- | {picture=mohamad.jpg height=416 width=400 align=left}در جنگ تبوک، ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)) نزدیک ده روز در ((تبوک)) اقامت کرد و پس از اعزام ((خالد بن ولید مخزومی|خالد)) به ((دومه الجندل|دومه))، راه ((مدینه)) را پیش گرفت. دوازده نفر از منافقان که هشت نفر آنها از ((قریش|قریش)) و باقی از اهل مدینه بودند تصمیم گرفتند در گردنهای به نام هرشی - در میان راه ((مدینه)) و ((شام «سوریه»|شام)) - به پیامبر حمله کنند و شترش را به پایین درّه پرتاب کنند. |
+ | {picture=mohamad.jpg height=250 width=250 align=left}در جنگ تبوک، ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)) نزدیک ده روز در ((تبوک)) اقامت کرد و پس از اعزام ((خالد بن ولید مخزومی|خالد)) به ((دومه الجندل|دومه))، راه ((مدینه)) را پیش گرفت. دوازده نفر از منافقان که هشت نفر آنها از ((قریش|قریش)) و باقی از اهل مدینه بودند تصمیم گرفتند در گردنهای به نام هرشی - در میان راه ((مدینه)) و ((شام «سوریه»|شام)) - به پیامبر حمله کنند و شترش را به پایین درّه پرتاب کنند. |
| وقتی سپاه اسلام به ابتدای گردنه رسید، پیامبر فرمود:« هر کس مایل است مسیر خود را از بیابان قرار دهد، زیرا راه بیابان عریض و وسیع است.» ولی خودش در حالی که ((حذیفه)) شتر او را میراند و ((عمار یاسر|عمّار)) مهار آن را می کشید، از گردنه بالا رفت. هنوز مقدار زیادی از گردنه بالا نرفته بود که به پشت سر خود نگاه کرد و در نیمه شب مهتابی، سوارانی را دید که از پشت سر او را تعقیب می کنند و برای اینکه شناخته نشوند صورت خود را پوشانده و آهسته مشغول سخن گفتن هستند. | | وقتی سپاه اسلام به ابتدای گردنه رسید، پیامبر فرمود:« هر کس مایل است مسیر خود را از بیابان قرار دهد، زیرا راه بیابان عریض و وسیع است.» ولی خودش در حالی که ((حذیفه)) شتر او را میراند و ((عمار یاسر|عمّار)) مهار آن را می کشید، از گردنه بالا رفت. هنوز مقدار زیادی از گردنه بالا نرفته بود که به پشت سر خود نگاه کرد و در نیمه شب مهتابی، سوارانی را دید که از پشت سر او را تعقیب می کنند و برای اینکه شناخته نشوند صورت خود را پوشانده و آهسته مشغول سخن گفتن هستند. |
| پیامبر خشمگین شد و نهیبی بر آنها زد، و به حذیفه دستور داد با عصای خود شتران آنها را برگرداند. | | پیامبر خشمگین شد و نهیبی بر آنها زد، و به حذیفه دستور داد با عصای خود شتران آنها را برگرداند. |
| نهیب رسول خدا رعب شدیدی در دل آنها افکند. آنان فهمیدند که پیامبر به وسیله ((وحی|وحی الهی)) از توطئه آنان آگاه شده است. بههمین جهت فوراً از راهی که آمده بودند بازگشتند و به سایر سپاهیان ملحق شدند. | | نهیب رسول خدا رعب شدیدی در دل آنها افکند. آنان فهمیدند که پیامبر به وسیله ((وحی|وحی الهی)) از توطئه آنان آگاه شده است. بههمین جهت فوراً از راهی که آمده بودند بازگشتند و به سایر سپاهیان ملحق شدند. |