قرآن کریم)) در آیات متعددی انسانها را دعوت به تفکر در آیات خودش مینماید و حتی در برخی از آیات قرآنی انسانها را به خاطر عدم تفکرشان توبیخ کرده و از آنها باز خواست میکند که چرا تفکر نمیکنید و در آیهای دیگر انسانی را که تفکر نمیکند به خاطر عدم فکر کردنش از حیوانات نیز تنزل داده میفرماید آنها به خاطر اینکه تفکر نمیکنند در سوره فرقان آیه چهل چهارم مانند چهارپا و حتی بدتر از آنها معرفی میکند. |
اما سوال اینجاست که آیا ابزار شناخت در قرآن فقط تفکر و اندیشیدن میباشد? و دوم اینکه انسان تا چه مقدار میتواند به وسیله تفکر و اندیشیدن به مفهوم واقعی آیات قرآنی دست بیابد؟
جایگاه تفکر در قرآن
قبل از اینکه ما نقش تفکر را در بدست آوردن معانی و مفاهیم قرآنی را بررسی کنیم بهتر است ابتدا ببینیم قرآن، نسبت به عقل بشری چه نگاهی دارد، آیا اندیشه بشری را در مقابل خداوند متعال، مردود میداند یا بر عکس آن را وسیلهای برای رسیدن به خداوند؟
در آیات مختلف قرآنی ما میبینیم پیوسته صاحبان فکر و اندیشه را مورد خطاب قرار داده و از جمله در
سوره صاد آیه 29 بیان میدارد که « صاحبان خرد پند گیرند.» و همچنین در سوره مومن آیات 53و54 بیان میدارد که فقط صاحبان عقل هدایت مییابند با این بیان که « وسیله هدایت و پند آموز صاحبان خرد گردد » و همچنین در
سوره روم آیه 28 چنین آمده « برای آن گروهی که تعقل میکنند» و در
سوره ق آیه 37چنین آمده « پندی است برای کسی او را دلی (عقلی و خردی) باشد.»
جایگاه تفکر در روایات
در روایتها نیز جایگاه ویژهای به عقل داده شده که ما به چند روایت بسنده میکنیم:
- اولین چیزی که خداوند آفرید عقل میباشد.
- در روایتی دیگر آمده که وقتی خداوند عقل را آفرید به او فرمان داد تا پیش آید، پس عقل آمد، دستور داد که عقب رود پس عقل آن دستور را نیز انجام داد پس خداوند سوگند خورد که به عزت و جلالم سوگند تو عزیزترین و محبوبترین مخلوق در بین سایر مخلوقاتم هستی.
- و باز در حدثی است که خداوند به بندهاش بهتر از عقل چیز دیگری نداده است و خوابیدن عاقل بهتر از شب زندهداری جاهل میباشد.
- امام علی نیز میفرمایند تفکر و اندیشه، زندگی قلب بینادل میباشد.
عقل مخاطب آیات الهی
همچنانکه میبینیم آیات و روایات طرف مقابل کتاب قرآن و آیات الهی را عقل مردم میدانند و میفرمایند که اگر قرار باشد انسانها بتوانند بوسیله این قرآن به هدایت برسند باید از ابزار عقل کمک بگیرند و نمیتوانمند بدون کوچکترین تفکر به سعادت برسند. براین اساس وقتی که قرآن متوجه افرادی میگردد که به خود کوچکترین زحمتی برای اندیشیدن نمیدهند آنها را در آیه بیست و چهارم
سوره محمد سخت مورد توبیخ قرار داده و میفرماید:« آیا در قرآن اندیشه نمیکنند یا بر قلبها
(شان) قفلهای مخصوص آنها خورده است».
پایه اصلی درک مفاهمی قرآنی
با تفکر در آیاتی که در قرآن راجع به اندیشه و اندیشیدن آمده، انسان به یک نقطه پی میبرد و آن اینکه رکن اساسی و پایه اصلی درک مفاهمی قرآنی، عقل و اندیشه میباشد چرا که عقل طبق روایات به عنوان
حجت درونی، انسان را
به سوی سعادت هدایت میکند.
تفکر نه تعصّب
نقطه قابل توجه در آیات قرآن این است که قرآن در اثبات حقانیت مطالبش نمیگوید که اول
ایمان بیاورید و بعدا در احکام قرآنی و الهی تفکر کن بلکه میفرماید قبل از اینکه ایمان بیاوری ابتدا فکر و اندیشهات را به کار بیانداز و با کمک عقل و استدلالات عقلانیت، تو به یگانگی خداوند متعال پی ببر، و سپس به سوی قرآن و اسلام ایمان بیاور. در آیهای آمده که « از آن چه که دربارهاش چیزی نمیدانی پیروی مکن» بر این اساس قرآن، اهمیت بسیار زیادی به تفکر و اندیشه به انسان داده است، چرا که تنها فرق انسان با حیوانات دیگر همین تفکر و اندیشه وی میباشد.
یادآوری
اما با دقت در سایر آیات الهی و همچنینی روایات، چنینی در مییابیم که عقل با همه اهمیتی که دارد فقط یکی از انواع ابزار شناخت میباشد به عبارت دیگر قرآن و روایات، تنها وسیله شناخت را عقل نمیشناسند هر چند که عقل مهمترین ابزار شناخت میباشد بر این اساس اگر مادر شناخت قرآن و حقانیتش فقط به عقلمان تکیه کنیم، نه تنها نمیتوانیم حقایق قرآن را آن طور که هست بشناسیم بلکه به تدریج در دام
تفسیر به رای نیز خواهیم افتاد و ما زمانی میتوانیم به یک تفسیر صحیح دست بیابیم که از همه ابزار شناخت که عبارتند از عقل و تفکر، مقدمات علمی تفسیری، و روایات رسیده از اهل بیت پیامبر نیز استفاده کنیم که این صحیح ترین روشهاست و اگر ما به هر یک از این موارد سه گانه بیشتر از بقیه اهمیت دهیم به تحقیق گمراه خواهیم شد. و بر عکس هر چه بیشتر در تفسیرمان به تناسب نیازهایمان به طور صحیح از این سه روش کمک بگیریم به همان میزان امید سعادتمان نیز بیشتر خواهد گردید.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به
منابع
- عمید زنجانی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهاردهم 1379
- حبیب الله جلالیان، تاریخ تفسیر قرآن کریم، انتشاران اسوه، 1378