src=img/daneshnameh_up/f/fd/u5-thumb.JPG}
در واقع نیما از وزن و قافیه که مربوط به شعر کهن است، سود می برد ولی با بلند و کوتاه کردن مصراع ها، جان تازه ای به شعر می بخشد.
 نیما در شب 13 دی ماه 1338 ش در گذشت. نیما در شب 13 دی ماه 1338 ش در گذشت.
 __نمونه هایی از اشعار نیما:__ __نمونه هایی از اشعار نیما:__
 __~~red:ای آدمها!~~__ __~~red:ای آدمها!~~__
 ~~green:ای آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید! ~~green:ای آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید!
 یک نفر در آب دارد می سپارد جان یک نفر در آب دارد می سپارد جان
 یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
 روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
 آن زمان که مست هستید آن زمان که مست هستید
 از خیال دست یا بیدن به دشمن از خیال دست یا بیدن به دشمن
 آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
 که گرفتستید دست ناتوانی را که گرفتستید دست ناتوانی را
 تا توانایی بهتر را پدید آرید تا توانایی بهتر را پدید آرید
 آن زمان که تنگ می بندید آن زمان که تنگ می بندید
 بر کمرهاتان کمربند بر کمرهاتان کمربند
 در چه هنگامی بگویم من؟ در چه هنگامی بگویم من؟
 یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان، قربان~~ یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان، قربان~~
 ~~red:***~~ ~~red:***~~
 ~~green:آی آدمها! که بر ساحل بساط دلگشا دارید ~~green:آی آدمها! که بر ساحل بساط دلگشا دارید
 نان به سفره، جامه تان برتن نان به سفره، جامه تان برتن
 یک نفر در آب می خواند شما را یک نفر در آب می خواند شما را
 موج سنگین را به دست خسته می کوبد موج سنگین را به دست خسته می کوبد
 باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
 سایه هاتان را ز راه دور دیده سایه هاتان را ز راه دور دیده
 آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان، بی تابیش افزون آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان، بی تابیش افزون
 می کند زین آبها بیرون می کند زین آبها بیرون
 گاه سر، گه پا گاه سر، گه پا
 آی آدمها! آی آدمها!
 او ز راه مرگ، این کهنه جهان را باز می پاید او ز راه مرگ، این کهنه جهان را باز می پاید
 میزند فریاد و امید کمک دارد میزند فریاد و امید کمک دارد
 آی آدمها که روی ساحل آدرام، در کار تماشایید!~~ آی آدمها که روی ساحل آدرام، در کار تماشایید!~~
 ~~red:***~~ ~~red:***~~
 ~~green:موج می کوبد به روی ساحل خاموش ~~green:موج می کوبد به روی ساحل خاموش
 پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش
 می رود نعره زنان؛ وین بانگ باز از دور می آید: می رود نعره زنان؛ وین بانگ باز از دور می آید:
 "آی آدمها!" "آی آدمها!"
 و صدای باد هر دم دلگزاتر و صدای باد هر دم دلگزاتر
 در صدای باد بانگ او رهاتر در صدای باد بانگ او رهاتر
 از میان آبهای دور و نزدیک از میان آبهای دور و نزدیک
 باز در گوش این نداها: باز در گوش این نداها:
 "آی آدمها!"...~~ "آی آدمها!"...~~
 __~~red:می تراود مهتاب~~__ __~~red:می تراود مهتاب~~__
-~~green:میتراودمهتاب‏‎
شبتاب‏‎میدرخشد‏‎
یک‌‏‎و‏‎کس‏‎م‌‏‎‌‏‎خواب‏‎کن‏‎یک‌‏‎یست‌‏‎
چند‏‎خفته‌‏‎غم‌این‌‏‎
می‌ک‏‎رم‌‏‎درچشم‏‎ب‏‎
‏‎استاده‌‏‎من‌‏‎‏‎نگران‌‏‎
من‌‏‎‏‎میخواهد‏‎ح‌‏‎
خبر‏‎بلک‌‏‎را‏‎با‌‏‎جا‌‏‎ه‌‏‎قوم‌‏‎این‌‏‎آورم‌‏‎‏‎‌‏‎مبارک‌‏‎ک‏‎
ری‌‏‎لیکن‌‏‎گ‏‎در‏‎ />
~~red:***~~ /> />می‌شکند‏‎سفرم‏‎ین‌‏‎ه‌‏‎از‏‎
گی‌‏‎ساق‌‏‎ن‌‏‎آرای‌‏‎ن‏‎
کت‌‏‎جانش‌‏‎به‌‏‎که‌‏‎
آب‏‎دادمش‌‏‎ان‌‏‎وبه‌‏‎
می‌شکند‏‎برم‏‎به‌‏‎ری‏‎ای‌‏‎
میسایم‌‏‎دستها‏‎
گشایم‌‏‎دری‌‏‎ا‏‎
میپایم‌‏‎برعبث‌‏‎
ید‏‎درکس‏‎ه‌‏‎که‌‏‎
بهمریختهشان‌‏‎یوار‏‎و‏‎ر‏‎ />میشکند‏‎برسرم‌‏‎
+~~green:
می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
یست م کد خواب م ک یک
غم این خفته ی چند
در چشم ترم م ک
نگن ا من استاده ر
ح می خواهد من
کز باک ا ورم این قوم ا باخته ر
جگر لیکن ری
از ره این سفرم م کن
اک آرای تن ق ل
که جانش کشتم
و به جان دادمش ب
ای درغا به رم می کن
دست ها می سایم
ا دری گشایم
بر عبث می پایم
که ه در کس آ
در و دیوار به هم ریخته شان
ر رم می شکند ~~
 ~~red:***~~ ~~red:***~~
-مهتاب‏‎میتراود‏‎ />شبتاب‏‎میدرخشد‏‎
درا‏‎راه‏‎آبلهاز‏‎پای‌‏‎انه‌‏‎
نه‏‎دمدهکدهمردی‌‏‎‏‎
دوش‌‏‎بر‏‎کولهبارش‌‏‎
ود‏‎‏‎میگوید‏‎در، ‏‎ب‏‎و‏‎دست‌‏‎:
چند‏‎خفته‌‏‎این‌‏‎م‌‏‎
ی‌کن‏‎رم‌‏‎چشم‌‏‎ر‏‎ب‏‎~~
+~~green:می تراود مهتاب
می درخشد شب تاب
مانه پا آبله از را درا
دم دهکده مردی نه
کوله بارش بر دوش
ست او بر د می گوید ب ود:
غم این خفته چن
ر چشم رم می ک~~

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:56 ]   20   حمیده کاشیان      جاری 
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [11:21 ]   19   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [11:20 ]   18   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:55 ]   17   معصومه قاسمی      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:54 ]   16   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:47 ]   15   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 29 مرداد 1385 [07:43 ]   14   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [08:16 ]   13   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [08:09 ]   12   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [07:30 ]   11   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [07:25 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 27 مرداد 1385 [07:12 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 26 مرداد 1385 [12:50 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 23 مرداد 1385 [09:56 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 23 مرداد 1385 [09:49 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 دوشنبه 23 مرداد 1385 [09:46 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:23 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:21 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:14 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 13 مرداد 1385 [08:13 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..