تاریخچه ی:
نظر استاد فرامرز قراملکی درباره دیدگاه تعارض بین علم ودین
ایشان می نویسند:
تعبیر دقیق تر تعارض علم و دین آنچنان که راسل در کتاب علم و مذهب گفته است ، تعارض علم و الهیات می باشد . به هر حال تعرض بین این دو از چهار جنبه می تواند مطرح باشد:
*الف:~~green:جنبه رهاورد ها~~ یعنی تعارض میان آموزه های دینی و آموزه های علمی مورد نظر تعارض انگاران می باشد . تعارضاتی از قبیل ((عمر زمین)) ، ((عمر بشر)) ، نحوه ((خلقت انسان)) و غیره.
*ب:~~green:جنبه ((جهان بینی)) ~~، در این جنبه تعرض از این منظر مطرح است که نوع نگاه علم به جهان ((ماتریالیستی)) است و اصلا علم از حیث روش ((ماتریالیست)) است و فلسفه ای هم که از آن بیرون بیاید نوعی ((فلسفه ماتریالیستی)) خواهد بود و این با ((جهان بینی دینی)) در تعارض است.
*ج:~~green:جنبه انسان شناختی~~ ، ((فروید)) می گوید قبل از من دو ضربه به ((انسانشناسی دینی)) زده شده است:
**اولی توسط ((کپرنیک)) که گفت زمین که انسان نشین است ، مرکز عالم نیست .
**دومی توسط ((داروین)) که گفت انسان ماهیتا با حیوان فرق ندارد بلکه تنها مدل جدید حیوان است و ضربه نهایی را من می زنم که می گویم ~~green:من~~ ، ~~green:اختیار~~ ، ~~green:ذات~~ ، و ~~green:ناطقیت~~ ، وجود ندارد بلکه همه رفتارهای انسان بازتابی از ناهوشیار اوست.
**اخیرا نیز بر خلاف ((ابن سینا)) دیدند که انسان هذیان می گوید لذا بر خلاف ابن سینا گفتند که انسان هیچ چیز نیست جز همین تحریکات .
بنابر این یکی از محورها و جنبه های مورد نظر تعارض انگاران همین جنبه انسان شناختی می باشد.
*د: ~~green:جنبه اخلاقی~~ : از این جنبه ((نظامهای اخلاق)) علمی مانند نظام اخلاق داروینیستی با نظام اخلاق دینی تعارض پیدا کرد .
البته استنتاج اخلاق از ((علم تجربی)) و به طور کلی دیدگاههای ((طبیعت گرایانه)) در ((فلسفه اخلاق)) رخنه های منطقی فراوان دارد.