منو
 کاربر Online
1061 کاربر online
تاریخچه ی: نیرنگ و فریب معاویه

تفاوت با نگارش: 1

Lines: 1-15Lines: 1-31
-!نیرنگ و فریب معاویه 
-امیر مومنان علی (ع)، در پاسخ کسانی که آن حضرت را با معاویه مقایسه می کردند، می فرمود: آن چه معاویه انجام می دهد، مکر و نیرنگ است. امام به زیاد هشدار می داد مراقب نیرنگ های معاویه باشد؛ زیرا معاویه مانند شیطان رانده شده است که از سمت ها و راه های گوناگون، رو به رو، پشت سر و سمت راست و چپ برای گمراه کردن می آید تا سرانجام انسان را به گمراهی می کشاند. روزی آن حضرت نزد عمر از معاویه به بدی یاد کرد. عمر گفت: معاویه کسی است که در حال خشم می خندد و جز با رضایتش، نمی توان به آن چه در دست او است، رسید و جز به وسیله آن چه زیر پای او است. نمی توان آن چه که بر فراز سرش قرار دارد، به دست آورد. +((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیر مومنان علی علیه السلام))، در پاسخ کسانی که آن حضرت را با ((معاویه)) مقایسه می کردند، می فرمود: آن چه معاویه انجام می دهد، مکر و نیرنگ است. امام به ((زیاد بن ابیه|زیاد)) هشدار می داد مراقب نیرنگ های معاویه باشد؛ زیرا معاویه مانند شیطان رانده شده است که از سمت ها و راه های گوناگون، رو به رو، پشت سر و سمت راست و چپ برای گمراه کردن می آید تا سرانجام انسان را به گمراهی می کشاند.
-او به کسانی که با یزید بیعت می کردند، بسیار می بخشید وبا مخالفان مدارا می کرد تا بیعت بیش تر مردم را برای وی به دست آورد. معاویه درباره چگونگی پیروزی خود در جنگ صفین می گوید: سه چیز مرا بر علی پیروز کرد: من رازم را می پوشانیدم و او اسرارش را بخش می کد اهل شام فرمانبردار من بودند و یاران علی از او نافرمانی می کردند. من اموالم را ریخت و پاش می کردم وا و از این کار خودداری می کرد. +روزی آن حضرت نزد ((عمر بن خطاب|عمر)) از معاویه به بدی یاد کرد. عمر گفت: معاویه کسی است که در حال خشم می خندد و جز با رضایتش، نمی توان به آن چه در دست او است، رسید و جز به وسیله آن چه زیر پای او است. نمی توان آن چه که بر فراز سرش قرار دارد، به دست آورد.
او به کسانی که با یزید بیعت می کردند، بسیار می بخشید و با مخالفان مدارا می کرد تا بیعت بیش تر مردم را برای وی به دست آورد. معاویه درباره چگونگی پیروزی خود در ((جنگ صفین)) می گوید: سه چیز مرا بر علی پیروز کرد: من رازم را می پوشانیدم و او اسرارش را پخش می کرد اهل شام فرمانبردار من بودند و یاران علی از او نافرمانی می کردند. من اموالم را ریخت و پاش می کردم وا و از این کار خودداری می کرد.
-هنگامی که یکی از کوفیان ار ترس کفر زیاد، والی عراق، به معاویه پناهنده شد، معاویه به زیاد نوشت: روا نیست ما هر دو به یک سیاست با مردم رفتار کنیم. اگر هر دو با مردم به نرم خویی رفتار کنیم، مردم در نافرمانی زیاده روی می کنند و اگر هر دو سخت گیر باشیم، مردم را به هلاکت می اندازیم. تو با مردم با شدت و خشونت برخورد کن و من با نرمی و مهربانی. +هنگامی که یکی از کوفیان ار ترس کفر زیاد، والی ((عراق))، به معاویه پناهنده شد، معاویه به زیاد نوشت: روا نیست ما هر دو به یک سیاست با مردم رفتار کنیم. اگر هر دو با مردم به نرم خویی رفتار کنیم، مردم در نافرمانی زیاده روی می کنند و اگر هر دو سخت گیر باشیم، مردم را به هلاکت می اندازیم. تو با مردم با شدت و خشونت برخورد کن و من با نرمی و مهربانی.
-معاویه به بنی امیه چنین سفارش می کرد: محمد همه شرافت ها را برای خاندان خود جمع می کرد، ولی شما با دو ویژگی بر این خاندان پیروز شوید. در زبان آنان تندی سخن و بی پردگی در بیان حقایق وجود دارد و در اعراب، نافرمانی از سخن آشکار، تند و ناسازگار آن ها که محدود شده اند، شما باید بردباری خود را شامل مردم سازید. به خدا سوگند، من با افرادی دیدار می کنم که در دل با من دشمنی می ورزند. من آنان را تحریک می کنم تا هر چه در دل دارند، بیرون بریزد و بردباری نشان می دهم. در نتیجه، آن ها برادرم می شوند و به یاری ام می شتابند. +معاویه به ((بنی امیه)) چنین سفارش می کرد: ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|محمد)) همه شرافت ها را برای خاندان خود جمع می کرد، ولی شما با دو ویژگی بر این خاندان پیروز شوید. در زبان آنان تندی سخن و بی پردگی در بیان حقایق وجود دارد و در اعراب، نافرمانی از سخن آشکار، تند و ناسازگار آن ها که محدود شده اند، شما باید بردباری خود را شامل مردم سازید.
به خدا سوگند، من با افرادی دیدار می کنم که در دل با من دشمنی می ورزند. من آنان را تحریک می کنم تا هر چه در دل دارند، بیرون بریزد و بردباری نشان می دهم. در نتیجه، آن ها برادرم می شوند و به یاری ام می شتابند.
-افزون بر این، معاویه از حیله گران معروفی چون: عمر و عاص، مغیره و زیاد، سود می جست. به یاری عمر و عاص از گرداب جنگ صفین گریخت و به وسیله زیاد، کوفه و عراق را رام کرد. مغیره نیز کسی بود که برای نخستین بار، به صورت رسمی ولایت عهدی یزید را مطرح ساخت. روزی معاویه از عمر وعاص پرسید: مردم چه کسی هستند؟ گفت: من، تو، مغیره و زیاد. معاویه پرسید: چگونه؟ گفت: تو برای اموری که به مدارا و نظارت نیاز دارد من برای کارهای سریع و ناگهانی مغیره برای مشکلات و زیاد برای کارهای کوچک و بزرگ. +افزون بر این، معاویه از حیله گران معروفی چون: ((عمرو عاص))، ((مغیره بن شعبه|مغیره)) و زیاد، سود می جست. به یاری عمرو عاص از گرداب جنگ صفین گریخت و به وسیله زیاد، کوفه و عراق را رام کرد. مغیره نیز کسی بود که برای نخستین بار، به صورت رسمی ولایت عهدی یزید را مطرح ساخت.
روزی معاویه از عمرو عاص پرسید: مردم چه کسی هستند؟ گفت: من، تو، مغیره و زیاد. معاویه پرسید: چگونه؟ گفت: تو برای اموری که به مدارا و نظارت نیاز دارد من برای کارهای سریع و ناگهان مغیره برای مشکلات و زیاد برای کارهای کوچک و بزرگ.

بخشی از سیاست مکارانه معاویه، تفرقه اندازی بود. او با دادن حکومت مطلق به زیاد، سران بنی امیه را ناراضی و از جایگاه های حکومتی دور کرد. او چند سال پیاپی، ((مروان بن حکم)) و ((عمرو بن سعید)) را حاکم ((مدینه)) ساخت و به هر یک فرمان داد خانه دیگری را خراب کند.
افزون بر این، به شاعران و مطربان مدینه دستور داد اشعار جاهلی را که قبایل ((قبیله اوس|اوس)) و ((قبیله خزرج|خزرج)) با آن یکدیگر را هجو می کردند. بخوانند. بدین ترتیب، در پایان هر محفل، بار دیگر کینه های گذشته بیدار می شد و نفرت افراد دو قبیله از یکدیگر جان می گرفت.

او بین ((مصر))ی ها و ((یمن))ی ها که از مهم ترین قبایل طرفدار علی (ع) بودند، اختلاف انداخت هم چنین به درگیری ((شیعه)) و ((خوارج)) دامن زد و برخی از شیعیان را فرمانده جنگ با خوارج ساخت.
او هنگام نیاز، میان افراد یک قبیله تفرقه می انداخت. زیاد نیز با پیروی از این سیاست، ((حجر بن عدی)) را که از قبیله کنده بود، به وسیله ((محمد بن اشعث کندی)) دستگیر کرد.
بر اساس نقشه های معاویه، جوانان گم نام و هرزه که پیرو خلیفه بودند. در شمار سران قبایل کوفه جای گرفتند و همه شهرها و قبایل رام شدند.

!منابع:
*الغدیر، ج 10، ص 191، ص 284.
*استیعاب، ج 3، ص 472.
*انساب الاشراف، ج 5، ص 24 و 57.
*تاریخ دمشق، ج 59، ص 187.
*همان، ص 138 و 39.
*البیت الصفیانی فی الشعر الاموی، ص 178
.
-بخشی از سیاسنت مکارانه معاویه، تفرقه اندازی بود. او با دادن حکومت مطلق به زیاد، سران بنی امیه را ناراضی و از جایگاه های حکومتی دور کرد. او چند سال پیاپی، مروان بن حکم و عمرو بن سعید را حاکم مدینه ساخت و به هر یک فرمان داد خانه دیگری را خراب کند. افزون بر این، به شاعران و مطربان مدینه دستور داد اشعار جاهلی را که قبایل اوس و خزرج با آن یکدیگر را هجو می کردند. بخوانند. بدین ترتیب، در پایان هر محفل، بار دیگر کینه های گذشته بیدار می شد ونفرت افراد دو قبیله از یکدیگر جان می گرفت. او بین مصری ها و یمنی ها که از مهم ترین قبایل طرفدار علی (ع) بودند، اختلاف انداخت هم چنین به درگیری شیعه و خوارج دامن زد و برخی از شیعیان را فرمانده جنگ با خوارج ساخت. او هنگام نیاز، میان افراد یک قبیله تفرقه می انداخت. زیاد نیز با پیروی از این سیاست، حجر بن عدی را که از قبیله کننده بود، به وسیله محمد بن اشعث کندی دستگیر کرد. بر اساس نقشه های معاویه، جوانان گم نام و هرزه که پیرو خلیفه بودند. در شمار سران قبایل کوفه جای گرفتند و همه شهرها و قبایل رام شدند. 

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 29 فروردین 1384 [10:45 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 29 فروردین 1384 [10:44 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 سه شنبه 25 اسفند 1383 [07:27 ]   3   ندا سعادتی      v  c  d  s 
 سه شنبه 25 اسفند 1383 [07:19 ]   2   ندا سعادتی      v  c  d  s 
 یکشنبه 23 اسفند 1383 [06:45 ]   1   ندا سعادتی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..